گوشه‌ای از بیوگرافی امام محمد بن حسن شیبانی

گوشه‌ای از بیوگرافی امام محمد بن حسن شیبانی

«ابوعبدالله، محمد بن حسن شیبانی»؛ وی در شهر «واسط» عراق، دیده به جهان گشود و درکوفه پرورش یافت و رشد و نمو نمود. قرآن کریم را حفظ کرد و با جماعت بزرگی از علما و صاحب‌نظران عرصه‌ی علم و دانش برای تحصیل و فراگیری حکمت و فرزانگی ملاقات نمود و تا وقتِ وفات امام ابوحنیفه، [۱]مصاحب و همدم، و ملازم و همرکاب وی بود.

فقه را از امام اعظم فراگرفت و بعد از وفات استادش، ملازم امام ابویوسف شد و برای کسب علم در رکاب وی بود.

محمد بن حسن از امام مالک نیز سماع حدیث نموده است چنان‌که از خود او نقل شده که گفت:

«اقمت بباب مالک ثلاث سنین وسمعت سبعمائه حدیث ونیفاً»[۲] مدت سه سال، برای اخذ و سماع حدیث در رکاب امام مالک بودم و از وی هفتصد و اندی حدیث شنیده‌ام.

امام محمد، از افرادی چون اوزاعی و ثوری نیز سماع حدیث نموده است.

وی فقیهی وارسته، صاحب نظری اصولی، داناترین مردم به کتاب خدا و ماهر و خبره در زبان عربی و نحو و حساب بود؛ در مسائل و احکام فقهی، به نبوغ و مهارتی خیره‌کننده نائل آمده بود و مرجع اهل رأی در عراق شناخته می‌شد و از زمره‌ی طلایه‌داران عرصه‌ی فقاهت و پیشقراولان عرصه‌ی درایت و پیشگامانِ پیشتاز عرصه‌ی نقل مذهب، و سرآمد اهل رأی در عراق بود.

امام شافعی نیز وی را ملاقات نموده و در مجالس و محافل وی نشسته و مسائلی را نیز از او روایت کرده و به تعریف و تمجیدش پرداخته است، چنان‌که در شأن امام محمد می‌گوید: «لقد حملتُ من علم محمد بن الحسن وِقر بعیر» به اندازه‌ی بار شتری از محمد بن حسن، علم و دانش فراگرفته‌ام.

و نیز می‌گوید: «ما رأیت احداً یسأل عن مسأله فیها نظر الا تبینت الکراهه فی وجهه الا محمد بن الحسن» یعنی: هیچ کس را ندیده‌ام که از و‌ی مسئله‌ای سوال شود و در چهره‌اش آثار کراهت و ناخوشایندی ظاهر نشود، جز محمد بن حسن (که با چهره‌ای باز، و با علمی سرشار و سعه صدری عجیب و زیبا، جواب پرسش را می‌داد.)

و همچنین در توصیف امام محمد بن حسن، می‌گوید: «من أراد الفقه فلیلزم اصحاب ابی حنیفه فأن المعانی قد تیسرت لهم والله ماصرتُ فقیهاً الا بکتب محمد بن الحسن».

یعنی آنکه می‌خواهد فقه فراگیرد، باید یاران و شاگردان ابوحنیفه را محکم گیرد و از آن‌ها فقه را بیاموزد، چرا که آنان به معانی و مفاهیمِ فقهی، دست پیدا کرده‌اند و از دیگران آگاه‌ترند. به خدا سوگند! فقط با کتاب‌های فقهی محمد بن حسن، فقیه شده‌ام و از مسائل فقهی چیزی را فهمیده‌ام.

و نیز می‌گوید: «ما رأیت رجلاً سمیناً اخفّ روحاً منه» مردی را روحانی‌تر از امام محمد ندیده‌ام.

اسماعیل بن رجاء گوید: «رأیتُ محمداً فی المنام بعد موته فقلت له: ما فعل الله بک؟ فقال: غفرلی ثم قال: لو أردت أن أعذبک ما جعلت هذا العلم فیک. فقلت له: فأین ابویوسف؟ قال: فوقنا بدرجتین. قلت: فابو حنیفه؟ قال: هیهات ذاک فی اعلی علیین»:

یعنی: پس از وفات امام محمد بن حسن، وی را در عالم خواب ملاقات نمودم. بدو گفتم: خداوند با تو چطور معامله کرد؟ گفت: مرا بخشید، و سپس به من گفت: اگر می‌خواستم تو را عذاب کنم، این علم و دانش را در وجودت قرار نمی‌دادم. اسماعیل گوید: بدو گفتم: از ابویوسف چه خبر، او کجاست؟ گفت: دو درجه از من بالاتر است. گفتم: امام ابوحنیفه کجاست؟ گفت: ایشان در «اعلی علیین» به سر می‌برد.

و سرانجام امام محمد (پس از عمری تلاش خستگی‌ناپذیر در راه رشد و تکامل فقه) در سال ۱۸۹ ه‍ . ق دار فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت.[۳] روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

[۱]– در وقت وفات امام ابوحنیفه، محمد بن حسن شیبانی ۱۸ ساله بود وفقط ۱۸ بهار ازعمرش گذشته بود.

[۲]– «النیف» به معنای افزایش و زیادتی است. آنچه بریکان‌های دهگان افزوده شده تابه دهگان دوم برسد.

[۳]– الفوائد البهیه ص۱۶۳ و شرح الدر المختار (۱/۹) و الفتح المبین مراغی (۱/۱۱۵)

مقاله پیشنهادی

امام غزالی و حب‌ جاه

در احیاء العلوم عنوانی به نام «بیان سبب کون الجاه محبوباً بالطبع حتی لا یخلو …