عدم توفیق، فساد و تباهی فکر و دیدگاه، نشناختن حق و فساد قلب، ضایع کردن وقت، تنفر و بیزاری مردم، دوری از خدا، پذیرفته نشدن دعا، سنگدلی، عدم برکت در روزی و عمر، محرومیت از علم، ذلت، تحقیر شدن به وسیله دشمن، تنگدلی، گرفتار شدن به همراهان و همنشینان بدی که دل را فاسد و وقت را ضایع میکنند، غم و ناراحتی مداوم، سختی زندگی و ناراحتی و. . همه اینها، زاده گناه و غفلت از یاد خدا هستند؛ همانطور که کشتزار به وسیله آب رشد میکند و همچنانکه سوختگی، نتیجه آتش است. اماعکس این امور، زاده و نتیجه اطاعت هستند.
آنچه پیروان همه ادیان و اندیشمندان تمام ملتها میدانند، این است که گناه و فساد، باعث اندوه و ناراحتی، ترس و هراس، تنگدلی و بیماریهای قلبی میگردد؛ حتی کسانی که مرتکب گناه میشوند و از گناه، خسته و رنجور میگردند، برای آنکه ناراحتی و اندوه خود را دور نمایند، بار دیگر آن را انجام میدهند، چنانچه شاعر میگوید:
وکأس شربت علی لذه | وأخری تداویت منها بها |
«جامی را برای لذت نوشیدم و جامی دیگر را برای علاج عوارض جام اول سر کشیدم».
وقتی گناهان، چنین تأثیر نامطلوبی بر دلها میگذارند، پس تنها علاج آن، توبه و طلب آمرزش است.