از آنجا که اهل سنت فقط نسبت به حق، دوستی دارند، در همان وهلهی اول به هر شخص، گروه یا تجمعی از همین منظر مینگرند نه بر اساس تعصب جاهلی نسبت به تیره و قومیت، شهر، مذهب، طریقت و سلوک، تجمّع و یا ریاست.
-(هیچ کس حق ندارد ستایش و نکوهش، حُبّ و بُغض، و دوستی و دشمنی را به اسمِ قبیله، شهر، مذهب یا راه و روشی که به یکی از ائمه و مشایخ نسبت میدهند، یا به دیگر انتسابها، وابسته بداند. لذا هر کس مؤمن است، موالات و دوستی با او واجب است از هر قشری که باشد. و اگر کافر است، باید با او معادات داشت و وی را دشمن دانست، از هر قشری که باشد. و کسی که ایمانی آمیخته با فسق و فجور دارد، بر حسب ایمانش باید با او موالات داشت. و بغض و کینه هم به تناسبِ ایمان باید باشد. چنین شخصی بر عکسِ اعتقاد خوارج و معتزله، به صِرف ارتکاب گناهان، کافر نمیشود. و هرگز انبیاء، صدیقین، شهدا و صالحین در ایمان و دین، حب و بغض و موالات و معادات در رتبهی فاسقان نیستند)[۱].
[۱]– همان: ج۲۸ ص ۲۲۷-۲۲۹.