و هر آنچه شامل آن می­شود مثل فرو بردن خشم و نرم خویی و تواضع

 زیرا الله تعالى می­فرماید: ﴿وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٖ ۴﴾ [القلم: ۴]. «و همانا تو از خوی بس بزرگی برخوردار هستی». همچنین می­فرماید: ﴿وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣۴﴾ [آل عمران: ۱۳۴]. «…و [متقین کسانی هستند که] خشم خود را فرو می­برند و [از اشتباهات] مردم در می­گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست می­دارد».

دلیل از سنت: عبد الله بن عمرو  رضی الله عنهما در صحیحین: «لَمْ یَکُنْ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم فَاحِشًا وَلَا مُتَفَحِّشًا وَکَانَ یَقُولُ إِنَّ مِنْ خِیَارِکُمْ أَحْسَنَکُمْ أَخْلَاقًا»[۱]. «پیامبر صلی الله علیه وسلم زشت کار و فَحّاش نبود و می­گفت: بهترین شما نیک­­ترین شما در اخلاق است». و در روایتی می­فرماید: «قَالَ إِنَّ مِنْ أَحَبِّکُمْ إِلَیَّ أَحْسَنَکُمْ أَخْلَاقًا»[۲]. «دوست داشتنی­ترین شما نزد من نیک­ترین شما در اخلاق است». حدیث عائشهل: «مَا خُیِّرَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه وسلم بَیْنَ أَمْرَیْنِ إِلَّا أَخَذَ أَیْسَرَهُمَا مَا لَمْ یَکُنْ إِثْمًا فَإِنْ کَانَ إِثْمًا کَانَ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنْهُ وَمَا انْتَقَمَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه وسلم لِنَفْسِهِ إِلَّا أَنْ تُنْتَهَکَ حُرْمَهُ اللَّهِ فَیَنْتَقِمَ لِلَّهِ بِهَا»[۳]. «پیامبر  صلی الله علیه وسلم بین دو امر یکی را انتخاب نمی­کرد مگر آسان‌تر را، به شرط آنکه [امر آسان‌تر] گناه نبوده باشد و اگر گناه بود از همۀ انسان‌ها از آن دورتر می­بود، رسول الله  صلی الله علیه وسلم هیچ وقت برای خودش انتقام نمی­گرفت، مگر آنکه حرمت الله شکسته می‌شد و آنگاه برای خداوند انتقام می­گرفت».

امام بیهقی گفته است: «حسن الخلق به معنی سلامت نفس است، بطوری‌که احمد  صلی الله علیه وسلم نرم­ترین شخص در اعمال بود و این در ذات الله تعالی نیز موجود است و آنچه بین مردم [از آن] وجود دارد ذات خداوند متعال است، وقتی که بنده سینه­اش را برای اوامر و نواهی خداوند با افعالش باز می­کند آنچه بر وی از پاکی نفس واجب شده است به نرمی می­گراید و از آنچه بر وی حرام شده است دوری می­کند و این [اجتناب] را با رضایت و نه بصورت اجباری به اتمام می­رساند، و به انجام سنت‌های خیر ترغیب شده و بسیاری از مباحات را برای رضای الله تعالی ترک می­کند و به تقدس می­گراید و اگر ببیند ترک عملی او را به عبودیت نزدیک می­کند شادمانه و غیر مجبورانه و بدون سخت به نظر رسیدن، آن را ترک می­کند، و این در ارتباطات بین مردم مستولی می­گردد حتی اگر حقوقش پایمال گردد و به آنچه در ارتباط به دیگران بر وی واجب شده است وفا می­نماید، اگر مریض شود و عیادت نشود و از سفر برگشته و کسی به او سر نزند و سلام دهد و جواب سلام را نگیرد و به مهمانی دعوت شده و اکرامش نکنند یا شفاعت کند و شفاعتش اجابت نشود یا خوبی کند و از وی تشکر نشود یا بین قومی رود و او را تمکین نکنند یا سخن بگوید و دیگران ساکت نشوند یا از دوستش اجازه بگیرد و به او اجازه داده نشود یا خواست‌گاری کند و جواب رد بگیرد یا مهلت بخواهد و به او مهلت داده نشود یا در حق وی کوتاهی نموده و او کوتاهی ننماید و یا شبیه این‌ها که بر اثر آن عصبانی نشده و انتقام نگرفته و در ذاتش بدی نمی‌بیند و در درون خودش حس نمی­کند که به او ظلم شده و اندوهگین نمی­شود و اگر راهی برای مقابله پیدا کند این کار را نمی­کند و ذرۀ از حق تجاوز نکرده و به نیک­ترین و افضل­ رین شکل و نزدیک­ترین حالت به نیکی و تقوی پاسخ این حالات را می­دهد و مانند این است که از وی تشکر شده و او را راضی کرده­اند، سپس خودش بر عکس این حالات را پاسخ می­دهد: اگر برادرش مریض شود او را عیادت کرده و اگر از او شفاعت خواسته شود اجابت می­کند و اگر در پرداخت دین مهلت خواسته شود مهلت می­دهد و اگر نیازی به کمک وی شود کمک می­کند و اگر در تجارتی از وی آسانی خواسته شود آسان می­گیرد و ارتطباتش با دیگران به این توجه نمی­کند که چگونه با وی برخورد شده است بلکه در ارتباطش نیک­ترین روش را برای نفسش بر می­گزیند و اخلاق نیک چیزی غریزی و کسب کردنی می­باشد و اکتساب آن وقتی صحیح می­شود که از غریزه خارج شود برای به اتمام رساندن آن باید با اهل آن معاشرت نمود، همانگونه که نظر با مجالست افراد صبور زیاد شده و عالم علم خود را با مجالست علماء زیاد کرده و صالح و عاقل، اصلاح و عقل‌شان را با مجالست صالحین و عاقلین زیاد می­کنند ونباید منکر شد که کسی‌که دارای اخلاق زیباست، نیکی اخلاقش را با مجالست صاحبان اخلاق نیکو زیاد می­کند و توفیق نزد الله است»[۴].

 

 

 

[۱]– صحیح بخاری: ۳۵۵۹- ۶۰۲۹- ۶۰۳۵؛ صحیح مسلم: ۶۱۷۷؛ سنن ترمذی: ۱۹۷۵؛ صححه آلبانی.

[۲]– صحیح بخاری: ۳۷۵۹٫

[۳]– صحیح بخاری: ۳۵۶۰- ۶۱۲۶؛ صحیح مسلم: ۶۱۹۰- ۶۱۹۳؛ سنن ابوداود: ۴۷۸۵؛ صححه آلبانی.

[۴]– شعب الإیمان: مقدمه­ی باب پنجاه و هفتمین پایه­ی ایمان.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …