شوکانی میگوید: «تقلید به وجود نیامد مگر بعد از انقراض خیرالقرون (عصر صحابه) و سپس قرن بعد از آن (عصر تابعین) و سپس قرن بعد از آن (عصر تابع تابعین)، و مذهبگرایی به مذاهب ائمۀ اربعه بعد از انقراض عصر ائمۀ چهارگانه به وجود آمد، هرچند آنان بر راه و شیوه سلف بودند که تقلید را هجر میکردند و ارزشی برای آن قائل نبودند و این مذاهب را عوام مقلّدی برای خود به وجود آوردند که هیچگونه اجازهای از ائمۀ مجتهد نداشتند.»([۱])
با تأمل و تدبر در چگونگی پیدایش فقه اسلامی و کیفیت به وجود آمدن اختلافات در آن، چنین استنباط میشود که تقلید برای کسانی جایز بود که هیچگونه اهلیت کافی برای نظر و بحث و تفحص در نصوص و استنباط احکام از آن را نداشتند، همانگونه که کسانی از صحابۀ کرام- رضیالله عنهم أجمعین- و از تابعین و تبع تابعین – رحمهم الله- پیروی کردند، بر این مسیر بودند.
بعد از قرون مفضلّه و به وجود آمدن اختلافات زیاد، تقلید فزونی یافت و تعداد مجتهدین اندک شد و حتی این تا قرنها شایع شد؛ به گونهای که اختلافات زیادی بین مجدّدین عهد سلف و مقلّدین که به پیروی از شیوخ خود حریص و متعصب بودند، درگرفت و حتی بعضی از آنها حملات بسیار شدید و کوبنده برضد یکدیگر کردند و حتی یکدیگر را تکفیر نمودند. البته منشأ این درگیریها پذیرش اقوال به طور مطلق و بدون قید و شرط و بدون هیچگونه تفصیلی بود. مثلاً کسی همچون امیرحسن صدّیق خان و فرزندش با تمام قدرت و توان به تقلید حملهور شدند و به بیان بدی حال و عاقبت نافرجام مقلّدین پرداختند و حتی خواستند که تمامی مردم همانند اهل قرون مفضّله باشند و از علمای برجسته اسلام برای احیاء این مسیر همانند امام ابنقیم([۲]) و هم مسلکانش روایات زیادی وجود دارد و نیز مجدّدین در این عصر بر این مسیر رفتهاند و مقلّدین دایره را بر بندگان خداوند تعالی از سوراخ سوزن خیاطی تنگتر کردهاند و بسیار متشدّد هستند و هیچگونه استدلال و تعلیل را نمیپذیرند و حتی گمان میکنند که درهای اجتهاد بسته است و جایز نیست آن را باز کرد. که البته این هیچگونه دلیل شرعی ندارد و خانهای را که از خانه عنکبوت سستتر است، بیان نمودهاند.([۳])
برخی از علمای شیعه معتقدند که تقلید شرعی با همان وصف ظاهر و شرعی- اجتماعیاش از زمان رسولالله صلی الله علیه و سلم و پیروی از آن و سپس با پیروی و تبعیت مسلمانان با دیدن و شنیدن از ایشان صلی الله علیه و سلم شروع شده است و دلیل آنها این است که هدف پیامبر صلی الله علیه و سلم از فرستادن مصعب بن عمیر به مدینۀ منوره و معاذ بن جبل به یمن تقلید و پیروی آنها از ایشان بوده است.([۴])
البته باید توجه داشت بنابر تعریف تقلید و نیز برخی از تعاریفی که خود علمای امامیه بدان قائلند، قول رسول اکرم صلی الله علیه و سلم ذاتاً حجت است و پیروی از آن تقلید محسوب نمیشود و فرستادن اصحاب مذکور رضی الله عنهم صرفاً برای تبلیغ و دعوت إلی الله بوده است نه تقلید از آنها.
به طور مسلم میتوان عوامل اصلی پیدایش تقلید را وجود اختلافات فقهی و حتی اصولی در بین مسلمانان و نیز نیاز مبرم مردم عوام به مسائل شرعی و دور شدن از قرون مفضّله دانست.
([۱])شوکانی، القول المفید فی ادله الأجتهاد و التقلید، ص ۱۰۸٫
([۲]) نک: ابنقیم جوزیه، إعلام الموقعین، ص ۱/۶۰۴-۵۱۸٫