برخی اعتراض می کنند: اعمال به نیت ها بستگی دارد؛ مهم این است که قلب اصلاح شود؛ اگر قلب اصلاح شد تمام جسم اصلاح می شود، و اگر فاسد شد، کل جسم فاسد می شود. پس مادامی که نیتِ قلب سالم و درست باشد، بی توجهی و رها کردنِ ظاهر مشکل ساز نیست. مهم پای بندی به ارکان و واجبات است، ترک سنت ها و مستحبات اشکالی ندارد.
جواب: عمل صالحِ مورد قبول، دارای دو شرط است:
نخست: همان که شما فرمودید؛ نیت صحیح و قلب سالم. که در نتیجه عمل انسان ریا و نفاق نخواهد شد. در قلب هم جز هدف الهی و توجه به او تعالی چیزی نخواهد بود. اگر عمل انسان، از نیت سوء و فساد قلبی در امان ماند، و بنده در عملش اخلاص داشت و به دنبال رضایت الاهی بود، شرط اولِ قبولی عبادت، یافت شده است.
دوم: عمل باید در راستای شرعِ اللهِ باشد. و با سنت و روش رسول الله ص نیز، هم خوانی داشته باشد. و گر نه بدعت در دین محسوب شده و گویا می خواهد با چیزی به اللهِ تقرّب جوید، که نبی اکرم با آن تقرّب نجسته است. پیامبر اسلامص می فرماید: « من عمِل عملاً لیس علیه أمرنا، فهو ردّ»: (هر کس کاری کند که ما بدان دستور نداده ایم، عملش مردود است).
بخش اول، از اصلاح درون و نیت و سلامت قلب سخن می راند. و بخش دوم، از اصلاح ظاهر که با شرع در توافق است و در مسیر احکامش گام بر می دارد. پس میان عقیده و عبادت، معامله و سلوک، واجب و مستحب و گفتار و کردار فرقی نیست. الله ـ این دو شرط را یک جا چنین بیان می دارد: *لِیبلُوَکُم أیُّکم أحسسنُ عملاً*: (تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید) . در این آیه (أحسن) به خالص تر و درست تر، تفسیر شده است.
در نتیجه اگر عمل خالص و درست نباشد ، مورد قبول نیست. و اگر موافق و برابر با شرع باشد ولی خالصانه برای الله ـ نباشد، باز هم پذیرفته نمی شود. اخلاص یعنی: انجام عمل فقط برای الله متعال.
بلکه هرگز قلبِ صالح و سالم و مملو از محبت و ترس الهی نمی شود مگر، با پای بندی و عمل به کارها و گفتارِ ظاهری و باطنی که الله آن ها را دوست می دارد و از آن راضی است. لذا قلب، اثر این گفتار و کردار را بر اعضا و زبان نمایان نموده، از محرّمات و شبه ها اجتناب و دوری کرده و پارسایی و تقوا را پیشه می نماید و از پیروی هوا و هوس و حُبّ دنیا دوری می گزیند. البته نمی توان برای بنده ی مؤمنِ صالح، که با شرع دشمنی دارد و مخالفت می ورزد، و از احکامش سر می تابد، میان دستورات شرع فرق می گذارد و در باطن و ظاهر مطیع و فرمان بر نیست، قلبی پاک تصور نمود.
اگر اعتراض شود: رسول الله می فرمایند: «إن الله لا ینظر إلی صورکم و أموالکم و لکن ینظر إلی قلوبکم و أعمالکم»: (قطعاً الله به چهره ها و دارایی تان نمی نگرد، بلکه به دل ها و کردارتان نظاره می کند) . حدیث ظاهر را شرط قبولی ندانسته است بلکه اصلاحِ قلب و عمل را معیار قرار داده است.
جواب: کمی پیشتر اهمیت سلامت قلب و اخلاص عمل برای الله را بیان داشتیم. و گفتیم این ویژگی شرطِ صحتِ عمل است. نیز گفتیم برای صحت عمل، شرط دوم، موافقتِ عمل با شرع است.
در نتیجه این حدیث با آن چه ما گفتیم در تضاد نیست. چرا که نگفته است الله برای قبولی تنها قلب را معیار قرار داده است، بلکه عمل را هم شرط دانسته است. می فرماید: «ولکن ینظر إلی قلوبکم» این که شرط نخستِ قبولی عمل. سپس می فرماید: « وأعمالکم» این هم شرط دومی که ذکر کردیم. لذا حدیث علیه شماست نه به نفع شما. اگر گفته شود: مگر مراعات اولویّاتِ دعوت نشانه ی درک و فهم داعی نیست؟ نباید اَلأَهمُّ فَالأَهَم کند؟ نباید اول به واجبات پرداخته و بعد به مستحبات؟ ابتدا گناهان کبیره، بعد صغیره؟ تمام این موارد یعنی به خاطر مصلحت، آن چه مهم تر است را باید مقدم داشت. هم چنین برای محقق نمودن کار معروف و نیکی که بزرگ تر است یا برای دفع ضرر بزرگ تر باید این گونه عمل کرد. حرفی را هم که ما زدیم مانند همین موضوع است. یعنی تقسیم دین به ظاهر و مغز، بر حسب وضعیت مردم است. و این یعنی مقدم دانستن اولویّت ها و توجه به آن ها.
جواب: تقدیم چیزی بر چیز دیگر به معنای، رها نمودن دعوت برای امری دیگر نیست. بلکه به این معنا است که باید اولویت را در رأس کار قرار داد و سپس به مورد بعدی پرداخت. این مقدم نمودن و تشخیص اولویت ها به درک و فهمِ داعی و وضعیتِ دعوت شونده وابسته است. مثلاً دستور به ادای نمازهای فوت شده مقدّم بر گرفتن روزه ی نفلی است. ترک می گساری و شراب خواری مقدم بر نهیِ از به تأخیر انداختن نماز تا آخر وقت است. البته این در مورد نماز فرادا است نه جماعت. لیکن با امتثال و پای بندی به مسئله ی اول، پرداختن و دعوت دادن به جریان دوم هم مانعی ندارد.