سمع و طاعه و ذکر بعضی از واجبات و حقوق امام (۲)

سمع و طاعه و ذکر بعضی از واجبات و حقوق امام (۲)

از حذیفه بن الیمان آمده که گفت: «کَانَ النَّاسُ یَسْأَلُونَ رَسُولَ الله ص عَنِ الْخَیْرِ وَکُنْتُ أَسْأَلُهُ عَنِ الشَّرِّ مَخَافَهَ أَنْ یُدْرِکَنِی، فَقُلْتُ: یَا رسول الله، إِنَّا کُنَّا فِی جَاهِلِیَّهٍ وَشَرٍّ فَجَاءَنَا اللَّهُ بِهَذَا الْخَیْرِ، فَهَلْ بَعْدَ هَذَا الْخَیْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: «نَعَمْ». قُلْتُ: وَهَلْ بَعْدَ ذَلِکَ الشَّرِّ مِنْ خَیْرٍ؟ قَالَ: «نَعَمْ وَفِیهِ دَخَنٌ». قُلْتُ؟ وَمَا دَخَنُهُ؟ قَالَ: «قَوْمٌ یَهْدُونَ بِغَیْرِ هَدْیِی، تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْکِرُ». قُلْتُ: فَهَلْ بَعْدَ ذَلِکَ الْخَیْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: «نَعَمْ دُعَاهٌ إِلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَیْهَا قَذَفُوهُ فِیهَا». قُلْتُ: یَا رَسُولَ الله، صِفْهُمْ لَنَا، فَقَالَ: «هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا، وَیَتَکَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا». قُلْتُ: فَمَا تَأْمُرُنِی إِنْ أَدْرَکَنِی ذَلِکَ؟ قَالَ: «تَلْزَمُ جَمَاعَهَ الْمُسْلِمِینَ وَإِمَامَهُمْ». قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ جَمَاعَهٌ وَلا إِمَامٌ؟ قَالَ: «فَاعْتَزِلْ تِلْکَ الْفِرَقَ کُلَّهَا، وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَهٍ، حَتَّى یُدْرِکَکَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِکَ».([۱])

ترجمه: «مردم از رسول خدا صلی الله علیه وسلم درباره‌ی امور خیر می‌پرسیدند و من از بدی‌ها می‌پرسیدم که مبادا گرفتار آن‌ها شوم. بدین‌جهت، گفتم: ای رسول خدا! ما در جاهلیت و بدی به سر می‌بردیم. پس خداوند این خیر (اسلام) را به ما عطا کرد. آیا بعد از این خیر، شرّی هم وجود دارد؟ فرمود: بلی، اما در آن، فساد خواهد بود. پرسیدم: فساد آن چیست؟ فرمود: گروهی، راهی غیر از راه من در پیش می‌گیرند. و در کارهایشان، امور خوب و بدی می‌بینی. گفتم: آیا بعد از آن خیر، شرّی خواهد آمد؟ فرمود: بلی، داعیانی مردم را بسوی دروازه‌های جهنم، فرا می‌خوانند. کسی که آنان را اجابت کند، او را در آتش می‌اندازند. گفتم: ای رسول خدا! آنان را برای ما توصیف کن. فرمود: آنان از ما هستند و به زبان ما سخن می‌گویند. گفتم: اگر آن زمان را دریافتم، دستور شما چیست؟ فرمود: با مسلمانان و پیشوای آن‌ها باش. پرسیدم: اگر مسلمانان، جماعت و رهبری نداشتند، چه کار کنم؟ فرمود: در آن صورت، از همه‌ی آن گروه‌ها، دوری کن؛ اگر چه خود را ملزم بدانی که زیر یک درخت بمانی و در همان حال، مرگ به سراغت بیاید».

و از ابن عباس آمده که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِیرِهِ شَیْئًا یَکْرَهُهُ فَلْیَصْبِرْ، فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یُفَارِقُ الْجَمَاعَهَ شِبْرًا، فَیَمُوتُ، مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً».([۲])

ترجمه: «هرکس از امیرش چیزی ببیند که از آن بدش می‌آید، پس باید صبر بگیرد، برای اینکه هیچ کسی نیست که از جماعت به‌اندازه‌ی وجبی مفارقت کند و با این حال بمیرد، (إلا اینکه) به مرگ جاهلیت مرده است».

و در روایتی: «فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَهَ الْإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ».

ترجمه: «پس به تحقیق که حلقه‌ی اسلام را از گردنش بیرون آورده است».

و از عوف بن مالک روایت شده که گفت رسول الله ص فرمود: «خِیَارُ أَئِمَّتِکُمْ مَنْ تُحِبُّونَهُمْ وَیُحِبُّونَکُمْ، وَتُصَلُّونَ عَلَیْهِمْ وَیُصَلُّونَ عَلَیْکُمْ، وَشِرَارُ أَئِمَّتِکُمُ الَّذِینَ تُبْغِضُونَهُمْ وَیُبْغِضُونَکُمْ، وَتَلْعَنُونَهُمْ وَیَلْعَنُونَکُمْ. قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَفَلَا نُنَابِذُهُمْ بِالسَّیْفِ، فَقَالَ: «لَا، مَا أَقَامُوا فِیکُمُ الصَّلَاهَ، فَإِذَا رَأَیْتُمْ مِنْ وَالِیکُمْ شَیْئًا تَکْرَهُونَهُ فَاکْرَهُوا عَمَلَهُ، وَلَا تَنْتَزِعُوا یَدًا مِنْ طَاعَتِهِ».([۳])

ترجمه: «بهترین پیشوایان و رهبران شما، کسانی هستند که شما ایشان را دوست دارید و ایشان نیز شما را دوست دارند و شما برای آنان دعای خیر می‌کنید و ایشان نیز برای شما دعای خیر می‌کنند و بدترین پیشوایان شما، آنان هستند که شما از ایشان متنفرید و ایشان نیز از شما تنفر دارند و شما ایشان را نفرین می‌کنید و ایشان نیز شما را نفرین می‌کنند. عرض کردیم: آیا با اینان (حاکمان بد)، مبارزه و جنگ نکنیم، پیامبر فرمودند: نه، تا آن زمان که در میان شما نماز اقامه می‌کنند، پس اگر از والیتان چیزی دیدید که از آن ناپسند دانستید پس عمل او را ناپسند بدارید و دست از اطاعت او نکشید».

[۱]– متفق علیه.

[۲]– متفق علیه.

[۳]– مسلم آن را تخریج کرده است.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …