تراویح و تعداد رکعات آن (۱۱)

(آیا در زمان عمر بیست رکعت تراویح خوانده می شد)؟

دومین دلیلی که قائلین به بیست رکعت تراویح به آن استناد می کنند این روایتی است که یزید بن خصیفه از سائب یزید روایت کرده است که ایشان گفته است: «کَانُوا یَقُومُونَ عَلَى عَهْدِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِعِشْرِینَ رَکْعَهً ” قَالَ: ” وَکَانُوا یَقْرَءُونَ بِالْمَئِینِ، وَکَانُوا یَتَوَکَّئُونَ عَلَى عِصِیِّهِمْ فِی عَهْدِ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ مِنْ شِدَّهِ الْقِیَامِ»: (در زمان عمر بن الخطاب در ماه رمضان بیست رکعت می خواندند که در آن صدها آیات خوانده می شد و در زمان عثمان نیز از خستگی طول قیام بر عصا تکیه می کردند). (السنن الکبرى/ ج۲/ ص ۶۹۹)

جواب: این روایت تنها دلیل به ظاهر صحیح کسانی است که می گویند تراویح بیست رکعت است به همین خاطر بسیاری از علما گفته اند که در زمان حضرت عمر بیست رکعت تراویح خوانده شده است در حالی که این روایت هم ضعیف و شاذ است، اگرچه ظاهر سند این روایت صحیح به نظر می رسد اما در این روایت علت هایی وجود دارد که این اثر را ضعیف و شاذ قرار می دهد. زیرا:
همان طور مشاهده کردید یزید ابن خصیفه این أثر را روایت کرده است و ایشان اگر چه ثقه هست ولی علامه عینی حنفی و علامه ذهبی و… در کتب خود قولی را از امام احمد بن حنبل نقل کرده اند که ایشان گفته است: «یزید بن خصیفه منکرحدیث است». (مغانى الأخیار/ ج۵/ ص۲۷۲/ ش:۲۶۸۸) و (میزان الأعتدال/ ج۳/ ص ۲۸۲/ ش: ۹۷۱۵)

توضیح و شرح سخن امام احمد در مورد یزید بن خصیفه:

شاید برخی اعتراض کنند که “یزید بن خصیفه”، ثقه هست پس چطور امام احمد او را “منکر الحدیث” می داند؟
در پاسخ باید بگویم که: این قول امام احمد «منکر الحدیث» اشاره به این دارد که ابن خصیفه گاهی در بعضی روایات منفرد است یعنی؛ تنها او حدیث یا اثری را روایت کرده است که ثقات دیگر آن حدیث یا اثر را روایت نکرده اند. (الرفع و التکمیل فی الجرح و التعدیل)

توضیح: این دسته از راویان اگر روایت شان با راوی حافظه تر و ثقه تر از خود مخالفت باشد، روایت شان مردود است و طبق قانون اصول حدیث، این نوع روایت شاذ قرار می گیرد و حدیث شاذ ضعیف و مردود است و این روایت یزید بن خصیفه به دلیل مخالف بودن با راوی ثقه تر از خودش، شاذ و ضعیف است. زیرا محور این حدیث “سائب بن یزید” است و از” سائب بن یزید” دو نفر با الفاظ مختلف روایت کرده اند: روایتی که “محمد بن یوسف” یازده رکعت را از سائب بن یزید راویت کرده است (که در ابتدای بحث روایتش ذکر شد) وروایتی که “ابن خصیفه” بیست رکعت را از سائب بن یزید روایت کرده است.

به این ترتیب هر دو حدیث از نظر سند صحیح هستند اما متن آنها مخالف هم هستند یکی می گوید در زمان حضرت عمر یازده رکعت تروایح خوانده شد و دیگری می گوید بیست رکعت! حال کدام یک را باید پذیرفت؟
در پاسخ باید بگویم که: روایت “محمد بن یوسف” که یازده رکعت را روایت کرده است ترجیح پیدا می کند به سه دلیل:

محمد بن یوسف از ابن خصیفه ثقه تر و بهتر است. به عنوان مثال: حافظ ابن حجر در مورد محمد بن یوسف می گوید: «ثقه ثبت» اما در مورد ابن خصیفه می گوید: «ثقه». حال در این صورت که یک راوی ثقه تر و دیگری ثقه هست و روایت شان با یکدیگر تعارض دارند باید یکی را ترجیح داد و ترجیح به این صورت است که: کسی که ثقه بودنش با صفات تأکید بیان شود و گفته می شود «ثقه ثبت» با کسی که تنها گفته می شود «ثقه» رتبه اش بالاتر است و در وقت تعارض روایت و حدیث کسی که ثقه بودنش با صفات تأکید آمده است، ترجیح پیدا می کند.
به این ترتیب روایت “محمد بن یوسف” که از “سائب بن یزید” یازده رکعت را روایت کرده است، ترجیح پیدا می کند.

برای روایت محمد بن یوسف که از سائب بن یزید یازده رکعت را روایت کرده است، روایت صحیحی وجود دارد که روایتش را تایید می کند و آن روایت عائشه رضی الله عنها است که فرمود پیامبر بیشتر از یازده رکعت نمی خواند.

اگر عمل حضرت عمر را بر آنچه که موافق سنت رسول الله باشد (چنانچه در قسمت های قبلی گفتیم در مورد این که رسول الله هشت رکعت تراویح خوانده است اختلافی نیست چنانچه علمای احناف هم این چنین گفته بودند) قرار دهیم، بهتر از این است که عمل ایشان را مخالف سنت قرار دهیم و این به حق نزدیک تر است. زیرا خلفا و اصحاب برخلاف سنت رسول الله علمی را انجام نمی دادند.

خلاصه: این اثر”ابن خصیفه” شاذ است و شاذ از انواع ضعیف و مردود می باشد.

نویسنده: امید خزاعی

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …