این دو توحید است که بنده جز با آنها از عذاب الهی نجات نمی یابد، توحید فرستنده با عبادت او و توحید فرستاده شده (پیامبر) با اطاعت و پیروی از او؛
مبنای بندگی و ایمان به الله و کتاب های آسمانی و پیامبران، تسلیم شدن و عدم سوال از تفاصیل حکمت اوامر و نواهی و شرایع می باشد. و بر این اساس است که خداوند متعال از امت پیامبری که پیامبرش را تصدیق نموده و به پیام او ایمان آورده است، نقل نکرده که از تفاصیل حکمتِ آنچه بدان امر یا از آن نهی شده اند و از سوی خداوند به آنها ابلاغ شده، پرسیده باشند. و اگر چنین می کردند، دیگر از مومنان به پیامبرشان نبودند. بلکه در برابر همه ی این امور تسلیم شدند و بدان گردن نهاده و اعتراف نمودند و آنچه را از حکمت می دانستند که می دانستند و در مورد آنچه حکمت آن را نمی دانستند. در حکمت آن توقف نموده و در برابر آن فرمانبردار و تسلیم بودند تا اینکه حکمت آن را دریابند. و سوال کردن از این موارد در شان آنها نبود و پیامبرشان نزد آنها از مقام و رتبه ای بزرگ تر از آن برخوردار بود که در این موارد از او سوال کنند.
بر این اساس بود که سلف این امت – کسانی که از نظر عقل و شناخت و علم کامل ترین این امت بودند – از پیامبرشان هرگز نپرسیدند: چرا الله به فلان چیز امر کرده است؟ و چرا از فلان چیز نهی کرده است؟ و چرا چنین مقدر نموده و چرا چنان کرده است؟ چرا که می دانستند چنین سوالاتی با ایمان و تسلیم شدن در تضاد است و اسلام برای کسی ثابت نمی شود مگر بر مبنای تسلیم؛ بنابراین اولین مراتب تعظیم امری: تصدیق آن سپس عزم قاطع برای عمل بدان و پس از آن شتاب به سوی آن و عمل کردن بدان و پرهیز از موانع آن می باشد».[۱]
اما سوالی که باقی می ماند این است که: عقل چیست؟ و جایگاه آن در اسلام کجاست؟
عقل در لغت مصدر فعل «عَقَل، یعقل، عقلا» می باشد. گفته می شود: «فهو معقول و عاقل»: او عقل دارد و عاقل است. و اصل معنای عقل، منع می باشد. عرب می گوید: «عقل الناقه» یعنی با طناب او را را از گریختن باز داشت». عقل در اصلاح برخی از اهل علم چهار معنا دارد:[۲] غریزه ی درک، علوم ضروری، علوم نظری و عمل به مقتضای علم؛
- غریزه ی درک:[۳] این غریزه در معقولات و معلومات شرط است و همین است مناط تکلیف؛ و با قوه ی درک است که انسان از سایر حیوانات تمایز می یابد.
- علوم ضروری:[۴] این علوم تمام عقلاء را در بر می گیرد مانند علم به ممکنات و واجبات و امور محال و اینکه جزء کوچک تر از کل است و عدد دو بیشتر از یک است و یک شخص نمی تواند در یک زمان در دو جا باشد.
- علوم نظری:[۵] علومی که بر مبنای رای و نظر و استدلال است و تفاوت مردم و تفاضل آنها در آن، امری واضح و آشکار می باشد. و از تجربه ها در جریان احوال مختلف بدست می آید. چنانکه به هرکس که تجربه های مختلف او را آزموده و راه های مختلف او را پخته کرده باشد، عادتاً عاقل می گویند. و هرکس به این صنعت متصف نباشد گفته می شود او نادان و جاهل و ناآزموده است. و این نوع دیگری از علوم است که آن را عقل می نامند.
[۱] – شرح العقیده الطحاویه، امام ابن ابی العز حنفی: ۱/۲۳۳
[۲] – نگا: احیاء علوم الدین، ابی حامد محمد غزالی: ۱/۱۴۵-۱۴۶
[۳] – و آن اساس و منبع است.
[۴] – نزدیک ترین فرع قوه ی مدرک می باشد.
[۵] – فرع بخش اول و دوم می باشد چرا که با قوه ی غریزه و علوم ضروری، علوم تجربی بدست می آید.