خداوند متعال بیان کرده که مسیح بشری است که غذا میخورد و به او محتاج است و به کسی که او را خلق کرده نیازمند است و به او ضرر نیز میرسد آنگاه که خدا را فراموش کند. پس چگونه دعا و استغاثه و نذر و قربانیهای خود را تقدیم کسی میکنند که هیچ نفع و ضرری به دست او نیست. و نسبت به خداوند شنوا و دانایی که نجواهای آنها را میشنود و به درون آنها آگاه است خود را به جهالت میزنند.
و به این علت خداوند میفرماید: ﴿قُلۡ فَمَن یَمۡلِکُ مِنَ ٱللَّهِ شَیًۡٔا إِنۡ أَرَادَ أَن یُهۡلِکَ ٱلۡمَسِیحَ ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَأُمَّهُۥ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗاۗ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَاۚ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ﴾ [المائده: ۱۷]. «بگو: اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانى را که روى زمین هستند هلاک کند، چه کسى مىتواند جلوگیرى کند؟ (آرى،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، مىآفریند؛ (حتى انسانى بدون پدر، مانند مسیح) و او، بر هر چیزى تواناست».
برای اینکه بیان کند که مسیح علیه السلام و مادرش با وجود جلال و ارزش و منزلتی که دارند اگر خداوند متعال بخواهد آنها را هلاک کند، کسی نمیتواند جلو آن را بگیرد. پس اگر مسیح و مادرش نمیتوانند ضرری را از خود برانند پس چطور دعا و استغاثه از آنها طلب میشود؟!.
بنابراین انبیاء و ائمه و صالحان مالک نفع و ضرری برای خود نیستند. و کسی که دعا و استغاثه به درگاه آنها کرده و قربانی و نذورات خود را تقدیم آنها کند قطعاً به خداوند شرک ورزیده است.
پس این توجیه قرآنی زیبا را مشاهده میکنیم که میفرماید: ﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ﴾ [محمد: ۱۹]. «پس بدان که معبودى بحق جز «الله» نیست؛ و براى گناه خود استغفار کن».
و نفرموده: «فقل لا إله إلاَّ الله» بگو: که هیچ معبودى بحق جز الله یکتا نیست (فاعلم): یعنى بدان، زیرا کلمه «لا اله إلاَّ الله» راحتتر بر زبان جاری میشود ولی فهم معنا و منظور این آیه و مجسم کردن آن بر روی زمین و تحقق معنای آن هدفِ مورد نظر میباشد.
این برای کافران مکّه راحت بود که بگویند «لا اله إلاَّ الله» ولی آنها میدانستند که چیزی که از آنها خواسته شده بیش از مجرد و فقط ادای این جمله و گفتن آن میباشد آنها ایمان داشتند که خدا خالق آنهاست همچنانکه خداوند میفرماید: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾ [الزخرف: ۸۷]. و ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾ [لقمان: ۲۵]. و قبول داشتند که خداوند خالق و آفریننده آسمان و زمین است.
ولی آنها خداوند را با پادشاهان زمان خود و زمانهای دیگر مقایسه میکردند که آنها به کسی اجازه ورود نمیدادند مگر اینکه واسطه مقّرب و نزدیکی نزد وی داشته باشند “نعوذ بالله” خدای عزوجل را با پادشاه و سلطان که نیاز به واسطه دارد مقایسه میکردند و مشکل برخی شیعیان همین است که خدای عزوجل را با شاه و سلطان امروزی مقایسه کرده و میگویند همانطور که شاه و سلطان نیاز به واسطه دارد خداوند هم نیاز به واسطه و میانجی دارد؛ حاشا و کلا که چنین باشد زیرا خداوند عزوجل عالم به غیب است و از حال همه بندگان و نیازهایشان خبر دارد و هر شخصی مستقیما میتواند خواسته اش را با خدا در میان بگذارید بر عکس یک پادشاه (که اصلا قابل مقایسه نیست و خداوند بلندمرتبهتر از چنین مقایسه ای است) که از همه جا بیخبر است و از رعیت و مردم خویش خبر ندارد و هیچ کسی بدون واسطه نمیتواند پیام خودش را به ایشان برساند، ضمن اینکه خدای عزوجل بارها در قرآن گفته که من به شما نزدیک هستم، این یعنی چه؟ یعنی نیازی به واسطه نیست! خدا گفته من از همه چیز شما خبر دارم و شنوا و بینا هستم، متأسفانه مردم عوام هم که کمتر به آیات قرآنی و زبان عربی و احادیث ائمه آشنایی دارند فریب چنین استدلال های پوچ و بیارزشی میخورند و به سادگی باور میکنند، در حالی که حتی ائمه خودشان هم از کسانی که به آنها توسل میجویند یا به درگاه آنها روی میآورند اعلان بیزاری کردهاند و گفتهاند فقط از خدا بخواهید و فقط از خدا درخواست کمک و مدد کنید.
مشرکان قریش هم میگفتند: خداوند، بسیار عظیم و عزیزتر از آن است که ما چیزی را از وی بخواهیم و خداوند شأنی والا دارد و ما گناهکاریم، چطور میتوان مستقیماً از وی طلب کرد؟ بایستی که واسطههایی باشند که شفاعت ما را بکنند و خداوند از این داستان آنها خبر داده است و میفرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾ [الزمر: ۳]. «و آنها که غیر خدا را اولیاى خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: اینها را نمىپرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند(و واسطه ما قرار گیرند)».
یعنی ما عبادت (دعا و نذر و قربانی) خود را تقدیم آنها میکنیم تا ما را به خداوند نزدیک کنند. و هچ شکی نداشتند که چه کسی آنها را خلق کرده و چه کسی روزیِ آنها را میدهد و هنگام سختیها به آنها کمک میکند، همه به اتفاق قبول داشتند که خداوند روزی دهنده و آفریننده آنها و زمین و آسمان است و قبول داشتند که در سختیها مثلا درمیان امواج دریاها هیچ فریادرسی به جز خداوند سبحان نیست.
ولی آیا خداوند این ایمان را از آنها قبول میکند؟ و آیا این اقرار آنها به خداى یگانه با وجود شریک قرار دادن دیگری در دعا و عبادت نفعی برای آنها دارد؟
خداوند در مورد آنها و کسانی که از آنها پیروی میکنند میفرماید: ﴿وَمَا یُؤۡمِنُ أَکۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِکُونَ١٠۶﴾ [یوسف: ۱۰۶] «و بیشتر آنها که مدعى ایمان به خدا هستند، مشرکند!».
پس اقرار آنها به خداوند نفعی برای آنها ندارد چون عبادت را متوجه دیگری میکنند.
فلان و فلان از عشیره پیامبر صل الله علیه و سلم نزد خداوند گرامی نیستند، مگر اینکه از شرک اعلام بیزاری کرده باشند. و از آن کناره گرفته باشند در دین اظهار محبّت نسبت به مشرکان وجود ندارد. ابولهب عموی پیامبر صل الله علیه و سلم بود ولی این فامیلی و خویشاوندی نفعی برای وی نداشت چون به خداوند شرک میورزید، پس کسانی که ادعا میکنند که اهل بیت فقط بخاطر نسبت و خویشاوندی آنها با رسول خدا صل الله علیه و سلم میتوانند کاری برای آنها انجام دهند یا حاجت آنها را برآورده سازند، سخنی است بدون پایه و اساس و دلیل زیرا اگر قرار بود که قرابت تنهایی به کسی نفع برساند اولین شخصی که به ایشان نفع میرسید ابولهب عموی پیامبر بود، در حالی که میبینید قرآن صراحتا جایگاه ایشان را در جهنم تعیین کرده است، همچنین بارها از پیامبر صل الله علیه و سلم خطاب به فاطمه نقل شده که: ای فاطمه من در آخرت هیچ کاری نمیتوانم برای تو انجام دهم، یعنی کار نیک است که به شما نفع میرساند و مقام و منزلت شما را بالا میبرد نه قرابت. پس کسی که به غیر الله استغاثه بَرَد و در آنچه که جز الله کسی قادر به انجام آن نیست از دیگری کمک بخواهد و نذر خود را تقدیم غیر الله کند و از مردگان دعا بخواهد قطعاً برای خداوند متعال شریک قائل شده است.
و بشر امروز گرامیتر از قوم نوح علیه السلام نزد خداوند نیستند آنگاه که به وی مشرک شدند، همگی آنها را هلاک گردانید، جز عده کمی از مؤمنان که نجات یافتند. خیلی از آنهایی که غیر الله را میخوانند و از غیر خدا کمک میطلبند، باوجود آنکه خود را مسلمان و منتسب به اسلام میدانند ولی این اسمی است که بهرهای از حق نبرده و اصلاً توحید با شرک سازگاری ندارد چقدر خداوند متعال این انسانها را سرزنش میکند که پایههای گمراهی را بنیان مینهند و میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَشۡکُرُونَ﴾ [یونس: ۶۰]. «خداوند نسبت به همه مردم فضل (و بخشش) دارد، اما اکثر آنها سپاسگزارى نمىکنند».
میفرماید: ﴿وَمَا کَانَ أَکۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِینَ﴾ [الشعراء: ۸]. «ولى بیشترشان هرگز مؤمن نبودهاند».
ومیفرماید:﴿لَقَدۡ جِئۡنَٰکُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَکُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ٧٨﴾ [الزخرف: ۷۸]. «ما حق را براى شما آوردیم ولى بیشتر شما از حق کراهت داشتید».
و میفرماید: ﴿وَمَا یُؤۡمِنُ أَکۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِکُونَ١٠۶﴾ [یوسف: ۱۰۶] «و بیشتر آنها که مدعى ایمان به خدا هستند، مشرکند».
و آیات در این مورد زیاد میباشند.
منتسب شدن شخصی به اسلام برای وی شرف و افتخار میباشد. ولی هنگامی که برای خدا شریک قرار دهد و شریکانی را در دعا کردن هنگام سختی و سستی برای وی قرار بدهد خداوند متعال از ایمان او و عبادت و اسلام او بینیاز است.
خداوند میفرماید: ﴿إِن تَکۡفُرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمۡ﴾ [الزمر: ۷]. «اگر کفران کنید، خداوند از شما بىنیاز است».
و همچنین میفرماید: ﴿إِن تَکۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ﴾ [إبراهیم: ۸]. «اگر شما و همه مردم روى زمین کافر شوید، (به خدا زیانى نمىرسد، چرا که) خداوند، بىنیاز و شایسته ستایش است!».
پس برای انسان درست نیست که به عنوان و لقبی ملقب شود ولی معنا و مفهوم آنرا رها کند، به عبارت «لا اله الا الله» تمسّک بجوید ولی در حرکات و سکناتش به معنای این عبارت طعنه بزند، و شب و روز به خداوند شرک بورزد و تصور کند که فقط شهادت لفظ «لا اله الا الله» او را از آتش جهنم و کیفر دنیا و آخرت میرهاند و نجات میبخشد.
یک بار کتاب «اکسیر الدعوات»[۱] را که کتاب دعاست و میان شیعهها خیلی رایج است برداشتم و در این کتاب عنوان «استغاثه از فاطمه رضی الله عنها، را بارها مشاهده کردم که مؤلف در آن جا گفته بود؛ (در شهر مکه دو رکعت نماز میخوانی و بعد از اینکه سلام دادی، ۳ بار الله اکبر بگو و زهرا را به پاکی یاد کن و به سجده برو و صد بار بگو: ای مولای من یا زهرا کمکم کن!، سپس طرف راست صورتت را بر زمین بگذار و دوباره آن عبارت را تکرار کن و سپس به سجده برگرد و دوباره آن عبارت را تکرار کن، سپس طرف چپ صورتت را بر زمین بگذار و دوباره آن عبارت را تکرار کن و سپس به سجده برگرد و آن عبارت را صد و ده بار تکرار کن و نیازت را بگو که به اذن خداوند حاجتت برآروده میشود)!.
میان کسانی که از مخلوق کمک میگیرند، مخلوقی که مالک حیات و مرگ خویش نیست و مالک رزق و روزی خود نیست تا آن را به دیگری بخشد، و میان کسی که از خداوند، که فریادرس است کمک میگیرد و او را اجابت میکند و سختی را از او میزداید، فرق آشکاری وجود دارد.
[۱]– ص ۴۱۰٫