۱- انس بن مالک در توصیف نماز رسول خدا صلی الله علیه و سلم می گوید: «رسول خدا کوتاه ترین و کامل ترین نماز را در میان مردم داشت.»[۱] و رسول خدا صلی الله علیه و سلم اصحاب و یارانش را امر می کرد تا نماز را کوتاه و سبک بخوانند. شبی معاذ بن جبل در امامت قومش، سوره ی بقره را آغاز کرد. پس مردی که در این نماز شرکت داشت، سلام داد و به تنهایی نماز خواند و بازگشت. به وی گفتند: فلانی، منافق شدی؟ گفت: سوگند به خدا، نه؛ باید نزد رسول خدا بیایی یا اینکه او را از این مساله آگاه می کنم. پس نزد رسول خدا رفته و گفت:
ای رسول خدا، ما کسانی هستیم که با شتر از چاه آب می کشیم، در روز کار می کنیم و معاذ همراه شما نماز عشاء را می خواند سپس نزد ما آمده و در نماز سوره ی بقره را قرائت می کند. رسول خدا صلی الله علیه و سلم رو به معاذ کرده و فرمود: «یا معاذ، افتان انت؟! اقرأ بکذا و اقرأ بکذا»: ای معاذ، سبب فتنه می شوی، این و آن سوره ها را در نماز بخوان».
در روایت بخاری آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و سلم سه مرتبه فرمودند: «افتان انت؟!» و در روایتی آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «اقْرَأْ: وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا، وَالضُّحَی، وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى، سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى»:[۲] «سوره های وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا، وَالضُّحَی، وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى، سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى را بخوان».
۲- عبدالله بن مسعود انصاری می گوید: مردی گفت: ای رسول خدا، من در نماز صبح شرکت نمی کنم چرا که فلانی نماز را طولانی می خواند. پس رسول خدا چنان ناراحت شد که تا آن روز چنین ناراحتی از ایشان ندیدم. سپس فرمودند: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ مِنْکُمْ مُنَفِّرِینَ، فَمَنْ أَمَّ النَّاسَ فَلْیَتَجَوَّزْ، فَإِنَّ خَلْفَهُ الضَّعِیفَ وَالکَبِیرَ وَذَا الحَاجَهِ»:[۳] «ای مردم برخی از شما نفرت ایجاد می کنند. پس هریک از شما که امامت نماز مردم را به عهده گرفت، باید کوتاه و سبک بخواند. چرا که پشت سر وی افراد ضعیف و پیرمرد و نیازمند و ناتوان وجود دارند» .
۳- از عون بن ابی جحیفه از پدرش روایت است که می گوید: «رسول خدا صلی الله علیه و سلم میان سلمان و ابو درداء پیمان برادری ایجاد نمود. روزی سلمان ابودرداء را ملاقات کرد و ام درداء را ژولیده و ژنده پوش یافت. پرسید: چرا ژنده پوش و ژولیده ای؟ گفت: برادرت ابودرداء به زندگی دنیا نیازی ندارد. سپس سلمان غذایی درست کرد و برای ابودردا آورد. سلمان گفت: غذا بخور. ابودرداء گفت: من روزه هستم. سلمان گفت: تا تو نخوری من نیز نخواهم خورد. سرانجام سلمان غذا خورد. چون شب شد و هنگام خواب فرا رسید، ابودرداء برخاست تا عبادت کند. سلمان گفت: بخواب. ابودرداء کمی خوابید و دوباره برخاست تا عبادت کند. سلمان گفت: بخواب؛ وقتی شب به آخر رسید، سلمان به ابودرداء گفت: اکنون بلند شو؛ آنگاه هر دو نماز شب خواندند. سپس سلمان به ابودرداء گفت: پروردگارت بر تو حقی دارد. حق هر صاحب حقی را ادا کن. سپس ابودرداء نزد رسول خدا آمد و ماجرا را تعریف کرد. رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند: «صدق سلمان»: «سلمان راست گفته است».[۴]
حافظ بن حجر می گوید: «این حدیث بیانگر جواز نهی از مستحبات می باشد. و این زمانی است که این مستحبات منجر به خستگی و ملالت و ضایع شدن حقوق واجب یا مستحبی شود که انجام آن ترجیح دارد».[۵]
۴- و از انس بن مالک روایت است که می گوید: «سه نفر به خانه همسران رسول خدا آمده و از شیوه عبادت رسول الله صلی الله علیه و سلم پرسیدند. هنگامی که از کیفیت آن مطلع شدند، گویا عبادت رسول خدا را اندک پنداشتند و با خود گفتند: ما کجا و رسول خدا کجا؟ خداوند گناهان اول و آخرش را بخشیده است. آنگاه یکی از آنان گفت: من تمام شب را برای همیشه نماز می خوانم. دیگری گفت: من تمام عمر، روزه می گیرم و یک روز آن را هم نمی خورم. سومی گفت: من از زنان دوری نموده و هرگز ازدواج نمی کنم. رسول الله صلی الله علیه و سلم نزد آنان رفت و فرمود: «أَنْتُمُ الَّذِینَ قُلْتُمْ کَذَا وَکَذَا، أَمَا وَاللَّهِ إِنِّی لَأَخْشَاکُمْ لِلَّهِ وَأَتْقَاکُمْ لَهُ، لَکِنِّی أَصُومُ وَأُفْطِرُ، وَأُصَلِّی وَأَرْقُدُ، وَأَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»: «شما کسانی هستید که چنین و چنان گفته اید؟ سوگند به خدا که من از همه شما بیشتر از خدا می ترسم و بیشتر از شما تقوا دارم. در عین حال هم روزه می گیرم و هم می خورم. هم نماز می خوانم و هم می خوابم و با زنان نیز ازدواج می کنم؛ پس هرکس از سنت من روی گرداند، از من نیست». [۶]
[۱] – مسند احمد: ۳/۲۵۵؛ بخاری: ۱/۱۸۱؛ مسلم: ۱/۳۴۱؛ ترمذی: ۱۴۷؛ نسائی: ۲/۶۴؛ ابن ماجه: ۹۸۵
[۲] – مسند احمد: ۳/۱۲۴-۲۹۹-۳۰۰-۳۱۸-۳۶۹؛ بخاری: ۲/۱۷۹؛ مسلم: ۱/۳۳۹؛ ابوداود: ۷۹؛ نسائی: ۲/۹۷-۹۸؛ ابن ماجه: ۹۸۶
[۳] – بخاری: ۱/۱۸۰؛ مسلم: ۱/۳۴۲
[۴] – بخاری: ۴/۴۹؛ ترمذی: ۲۴۱۳
[۵] – فتح الباری: ۴، ص: ۲۱۲؛ و نگا: الموافقات، شاطبی: ۲/۱۴۳-۱۴۶
[۶] – بخاری: ۵۷۵۹