علم سلف برتر از علم خلف می باشد زیرا:
۱- سلف صالح داناترین مردم به زبان عربی بودند.
۲- سلف صالح شاهد نزول قران بودند.
۳- رسول خدا صلی الله علیه و سلم همه چیز را به آنها آموخت چنانکه فرمود: «ترکتم علی البیضاء لیلها کنهارها لا یزیغ عنها بعدی الا هالک»:[۱] «شما را بر امری روشن و آشکار ترک نمودم که شب آن چون روزش روشن است. هیچکس پس از من از آن منحرف نمی شود مگر اینکه هلاک می شود».
ابن رجب رحمه الله می گوید: «از میان تمام این علوم، علم سودمند همان ضبط نصوص کتاب و سنت و فهمیدن معانی نصوص و مقید بودن به روایاتی است که از صحابه و تابعین و پیروان آنها در معانی قرآن و حدیث وارد شده است و نیز مقید بودن به آنچه از آنها در مسائل حلال و حرام و نرم خویی و … وارد شده است و پس از آن اجتهاد و تأمل در معانی و تفقه در نصوص است؛ و برای عاقل و کسی که به علم سودمند عنایت دارد و بدان مشغول است همین کفایت می کند. و هرکس در این امر تأمل نموده و بدان کفایت کند یا اینکه نیت خود را در مسیر آن خالصانه برای کسب رضایت خداوند در نظر گیرد و از خداوند کمک بخواهد، خداوند متعال او را یاری نموده و هدایت می کند و به او فهم صحیح و استوار عطا نموده و وی را موفق می کند. در این هنگام است که این علم ثمره ی خاص خود را به وی می بخشد که همان خشیت در برابر خداوند متعال است».[۲]
و رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «ما بعث الله من نبی الا کان حقا علیه ان یدل امته علی خیر ما یعلمه لهم وینهاهم عن شر ما یعلمه لهم»:[۳] «خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه وظیفه داشته امتش را بر هر خیری راهنمایی و آنها را از هر شری نهی کند».
و ابوذر فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و سلم در حالی فوت نمود که هیچ پرنده ای در آسمان بال هایش را تکان نمی داد مگر اینکه دانشی از آن در اختیار ما قرار داده بود».[۴]
و عمر بن خطاب فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و سلم در میان ما به خطبه ایستاد و ما را از آغاز آفرینش آگاه نمود تا آنگاه که بهشتیان به بهشت و دوزخیان در دوزخ جای می گیرند. این مطلب را برخی حفظ نموده و برخی فراموش کردند».[۵]
[۱] – مسند احمد: ۴/۱۲۶؛ ابوداود: ۴۶۰۷؛ ترمذی: ۲۶۷۶؛ ترمذی و بزار و ضیاء مقدسی و حاکم آن را صحیح دانسته اند. و ذهبی با حاکم موافقت کرده است. نگا: الارواء: ۲۴۵۵؛ جامع العلوم و الحکم، ص: ۱۸۷؛ ابن ماجه: ۴۳ و …
[۲] – فضل علم السلف علی علم الخلف، ص: ۴۵
[۳] – مسلم: ۶/۱۸ و لفظ آن از این قرار است: «إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ نَبِیٌّ قَبْلِی إِلَّا کَانَ حَقًّا عَلَیْهِ أَنْ یَدُلَّ أُمَّتَهُ عَلَى خَیْرِ مَا یَعْلَمُهُ لَهُمْ، وَیُنْذِرَهُمْ شَرَّ مَا یَعْلَمُهُ لَهُمْ، وَإِنَّ أُمَّتَکُمْ …».
[۴] – صحیح؛ مسند احمد: ۵/۱۵۳
[۵] – بخاری: ۳۱۹۲-۹/۲۸۹