به محض ورودش به بهشت، تمام سختی ها و مشکلاتی که داشته از بین می رود و همۀ آنها به خوشی و راحتیِ دائمی تبدیل می شود :
«لَا یَمَسُّهُمْ فِیهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِینَ».
در آنجا، [هیچ گونه] خستگی و رنجی به آنان نمیرسد؛ و [هیچ گاه] از آنجا بیرون نمی شوند. (حِجر/۴۸)
الله از او راضی، و او نیز از الله راضی است:
«رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ».
الله از آنان راضی است و آنان از الله راضی هستند. (مائده/۱۱۹)
زیبایی او چندین برابر زیبایی حوران بهشتی است؛
دارای خانه های چندین طبقه است؛ خشتی از طلا و خشتی از نقره؛
«لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ مَبْنِیَّهٌ».
برایشان غرفههایى است که بالاى آنها غرفههایى [دیگر] بنا شده است. (زُمَـر/۲۰)
او نزد الله متعال دارای مقام و منزلتی بس والاست:
«أُولَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ».
آنان مقرّبانِ [درگاه الهی] هستند. (واقعه/۱۱)
او در میان بوستانهایی پُــر از ناز و نعمت به سر می برد:
«فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ».
در میان باغ های پُرنعمت [جای دارند]. (واقعه/۱۲)
او بر تختهای شاهانه مینشیند؛ تختهایی بافته شده از رشته های طلا و دُرّ و یاقوت:
«عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَهٍ».
بر تخت هایی جواهرنشان. (واقعه/۱۵)
او هر میوهای را که بخواهد، به خدمتش میآورند:
«وَفَاکِهَهٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ».
هر نوع میوهای را که برگزینند. (واقعه/۲۰)
او در سایۀ درختان موزی به سر میبرد که میوههایش روی هم ردیف ردیف و چین چین است:
«وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ».
و درختان موزِ چین چین. (واقعه/۲۹)
او به حضور الله متعال می رسد، آفریدگار کلّ هستی!
«عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ».
نزد پادشاه بزرگ و توانا. (قمر/۵۵)
آن قدر نعمت به او ارزانی میشود که میگوید: «بس است!»:
«جَزَاءً مِنْ رَبِّکَ عَطَاءً حِسَابًا».
پاداشى از سوی پروردگارت؛ عطایى بسنده! (نبأ /۳۶)
او در حالت «جوانی» و در وضعیت «بکارت» وارد بهشت میشود؛
پسران زیبارویی را در خدمت دارد با بهترین وصف و جمال!:
«وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا».
و بر گِرد آنان، پسرانی جاودان [و مملو از جوانی و طراوت] می گردند؛ چون به آنان بنگری، [به دلیل زیبایی و جذابیّتی که دارند،] گویی مرواریدهایی هستند پراکنده! (إنسان/۱۹)
شوهر او در بهشت، از شش حالت خارج نیست:
اگر در دنیا مجرّد بوده باشد، به عقد مردی از مردهای مجرّد اهل دنیا درمی آید که در بهشت است و موجب مسرّت بی حدّ و حصر اوست؛
سرنوشت زن مطلقۀ فوت شده همانند زنی است که ازدواج نکرده باشد.
اگر شوهرش بهشتی نباشد، سرنوشتش مانند زنان ازدواج نکرده و مطلقه است.
اگر قبل از شوهرش فوت شده باشد و شوهرش بهشتی باشد، با همان شوهر خود در بهشت خواهد بود. (اما، شوهرش از اوصاف و زیباییِ بسیار زیادتری نسبت به قبل برخوردار خواهد بود.)
اگر بعد از فوت شوهرش، با مرد دیگری ازدواج نکرده باشد، با همان شوهر خود در بهشت خواهد بود. (اما، شوهرش از اوصاف و زیباییِ بسیار زیادتری نسبت به قبل برخوردار خواهد بود.)
اگر بعد از فوت شوهرش، با مرد (یا مردان) دیگری ازدواج کرده باشد، با آخرین شوهر خود در بهشت خواهد بود، البته اگر شوهرش بهشتی باشد. (اما، شوهرش از اوصاف و زیباییِ بسیار زیادتری نسبت به قبل برخوردار خواهد بود.)
خلاصه، هر آنچه دلش بخواهد، فوراً برایش فراهم است (از زیورآلات و لباس های فاخر گرفته تا زیبایی بی حد و حصر؛ از قصرهای باشکوه گرفته تا ماشین های لوکس؛ و غیره):
«وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ».
و هرچه دل بخواهد و هرچه چشم از آن لذّت ببرد، در بهشت وجود دارد. (زُخرُف/۷۱)
آری، ای «بانوی بهشتی»
«تِلْکَ الْجَنَّهُ الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».
این بهشتی است که به سبب کارهایی که کردهاید، بدان دست یافتهاید! (زُخرُف/۷۲)
«طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ».
خوشا به حال ایشان! و چه جایگاه نیکویی دارند! (رعد/۲۹)