استدلال ایشان بر جواز بنا سازی بر روی قبور به وجود قبر پیامبر صلی الله علیه و سلم در مسجد شریفش، و میگویند: اگر این عمل حرام میبود، پیامبر صلی الله علیه و سلم را در مسجدش دفن نمیکردند.
جواب این شبهه به چند صورت میباشد:
اول: منظره کنونی قبر رسول الله صلی الله علیه و سلم که در مسجد نبوی هست، در زمان صحابه رضی الله عنهم بدین صورت نبوده است، بلکه رسول الله صلی الله علیه و سلم در خانه خود در حجره عائشه رضی الله عنها به خاک سپرده شدند، و حجره عائشه آن هنگام جزو از مسجد نبود، بلکه بین مسجد و حجره دیواری بود که بین آن دو، فاصله میانداخت، و این چیزی است که علما در آن اختلاف ندارند، و همانا حجره عائشه در اواخر عهد صحابه در سال (۸۸) هجری و در زمان ولید بن عبدالملک داخل مسجد گردید.
حافظ این عبدالهادی در کتاب «الصارم المنکی» میگوید: «سپس حجره در زمان خلافت ولید بن عبدالملک داخل مسجد گردید، و این امر بعد از وفات همۀ صحابه که در مدینه بودند، صورت پذیرفت، و آخرین صحابی که در مدینه در گذشت، جابر بن عبدالله رضی الله عنهما بود که در خلافت عبدالملک پدر ولید در سال (۷۸) هجری در گذشت، اما ولید در سال (۸۶) به خلافت رسید (۸ سال بعد از وفات جابر)، و در سال (۹۶) در گذشت، پس توسعه مسجد نبوی و دخول حجره عائشه به مسجد در مابین این سالها صورت گرفته است»[۱]. (یعنی بین سالهای: ۸۶ تا ۹۶).
و ابو زید عمر بن شبه النمیری در «کتاب اخبار المدینه» – یعنی: مدینه پیامبر صلی الله علیه و سلم به نقل از شیوخ خود و آنها به نقل از کسانیکه وی را از ایشان خبر دادند، گفتهاند: که عمر بن عبدالعزیز رحمه الله وقتی نائب ولید بن عبدالملک در مدینه بود در سال (۹۱) هجری مسجد را ویران نمود و آن را با سنگهای منقوش از ساج (یک نوع چوبی قیمت بها) و آب طلا بنا نهاد، و حجرهای امهات المؤمنین را نیز ویران کرده و به مسجد اضافه نمودند، و (حجره ام المؤمنین عائشه را بشمول) قبر رسول الله صلی الله علیه و سلم هم داخل مسجد نمود».
پس برای هر مسلمانی بعد از اینکه این حقایق را دانست، جایز نیست که به چیزهایی احتجاج نماید که بعد از صحابه رخ داده است؛ چون – همانطور که بیان شد- آن مخالف با احادیث صحیح و فهم صحابه و ائمه از آن احادیث است.
و همچنین آن مخالف با کردار عمر و عثمان رضی الله عنهما است وقتی که مسجد را توسعه دادند و قبر را در آن داخل نکردند.
دوم: داخل نمودن قبر به مسجد در همان زمان هم مورد انکار علما – از جمله سعید بن مسیب قرار گرفت.
ابن کثیر در کتاب «البدایه و النهایه» وقتی مسالۀ داخل نمودن حجره به مسجد را یاد نمود، گفت: «و گفتهاند: سعید بن مسیب ادخال حجره عائشه را به مسجد نمیپسندید و انکار میکرد، گویی میترسید که قبر رسول الله صلی الله علیه و سلم به عنوان مسجد در نظر گرفته شود»[۲].
سوم: (شایان ذکر است که) با وجود مخالفت با داخل گردانیده حجره به مسجد، هنگامی که خواستند حجره را وارد مسجد نمایند، بخاطر کمتر شدن مخالفت بشدت احتیاط کردند تا مبادا قبر در داخل مسجد هویدا گردد، و به همین سبب دیوارهایی دراز و مرتفع گرداگرد حجره بنا ساختند.
امام نووی میگوید: «وقتی صحابه رضوان الله علیهم اجمعین و تابعین نیاز به توسعه مسجد رسول الله صلی الله علیه و سلم دیدند آنگاه که جمعیت مسلمانان زیاد گردیده بود و توسعه مسجد تا آنجا پیش رفت که خانههای امهات المؤمنین و از جمله حجره عائشه که مدفن رسول الله صلی الله علیه و سلم و دو یارش ابو بکر و عمر بود، گرداگرد قبر را با دیوارهای بلند دایره وار پوشاندند؛ تا مبادا قبر در مسجد ظاهر گردد و عوام مردم به سویش نماز گذارند، و مرتکب محرمات گردند، سپس دو دیوار از رکن شمالی قبر بنا ساختند و دیوارها را انحراف دادند تا به هم رسید، تا امکان استقبال قبر برای هیچکس پیش نیاید، و به همین سبب در حدیث آمده است: و اگر این (تحذیر) نمیبود قبر رسول الله صلی الله علیه و سلم را نمایان میکردند، ولی رسول الله صلی الله علیه و سلم میترسید که قبرش به عنوان مسجد گرفته شود. و الله تعالی اعلم بالصواب»[۳].
چهارم: حجره عائشه با وجود اینکه از سه طرف آن، توسط ولید بن عبدالملک داخل مسجد گردید، اما در حقیقت آن جزو از مسجد نبود؛ زیرا حجره در هنگام داخل کردن آن به مسجد، بسته بود و برای وارد شدن هیچ کسی منفذی نداشت، سپس بر تعداد دیوارهای آن افزودند تا اینکه سه دیوار شد، چنانکه ذکر شد، و شکل آن طوری شد که بعد از توسعه به مسجد چسپیده شد، که کسی به سوی آن راه نمییابد، و این مانند آنست که کسی بیاید و در میان کشتزار خود قبرستانی برای خانهاش بسازد، واضح است که این کار تمام کشتزار او را قبرستان نمیگرداند، قبرستان فقط آن قسمتی است که برای قبرستان در نظر گرفته بود، بناء او میتواند در هرجا از کشتزار خود نماز بخواند جز آن قسمتی که برای قبرستان تخصیص داده است؛ زیر از نماز خواندن در قبرستان نهی وارد شده است.
و حجره عائشه بعد از داخل کردنش به مسجد در کناره شرقی مسجد قرار داشت و تمام حجره – چنانکه امروزه دیده میشود – در میان مسجد نبود.
ابن کثیر میگوید: «پس حجرۀ نبوی – حجره عائشه – را داخل مسجد گردانیده شد، که حد شرقی مسجد قرار گرفت، و در نتیجه قبر هم وارد مسجد گردید، و سایر حجرههای امهات المؤمنین نیز بطور کامل داخل مسجد گردید، همانطور که ولید بن عبدالملک دستور داده بود»[۴].
اما آنچه امروز مشاهده میشود که حجره نبوی از تمام جوانبش داخل مسجد گردیده است، این چیزی است که عثمانیها آن را آنگاه که متولی امور حجاز شدند، به وجود آوردند.
[۱]– کتاب الصارم المنکی (ص ۱۵۱).
[۲]– البدایه والنهایه (۹/۷۴).
[۳]– شرح صحیح مسلم (۵/۱۳) (باب النهی عن بناء المساجد علی القبور و اتخاذ الصور فیها).
[۴]– البدایه و النهایه (۹/۷۴).