کسانی که دعوت شان متوجه ناسیونالیسم عربی و قوم گرایی عربی است، در عناصر سازنده ی این دعوت با یکدیگر اختلاف نظر دارند. چنانکه برخی می گویند: عناصر اساسی آن وطن و نسب و زبان عربی است. برخی دیدگاه شان این است که شاخصه ی اصلی آن فقط و فقط زبان است. و عده ای بر این باورند که زبان به همراه مشارکت در دردها و رنج هاست؛ و اقوال دیگری که از حوصله ی این بحث خارج است.
اما نزد صاحب نظران[۱] و نظریه پردازان آنها، دین به عنوان یکی از عناصر سازنده ی این دعوت جایگاهی ندارد. بلکه بسیاری از آنها به صراحت گفته اند که دین ربطی به قومیت و نژاد عربی ندارد و برخی از آنها تصریح کرده اند که همه ی ادیان چه اسلام و چه غیر آن محترم هستند.
اما در دین اسلام باطل بودن این دعوت نژادپرستانه از نوع عربی یا غیر عربی آن، امری واضح و آشکار و بدیهی است. و اشتباهی بزرگ و منکری آشکار و جاهلیتی غریب و مکر و نیرنگی است در جهت نابودی اسلام و اهل آن که دلایل آن به شرح زیر می باشد.
۱- دعوت به ناسیونالیسم عربی، ایجاد تفرقه میان مسلمانان می باشد و مسلمان عجمی را از برادر عربی او جدا می کند. و حتی میان خود اعراب باعث تفرقه می باشد چرا که همگی آنها این مسأله را نمی پذیرند و فقط عده ای از آنها این مسأله را دنبال می کنند. و هر اندیشه ای که مسلمانان را از یکدیگر جدا نموده و وحدت و اتحاد آنان را خدشه دار کند و آنها را فرقه فرقه و گروه گروه کند، اندیشه ای باطل است که با مقاصد اسلام و اهداف آن مخالف است. خداوند متعال می فرماید: «هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (انفال: ۶۲-۶۳) «واگر بخواهند تو را فریب دهند، پس الله برای تو کافی است، اوست که با یاری خود و مؤمنان تو را تأیید (و تقویت) کرد. و بین دلهای آنها الفت داد، اگر تمام آنچه را که در روی زمین است خرج میکردی، نمیتوانستی بین دلهای شان الفت دهی، ولی الله در میان آنها الفت داد، همانا او پیروزمند حکیم است».
۲- اسلام از فریاد جاهلیت نهی کرده و از آن برحذر داشته است و در نصوص زیادی به آن پرداخته است بلکه نصوص شرعی از تمام اخلاق و اعمال دوران جاهلیت جز آنچه مورد تایید اسلام بود، نهی نمود. و تردیدی نیست که دعوت به ناسیونالیسم عربی از عناصر جاهلیت است. چرا که دعوت به سوی غیر اسلام و هواخواهی و یاری جاهلیت می باشد. و براستی فریاد جاهلیت چه ویرانگری ها و جنگ های بی رحمی که برای پیروان آن به دنبال داشته است. جان و مال و آبروی آنها را هدف قرار داده و سرانجام آن از بین رفتن وحدت و ایجاد دشمنی و کینه در قلب ها و فاصله افتادن میان قبائل و مردم بوده است.
از رسول خدا صلی الله علیه و سلم روایت است که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَیَّ أَنْ تَوَاضَعُوا حَتَّى لَا یَبْغِیَ أَحَدٌ عَلَى أَحَدٍ، وَلَا یَفْخَرَ أَحَدٌ عَلَى أَحَدٍ»:[۲] «خداوند متعال به من وحی نمود که در برابر هم تواضع و فروتنی داشته باشید تا اینکه هیچکس بر دیگری تجاوز نکند و هیچکس بر دیگری فخر نفروشد».
و شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: «هر دعوتی که دعوت به سوی اسلام و قرآن نباشد از مراسم جاهلیت است، چه این دعوت به سوی نسب باشد یا سرزمین یا جنس یا مذهب یا راه و روش».[۳]
تردیدی نیست که داعیان و منادیان نژادپرستی، به تعصب دعوت می دهند و بلکه برای تعصب دشمنی کرده و می جنگند. و نیز تردیدی نیست که نژادپرستی به تجاوز و فخرفروشی فرا می خواند. چرا که نژاد پرستی دینی آسمانی نیست که پیروانش را از تجاوز و فخر فروشی منع کند بلکه اندیشه ای جاهلانه است که پیروانش را تشویق می کند به آن افتخار کنند و چون کسی نسبت به آن تعدی نمود، تعصب به خرج دهند.
رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «ان الله قد اذهب عنکم عبیه الجاهلیه وفخرها بالآباء، انما هو مومن تقی و او فاجر شقی: الناس بنو آدم وآدم خلق من تراب ولا فضل لعربی علی اعجمی الا بالتقوی»:[۴] «خداوند متعال کبر و نخوت جاهلیت و افتخار به پدران را از شما دور کرده است. انسان یا مومن پرهیزگار است یا فاسق بدبخت؛ انسان ها فرزندان آدم هستند. و آدم از خاک است. و عربی بر عجمی فضلی ندارد مگر بر مبنای تقوا».
و این حدیث موافق است با رهنمود الهی که می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ» (حجرات: ۱۳) «ای مردم! بیشک ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامیترین شما نزد الله پرهیزگارترین شماست، بیگمان الله دانای آگاه است».
خداوند متعال در این آیه توضیح می دهد که انسان ها را تیره تیره و قبیله قبیله قرار داده است تا یکدیگر را بشناسند نه اینکه بر یکدیگر فخر فروشند و بزرگی کنند.
و در حدیث صحیح از حارث اشعری در روایتی طولانی آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «ان الله امر یحیی بن زکریا بخمس ان یعمل بهن و ان یامر بنی اسرائیل ان یعملوا بهن … ومن دعا بدعوه الجاهلیه فهو من جثاء جهنم؛ قیل یا رسول الله: وان صلی وصام؟ قال: وان صلی وصام وزعم انه مسلم، فادعوا بدعوه الله الذی سماکم المسلمین المومنین عباد الله»:[۵] «خداوند متعال یحیی بن زکریا را به پنج چیز امر نمود که به آنها عمل کند و نیز بنی اسرائیل را امر کند تا به آنها عمل کنند … و هرکس فریاد جاهلیت سر دهد و به سوی آن فرا خواند، از لاشه های دوزخ خواهد بود. گفته شد: ای رسول خدا، هرچند نماز بخواند و روزه بگیرد. فرمود: «هرچند نماز بخواند و روزه بگیرد و گمان کند که مسلمان است. پس به دعوت الله فرا خوانید که شما را مسلمان و مومن، بندگان الله نامید».
۳- و از جمله دلایل بطلان این دعوت نژادپرستانه عربی، پذیرفتن اموری است که در شریعت جایگاهی نداشته و بلکه از آنها نهی شده است. اموری چون: دوستی و موالات با کفار عرب؛ پذیرفتن الحاد آنان؛ ایشان را محرم اسرار خود گرفتن و یاری کردن آنها بر علیه مسلمانان که با دعوت نژادی آنان دشمنی می کنند.
فساد بزرگی که در این امور نهفته است، امری واضح و آشکار و مخالفت آن با نصوص قرآن و سنت بر کسی پوشیده نیست. نصوصی که بر وجوب دشمنی با کافران عرب و غیر عرب و تحریم دوستی و موالات و محرم اسرار داشتن آنها دلالت دارند. نصوص شرعی در این زمینه بسیارند از جمله اینکه خداوند متعال می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ * فَتَرَی الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشی أَنْ تُصیبَنا دائِرَهٌ فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلی ما أَسَرُّوا فی أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ» (مائده: ۵۱-۵۲) «ای کسانیکه ایمان آوردید! یهود و نصاری را به دوستی بر نگزینید، آنان دوستان یکدیگرند؛ و کسانی از شما که با آنها دوستی کنند، از آنها هستند، همانا الله گروه ستمکار را هدایت نمیکند. پس کسانی را که در دلهای شان بیماری (= نفاق) است میبینی که در (دوستی با) آنان میشتابتند (و) میگویند: می ترسیم که آسیبی به ما برسد؛ پس نزدیک است که الله پیروزی یا چیزی (دیگر) از سوی خود (برای مسلمانان) پیش آورد، آنگاه (این افراد) از آنچه در دل خود پنهان داشتند، پشیمان گردند».[۶]
پ) تعصب قبلی: شعارشان این است که: برادرت را چه ظالم بود یا مظلوم، یاری کن.
[۱][۱] – همچون «انطون سعاده» موسس حزب ناسیونالیستی سوری که نگارنده ی بزرگ ترین کتاب ها در این زمینه است. وی در سال ۱۹۴۹ با ضرب گلوله اعدام شد. چرا که در اظهار نظری گفت: «بزرگ ترین مانع در مسیر تحقق وحدت و پیروزی قومی و نژادی ما ارتباط موسسات دینی با حکومت های زمینی می باشد. چرا که مراجع دینی اصرار دارند باید آنها مراجع حاکمیت در دولت و عهده دار تمام امور آن یا حداقل بخشی از آنها باشند. اما حقیقت این است که نبردهای بزرگ آزادی خواهانه بشر در جهت ایجاد ارتباط میان مصلحت امت ها و مصالح موسسات دینی برخاسته اند که بر حق الهی و حکمیت شریعت در میان مردم اصرار دارند… و این اصلی بسیار خطرناک است که مردم را به بردگی موسسات دینی می کشاند. این است نقش دین در دنیا… این نقش دین بود و مادامیکه انسان در گیرودار بربریت خود بود، مناسب او بود اما در عصر فرهنگی ما دیگر مناسب نیست. المحاضرات العشر للسعاده، ص: ۱۰۰-۱۰۳
[۲] – مسلم: ۲۸۶۵؛ ابوداود، ابن ماجه از عیاض بن حمار
[۳] – مجموع الفتاوی: ۲۸/۳۲۸
[۴] – مسند احمد، ابوداود، ترمذی و لفظ از ترمذی می باشد. آلبانی در الجامع: ۱۷۸۳ و تخریج الحلال: ۳۱۲ آن را حسن دانسته است.
[۵] – مسند احمد، بخاری در تاریخ، ترمذی و … و آلبانی در صحیح الجامع: ۱۷۲۴؛ صحیح الترغیب: ۱/۸۹-۱/۹۷ آن را صحیح دانسته است.
[۶] – نگا: نقد القومیه العربیه، شیخ عبدالعزیز بن باز رحمه الله