اثبات خدا

 

۱- بدون شک جهانی واقعی نه وهمی صرف وجود دارد (رئالیسم و نفی سفسطه)

۲- آنچه در جهان است همه ممکن‏الوجودند. یعنی وقتی نظر به ذات آنها کنیم هیچ یک بالذات اقتضای وجود ندارند. بلکه همه موجوداتی هستند که می‏شود وجود داشته باشند و می‏شود وجود نداشته باشند. به ‏عبارت دیگر در مرتب هذات و بدون علت هیچند.

۳- تمام جهان یک واحد ممکن‏الوجود است. زیرا وقتی اجزای جهان همه ممکن‏الوجود باشند، کل جهان – که یکواحد ارگانیک است – نیز ممکن‏الوجود است؛ و از مجموعه موجودات ممکن‏الوجود واجب‏الوجود پدیدارنمی‏شود. پس جهان یک واحد ممکن‏الوجود بیش نیست.

۴- هر ممکن الوجودی در تحقق و بقای خویش نیازمند و وامدار دیگری است. به عبارت دیگر اگر جهان بی‏نهایت پدیده هم باشد از بی‏نهایت صفر هیچ چیز درست نمی‏شود
دسته: اعجاز خداوندی
در رابطه با اثبات وجود خداوند دلایل متعددی اقامه شده که برخی وجدانی (مانند برهان فطرت)، برخی علمی(مانند برهان نظم)، و برخی عقلی و فلسفی است (مانند برهان محرک اول ارسطو برهان وجوب و امکان، برهان وسط و طرف، براهین استحاله تسلسل علل هستی بخش، برهان مشروطیت و اطلاق فارابی، قاعده الشی‏ء ما لم‏ یجب لم یوجد از خواجه نصیرالدین طوسی، برهان صدیقین صدرایی و …). هر یک از براهین مذکور مبتنی بر مبانی و مبادیعقلی و فلسفی ویژه‏ای است که طبیعتا در یک نامه مجال پرداختن به هیچ یک از آنان نیست. لیکن در این جا به طورفشرده و اختصار ناچاریم به ذکر یکی از روشن‏ترین آنها بسنده نموده و برای تحقیق بیشتر کتاب‏هایی را معرفی کنیم.این برهان ضمن آن که قدمت بسیاری دارد یکی از استوارترین ادله خداشناختی است، و از جهان اسلام به تئولوژیغربی نیز راه یافته و نزد تئولوژیست‏ها و فیلسوفان دین در غرب تحت عنوان (Argument from Contingency)؛ به عنوان خدشه ناپذیرترین برهان – که تاکنون اندیشه بشر بدان راه یافته – مورد پذیرش واقع گردیده است. سیر پیدایشو سپس ورود این برهان در اندیشه‏های کلامی غرب طبق نمودار زیر است: فارابی، ابوعلی‏سینا، غزالی، ابن رشداندلسی، ابن میمون و الهیات نوین غرب. اصل برهان به طور فشرده از قرار زیر است:

۱- بدون شک جهانی واقعی نه وهمی صرف وجود دارد (رئالیسم و نفی سفسطه)

۲- آنچه در جهان است همه ممکن‏الوجودند. یعنی وقتی نظر به ذات آنها کنیم هیچ یک بالذات اقتضای وجود ندارند. بلکه همه موجوداتی هستند که می‏شود وجود داشته باشند و می‏شود وجود نداشته باشند. به ‏عبارت دیگر در مرتب هذات و بدون علت هیچند.

۳- تمام جهان یک واحد ممکن‏الوجود است. زیرا وقتی اجزای جهان همه ممکن‏الوجود باشند، کل جهان – که یکواحد ارگانیک است – نیز ممکن‏الوجود است؛ و از مجموعه موجودات ممکن‏الوجود واجب‏الوجود پدیدارنمی‏شود. پس جهان یک واحد ممکن‏الوجود بیش نیست.

۴- هر ممکن الوجودی در تحقق و بقای خویش نیازمند و وامدار دیگری است. به عبارت دیگر اگر جهان بی‏نهایت پدیده هم باشد از بی‏نهایت صفر هیچ چیز درست نمی‏شود. و اگر ورای سلسله موجودات امکانی، واجب بالذاتی درکار نباشد، جهان هیچ اندرهیچ خواهد بود. در این جا می‏توان مثالی از فارابی در برهان مشروطیت ذکر کرد: فرض کنید لشکری انبوه از سربازان برای حمله آماده باشند. لیکن به هرکس فرمان حمله دهند بگویید: تا زمانی که دیگری حمله نکند، من نیز حمله نخواهم کرد. یعنی هر کسی حمله را مشروط به آغاز تهاجم توسط دیگری کند. در این صورت کاملاروشن است که اگر هیچ کس حاضر نشود بدون شرط حمله را آغاز کند هرگز تهاجمی صورت نخواهد گرفت، حتی اگر فرضا عدد سربازان به بی‏نهایت برسد. یعنی با بی‏نهایت حمله مشروط، بدون یک تهاجم نامشروط، هرگز تهاجمی صورت نمی‏گیرد. همین طور از بی‏نهایت ممکن ‏الوجود – که هستی ‏اش وامدار، متعلق، وابسته، و مشروط به دیگریاست – بدون وجود یک موجود ناوابسته، نامشروط، و غیر متعلق به دیگری (خدا) هیچ موجودی امکان تحقق ندارد و چون می‏ بینیم جهانی از ممکنات تحقق یافته است، پس قطعا درمی‏ یابیم که آن موجود واجب نیز وجود دارد. البته برهان وجوب و امکان به اشکال دیگری نیز تقریر یافته و در این‏جا تنها یکی از تقاریر آن را ذکر نمودیم. در این رابطه می‏توانید از نگاشته‏ های زیر استفاده کنید:

۱- اصول فلسفه و روش رئالیسم ، ج ۵ ، علامه طباطبایی و شهید مطهری

۲- علل گرایش به مادیگری ، شهید مطهری

۳- آموزش فلسفه ، ج ۲، محمد تقی مصباح یزدی

۴- مسایل جدید کلام، مصطفی ملکیان

۵- کلیات فلسفه ‏آوروم ، استرول و ریچارد پاپکین، ترجمه: دکتر سید جلال ‏الدین مجتبوی

در ضمن یادآور می ‏شود که احساس ژرف و لطیفی که شما در جستجوی آن هستید در نامه و حتی در لابه‏ لای کتابها نمی‏توان یافت. البته مطالعه کتابهای خداشناختی و عرفانی در این رابطه لازم و سودمند است، ولی رکن اصلی قضیه انس دائمی با خدا و عبادت و تقوی، بویژه نماز شب، با توجه و حضور قلب است. به قول حافظ :

شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس ورنه کو ورقی خواند معانی دانست

مجموعه گل : ذات مستجمع جمیع صفات کمالیه.

مرغ سحر: شب زنده ‏داران ،مستغفرین بالاسحار.

بنابر این جهاد پیوسته علمی و عملی لازم است تا انسان به این مرحله برسد. این همان چیزی است که عارفان باللّه‏ همه هستی خود را نثار آن کرده و عمری در طلبش به تهذیب نفس و عبادت وجهاد علمی و عملی می ‏پردازند.
منبع:نور آسمان

مقاله پیشنهادی

فضیلت قرائت قرآن

الله متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَتۡلُونَ کِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَهٗ …