دلیل وحی (پربرکت‌ترین دلیل) بر وجود خدا(۷)

معلوم است که پس از آن (برهه از زمان) دیگر کمالی باقی نمانده است که لغت عربی بدان نائل شود. اما اینکه دیگر سیر نزولی پیدا کند، تقصیری است که مسلمانان داشته‌اند و علما به دلیل آنکه بیشتر مشغول علومی چون فلسفه و کلام و… شدند می‌بایست در آن حد، (لغت عربی) را فرا می‌گرفتند البته می‌دانیم که از آن فراتر نمی‌رود.

اما چیزی که عجیب است اینکه وقتی در آن زمان، دیگر عرب از آوردن و سرودن چیزی هم چون قرآن در فصاحت و بلاغت درمانده شد پس از آن می‌بینیم که سیر نزولی خود را آغاز کرد واگر بخواهد دوباره به فصاحت و بلاغتی برسد که چنان چیزی را (که آورده سوره‌ای چون قرآن است) تصور کند این بار می‌بایست شاگرد قرآن باشد. یعنی می‌بایست در خدمت قرآن علوم فصاحت و بلاغت خویش را نگارش کند. پس نمایان است که شاگرد قرآن (در مقابل آن) چه وضعی خواهد داشت.

این‌ها بخش فصاحت و بلاغت قرآن است که در گذشته نیز مطرح شده‌اند اما بخش آهنگ و موسیقی قرآن[۱] – اگر مختصر بیان کنیم – این است که اگر بشریت تمام نیروی خود را در زمینه‌ی آهنگ شناسی و ارتباط آهنگ با انسان و درک اینکه چه آهنگی با روان انسان سازگار بوده و کدام یک سازگار نیست، به کار گیرد[۲] نهایتا بدان نتیجه می‌رسند که تنها آهنگِ قرآن است که سازگاری کاملی با روان بشر دارد و هر آهنگ دیگر تنها کمالش در نزدیک بودنش به آهنگ قرآن است و به تناسب نزدیک بودن به آهنگ قرآن کمال داشته و به تناسب دوری از آن نیز دارای نقص است.

آهنگ قرآن همراه با سازگاری با معانی، دارای آهنگی (ویژه) نیز است. فقط اشاره‌ای کوتاه می‌کنم که می‌بینیم (مثلاً) در سوره‌ی «الناس»، چون مسأله‌ی وسوسه است و وسوسه هم عبارت است از آهسته سخن‌گفتن برای فریب مردم، کلمات خود سوره وسوسه‌کننده است. چرا نفرمود «قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ * ملکهم إلههم»؟ چون هدفی در اینجا وجود دارد.

­﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ ١ مَلِکِ ٱلنَّاسِ ٢ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ ٣ مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ ۴ ٱلَّذِی یُوَسۡوِسُ فِی صُدُورِ ٱلنَّاسِ ۵ مِنَ ٱلۡجِنَّهِ وَٱلنَّاسِ ۶﴾ [الناس: ۱-۶]. «بگو: پناه می‌برم به پروردگار مردمان‌‏. ‏به مالک و حاکم (واقعی) مردمان. ‏به معبود (به حقّ) مردمان. ‏از شر وسوسه‌گری که واپس می‌رود (اگر برای چیره‌شدن بر او، از خدا کمک بخواهی و خویشتن را در پناهش داری). وسوسه‌گری است که در سینه‌های مردمان به وسوسه می‌پردازد (و ایشان را به سوی زشتی و گناه و ترک خوبی‌ها و واجبات می‌خواند). (در سینه‌های مردمانی) از جنّی‌ها و انسان‌ها».

همانگونه که می‌بینیم کلمات همگی در حال وسوسه کردن هستند. یا مثلاً در سوره‌ی نجم که در ابتدای این سوره، آیات همگی به «الف» ختم می‌شوند. «الف» در اینجا به نرمی ادا می‌شود و حالتی از لطافت در آن وجود دارد و آن هم در اینجا به این موضوع استدلال می‌کند که عقیده­ی این داعی (یعنی پیامبر  صلی الله علیه و سلم) بر پایه و اساس توحید بنا نهاده شده است و مانند عقیده‌ی شما که بر مبنای هوی و هوس است بی‌پایه نیست. (خداوند در این سوره) موضوع را بازتر می‌کند، سرانجام و پایان کار انسان‌ها را بررسی می‌کند، به موضع‌گیری‌های غلط کسانی که در برابر این دعوت حق می‌ایستند می‌پردازد و از این قبیل مطالب (را مطرح می‌کند) و تا زمانی که اتمام حجت می‌کند نیز آیات را به «الف» ختم می‌کند. اتمام حجت می‌کند چونان شخصی که خطری را مشاهده کرده که نزدیک است روی دهد و –مثلاً- سیلابی عظیم در حال نزدیک شدن است و وی با دستپاچگی می‌دود و نفس زنان می‌گوید که‌ای مردم! کنار بروید که سیلابی عظیم در راه است:

﴿أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَهُ ۵٧ لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ کَاشِفَهٌ ۵٨﴾ [النجم: ۵۷-۵۸]. «‏قیامت نزدیک گردیده است. ‏جز خدا هیچ‌کس نمی‌تواند آن را ظاهر و پدیدار کند».

 

 

[۱]– که بسیار مفصل بوده و متاسفانه زیاد روی آن کار نشده است و (تنها) سیدقطب/ مقداری در زمینه‌ی تصویر فنی قرآن (مطالبی) نگاشته است و مبدأ آن را بنا نهاده است. (مؤلف)

طوریکه معلوم است کلمات «آهنگ و موسیقی» را جناب استاد/ به کار برده‌اند که استعمال آن دراینجا بحیث یک مصطلح لغوی بوده است، و برخی به دلایل مختلف آن را شایسته نمی‌دانند ولی برخی دیگر اشکالی درآن نمی‌بینند. ولی با آن‌هم بهتر است که گفته شود:… نوای خوش و لحن شیوا و دلنشین و زمزمه دلربای قرآن تا با موسیقی معروف اشتباه گرفته نشود. (مُصحح)

[۲]– این ادعایی است که به صورت قاطع عرض می‌کنم و دیگران بروند و آن را آزمایش کنند.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …