دیدگاه معتزله و ماتریدیه درمورد تقلید(۲)

این اعتقاد مبنی بر وجوب نظر و استدلال در توحید و نبوت و… در نزد معتزله و ماتریدیه تا حدی است که ابوهاشم جبائی سردمدار معتزله چنین می‌گوید: «هرکس خداوند را با دلیل نشناسد، کافر است؛ زیرا ضد شناخت، عدم شناخت است و عدم شناخت [خداوند و اصول دین] نیز کفر است.»([۱])

شهرستانی از ابوهذیل علّاف نقل می‌کند که بر مکلّف، شناخت خداوند تعالی با دلیل قبل از عمل شنوائی بدون هیچ تفکری واجب است و اگر در شناخت کوتاهی شود، مستوجب عقاب ابدی خواهد بود.([۲])

البته زمینۀ اصلی تمامی این تفکر، مبالغه‌ای است که معتزله در تمجید عقل کرده‌اند؛ به گونه‌ای که آن را حاکم بر هر چیزی می‌دانند و در ترتیب ادله شرعی، عقل را سردمدار قرار می‌دهند؛ زیرا به وسیلۀ آن، حُسن و قُبح از هم متمایز می‌شود و حتی حجت‌بودن قرآن و سنّت و اجماع نیز به وسیلۀ آن شناخته می‌شود. قاضی عبدالجبار در این زمینه می‌گوید: «بدان که دلالت چهارگانه عبارتند از: حجیت عقل، قرآن، سنت و اجماع.»([۳]) بر اساس این دیدگاه که اساس و پایه آن را عقل‌گرایی و مقدّم شمردن عقل بر شرع تشکیل می‌دهد، در می‌یابیم که شناخت و معرفت اصول دین، از جمله معرفت خداوند متعال و توحید، باید فقط از راه استدلال و نظر عقلی انجام گیرد و تقلید به هیچ‌وجه و در هیچ حالتی از مکلّف عاقل پذیرفته نمی‌شود و حتی در غیر این صورت کافر است و ایمان او مقبول نیست. البته در فقه عقل‌گرایی و مقدم شمردن آن بر شرع، ادله زیادی ارائه شده که در این بخش مجال بررسی آن‌ها نیست.

 

 

 

([۱])ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ۱۷/۱۱۸٫

([۲])شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۵۲ نقل با تصرف.

([۳])قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسه، ص ۸۸٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …