یکی از مهمترین اصول دعوت سلفی، توجه به کسب علم شرعی و فراگیری آن می باشد. چرا که این از واجبات شرعی و اصول و قواعد دعوت می باشد. دلایل شرعی زیادی در این مورد وارد شده است از جمله:
دلایل قرآنی:
۱- خداوند متعال می فرماید: «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (نحل: ۴۳) «اگر نمی دانید از اهل علم بپرسید». ابن سعدی رحمه الله می گوید: «این آیه اهل علم را مورد ستایش قرار می دهد. و بالاترین نوع علم و دانش، علم و دانش نسبت به کتاب خداوند است».[۱]
۲- و خداوند متعال می فرماید: «شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَهُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» (آل عمران: ۱۸) «الله گواهی داده است که معبودی (بحق) جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش، (نیز بر این مطلب گواهی میدهند). درحالیکه (الله در جهان هستی) دادگری می کند، معبودی (بحق) جز او نیست که توانمند حکیم است».
۳- و می فرماید: «إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ» (فاطر: ۲۸) «جز این نیست که از میان بندگان الله، دانایان از او میترسند، بیتردید الله پیروزمند آمرزنده است».
ابن عباس رضی الله عنه می گوید: «بنده ای نسبت به خداوند متعال عالم است که به خداوند شرک نورزد، حلالش را حلال و حرامش را حرام بداند و توصیه های او را حفظ کند و یقین کند که او تعالی را ملاقات می کند و در مورد عملش محاسبه می شود».[۲]
دلایلی از سنت نبوی:
۱- انس بن مالک می گوید: رسول خدا فرمودند: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ»:[۳] «کسب و فراگیری علم بر هر مسلمانی فرض است».
۲- معاویه می گوید: رسول خدا فرمودند: «مَنْ یُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَیْرًا یُفَقِّهْهُ فِی الدِّینِ»:[۴] «هرکس خداوند در حق او اراده ی خیر داشته باشد، او را در دین فقیه و فهیم می گرداند».
۳- ابو داود می گوید: رسول خدا فرمودند: «مَنْ سَلَکَ طَرِیقًا یَطْلُبُ فِیهِ عِلْمًا سَلَکَ اللَّهُ بِهِ طَرِیقًا مِنْ طُرُقِ الْجَنَّهِ، وَإِنَّ الْمَلَائِکَهَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا رِضًا لِطَالِبِ الْعِلْمِ، وَإِنَّ الْعَالِمَ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَوَاتِ، وَمَنْ فِی الْأَرْضِ، وَالْحِیتَانُ فِی جَوْفِ الْمَاءِ، وَإِنَّ فَضْلَ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ، کَفَضْلِ الْقَمَرِ لَیْلَهَ الْبَدْرِ عَلَى سَائِرِ الْکَوَاکِبِ، وَإِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ الْأَنْبِیَاءِ، وَإِنَّ الْأَنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَارًا، وَلَا دِرْهَمًا وَرَّثُوا الْعِلْمَ، فَمَنْ أَخَذَهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ»:[۵] «هرکس راهی را برای کسب و فراگیری علم طی کند، خداوند متعال راهی از راه های بهشت را برای او هموار می سازد. و فرشتگان بال های خود را زیر پای دانش پژوهان و دانش جویان می گشایند چرا که از آنچه آنها می جویند، خشنودند؛ و نیز هر آنچه در آسمان ها و زمین است، برای عالم طلب مغفرت و آمرزش می کند حتی ماهی ها در درون آب؛ و براستی که فضل و برتری عالم بر عابد همچون فضل و برتری ماه شب چهارده بر سایر ستارگان می باشد. و علما ورثه ی انبیا هستند و انبیا دینار و درهمی از خود به ارث نمی گذارند؛ و آنچه به ارث می گذارند، فقط علم می باشد. لذا هرکس علم و دانش فراگیرد، بهره ای ارزشمند و فراوان از ارث پیامبران فرا گرفته است و به سهمی بزرگ دست یافته است».
اقوال صحابه:
۱- عمر بن خطاب می گوید: «تَفَقَّهُوا قَبْلَ أَنْ تُسَوَّدُوا»:[۶] «مادامیکه کوچک هستید علم را فرا گیرید قبل از اینکه بزرگ شوید».
۲- عبدالله بن مسعود می گوید: «اغْدُ عَالِمًا، أَوْ مُتَعَلِّمًا، وَلَا تَغْدُ إِمَّعَهً فِیمَا بَیْنَ ذَلِکَ»:[۷] «فردا عالم یا تحصیلکرده باش و دنباله رو دیگران و بی اراده میان این و آن مباش».
۳- علی بن ابی طالب می گوید: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا لِلْخَیْرِ، وَالنَّاسُ ثَلَاثَهٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیُّ، وَمُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاهٍ، وَهَمَجٌ رِعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَلَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ»:[۸] «قلب ها چون ظرف هایی هستند که بهترین های شان آن است که با خیر و خوبی پر شده باشد. و مردم سه دسته اند: عالم ربانی، کسی که در مسیر نجاتِ علم و دانش فراگیرد و مردمانی فرومایه و نادان که از هر نادانی که به نور علم مزین نیست، پیروی می کنند و به رکنی استوار و مطمئن پناه نبرده اند».
مراتب علم:
علم و دانش شش مرتبه دارد:
۱- مطرح کردن سوال مناسب: برخی از مردم به دلیل مطرح کردن سوالات نامناسب، از علم و دانش لازم محروم می مانند؛ بگونه ای که گاه هرگز سوال نمی کنند یا اینکه از اموری غیر ضروری سوال می کنند درحالی که موارد مهمتری برای دانستن و سوال کردن نسبت به آن وجود دارد. مانند کسی که از امری سوال می کند که ندانستن آن ضرری را متوجه انسان نمی کند و از طرفی اموری را که از آنها بی نیاز نیست، رها می کند و سوال را در مورد آنها مطرح نمی کند. و این حال و وضع بسیاری از کسانی است که به کسب و فراگیری علم مشغول اند.
عبدالله بن احمد رحمه الله در کتاب «العلل» می گوید: «عروه بن زبیر مجادله با ابن عباس را دوست داشت. چنانکه با این روش علم خود را از او فرا می گرفت. و عبیدالله بن عبدالله بن عتبه سوالات دقیقی از او می پرسید و این روش موجب عزت وی در علم و دانش شد».
۲- خوب شنیدن و سکوت کردن:
برخی از مردم به دلیل عدم سکوت مناسب، از علم محروم می شوند، چنانکه سخن گفتن و جدل و جر و بحث از عادات وی بوده و آن را بیش از سکوت دوست دارد. و این آفتی است که در وجود بیشتر طلاب علم می باشد و آنها را از فراگیری علمِ فراوان باز می دارد هرچند فهم خوبی از مطالب داشته باشد. ابن جریج رحمه الله می گوید: «علمی را که از عطا فراگرفتم، جز با نرمی و مهربانی من نسبت به او حاصل نشد».
و برخی از سلف می گویند: «چون با عالمی نشستی، بیش از اینکه سخن بگویی، برای شنیدن حریص باش، خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ» (ق: ۳۷) «بیگمان در این (سخن) برای صاحب دلان یا آنان که با حضور (خاطر) گوش فرا دهند، پندی است».
در این الفاظ تامل کن که گنج های علم در ورای آنها نهفته است و مراعات آنها دروازه های علم و هدایت را به روی بنده می گشاید؛ و کسی که آنها را نادیده گرفته و مراعات نکند، دروازه ی علم بر روی وی بسته می شود»[۹]. ۳- خوب فهمیدن
۴- حفظ
۵- تعلیم
۶- عمل به علم و مراعات حدود آن.
[۱] – تیسیر الکریم الرحمن: ۴/۲۰۶
[۲] – تفسیر ابن کثیر: ۳/۵۵۳
[۳] – ابن ماجه: ۱/۴۴؛ آلبانی در صحیح الجامع: ۳۸۰۸ آن را صحیح دانسته است.
[۴] – بخاری: ۶۹؛ مسلم: ۱۷۲۱
[۵] – مسند احمد: ۲/۲۵۲، ۳۲۵، ۴۰۷؛ ابوداود، کتاب العلم؛ ترمذی، کتاب القرآن: ۱۰ و کتاب العلم: ۱۹؛ ابن ماجه در مقدمه، ص: ۱۷؛ و آلبانی در صحیح الجامع: ۶۱۷۳ آن را صحیح دانسته است.
[۶] – بخاری: ۱/۱۶۵، دارمی، ابن عبدالبر و …
[۷] – جامع بیان العلم و فضله؛ ابن عبدالبر: ۱/۲۹
[۸] – همان: ۱/۲۹؛ الاعتصام، شاطبی: ۲/۳۸۵
[۹] – مفتاح دارالسعاده، ابن قیم: ۲/۲۴ – ۲۵