محکم و متشابه به دو گونهی عام و خاص اطلاق میشوند.
- اطلاق عام محکم و متشابه: محکم و متشابه در معنای عام کلی، تقریبا مترادف یکدیگر میباشند. چنانکه خداوند متعال تمام قرآن را به محکم بودن توصیف نموده است. میفرماید: «کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ» (هود: ۱) یعنی آیات آن استوار و نیکوست. به این معنا که اخبار آن راست و درست است و اوامر و نواهی آن عادلانه و الفاظ آن فصیح و معانی آن نیکو و زیباست.[۱]
و ابن عباس میگوید: «با هیچ کتابی منسوخ نشده است، چنانکه کتابها و شرایع دیگر را منسوخ کرده است».
وقتاده میگوید: «یعنی الله متعال آیات آنرا استوار و محکم قرار داده است چنانکه در آن هیچ اختلاف و تناقضی نیست».[۲]
و همچنین خداوند متعال تمام قرآن را به متشابه بودن توصیف کرده است. میفرماید: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُّتَشَابِهاً» (زمر: ۲۳) یعنی در زیبایی سراسر این کتاب شبیه هم است.
بنابراین آنجا که خداوند متعال تمام قرآن را محکم مینامد، در واقع بیان میکند که سراسر این کتاب حق است و در آن هیچ بیهوده و شوخی نیست. و آنجا که آنرا متشابه میخواند، در واقع بیان میکند که اجزای این کتاب در حق و صدق و زیبایی شبیه یکدیگر هستند.[۳]
۲- اطلاق خاص محکم و متشابه: خداوند متعال میفرماید: «هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ » (آل عمران: ۷) «او کسی است که کتاب (قرآن) را بر تو نازل کرد. بخشی از آن، آیات محکم (صریح و روشن) است که آنها اساس کتاب است. و (بخش) دیگر «متشابهات» است». در این آیه معنای محکم با متشابه متفاوت است.
اکنون مهمترین و مشهورترین اقوالی را که در معنای محکم و متشابه بیان شده، ذکر میکنیم:
محکم:
۱- آنچه معنا و مراد از آن دانسته میشود.
۲- آنچه احتمال تنها یک تاویل (تفسیر و معنی) را دارد.
۳- خود واضح و روشن است و نیازی به توضیح و بیان ندارد.
۴- ناسخ است.
متشابه:
۱- عبارت است از آنچه خداوند متعال علم آنرا نزد خود باقی گذاشته است. همچون حقیقت (کیفیت و چگونگی) اسماء و صقاتش و نیز زمان برپایی قیامت و خروج مسیح و دجال؛ و این دیدگاه جابر بن عبدالله و مقتضای قول شعبی و سفیان ثوری و… میباشد.
۲- آنچه احتمال چند معنا را دارد.
۳- آنچه خود واضح و روشن نیست و نیاز به توضیح و بیان دارد.[۴]
۴- منسوخ است.
و این دیدگاه از ابن عباس و ابن مسعود و قتاد و ضحاک و ربیع و سدی[۵] روایت شده است و ابن تیمیه[۶] بر این باور است که نسخ در اینجا همان است که در کلام الهی ذکر شده است: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (حج: ۵۲) «و (ما) هیچ رسول و پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه چون (آیات ما را) تلاوت میکرد، شیطان در تلاوت او (چیزی) القاء میکرد، آنگاه الله آنچه شیطان القاء میکند از میان میبرد، سپس الله آیاتش را استوار (و محکم) میدارد و الله دانای حکیم است».
بنابراین محکم تمام قرآن است و متشابه آن است که شیطان القا میکند سپس خداوند آنرا نسخ نموده و زایل میکند.
[۱] – تیسیر الکریم الرحمن: ۳۷۶
[۲] – تفسیر بغوی: ۳/۳۷۲
[۳] – معالم التنزیل، تفسیر بغوی: ۳/۲۷۸
[۴] – نگا: العده فی اصول الفقه، ابویعلی: ۲/۶۸۴، ۶۸۵؛ المسوده، ص: ۱۶۱؛ شرح الکوکب المنیر: ۲/۱۴۲؛ زاد المسیر، ابن الجوزی: ۱/۳۵۰، ۳۵۱؛ تفسیر البغوی: ۱/۲۶۹؛ مجموع الفتاوی، ابن تیمیه: ۱۷/۴۲۲
[۵] – نگا: الفقیه و المتفقه: ۱/۵۹؛ تفسیر طبری: ۲/۱۷۲، ۱۷۳؛ زاد المسیر: ۱/۳۵۰، ۳۵۱؛ تفسیر قرطبی: ۴/۱۰ و ایثار الحق، ص: ۹۰
[۶] – نگا: المسوده، ص:۱۶۲