در صحیحین از ابوهریره روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «نباید هیچ یک از شما بگوید: خدایا! مرا ببخشای اگر خواستی، بار الها! به من رحم کن اگر خواستی. باید با عزم راسخ [و بدون استثنا] درخواست خود را از خدا مطرح کند؛ چون چیزی خدا را [ در بر آورده کردن خواستهی انسان ] مجبور نمیکند».
مسلم از طریق دیگری این عبارت را آورده است: «و باید خواسته و نیازش را بزرگ کند، چون خدا چیزی را که میدهد، برایش بزرگ نیست».
گفتهی: اللهم اغفر لی إن شئت
از آنجا که بنده از رحمت و مغفرت و بخشش خدا یک لحظه هم بینیاز نیست بلکه موجودی است که در ذات خود و سراپا به خدایی نیاز دارد که ذاتاً بی نیاز است، همان طور که میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ ١۵﴾ [فاطر: ۱۵]: «ای مردم! شما (در هر چیزی، محتاج و) نیازمند خدایید، و خدا بینیاز (از عبادت شما است) و ستوده است»؛ از این رو پیامبر صلی الله علیه و سلم از جملهی مذکور و هر دعایی که همراه با استثنا باشد، نهی کرده است؛ چون این وهم را ایجاد میکند که انسان از مغفرت و رحمت خدا بی نیاز است و این با توحید تضاد و تناقض دارد.
مؤلف میگوید: (فی «الصحیح» عن أبی هریره: أن رسول الله صلی الله علیه و سلم قال: «لا یقولن[۱] أحدکم: اللهم اغفر لی إن شئت، اللهم ارحمنی إن شئت، لیغزم المسأله، فإنه[۲] لامکره له».
ولمسلم: «ولیعظم الرغبه، فإن الله لا یتعاظمه شیء أعطاه»[۳].
در صحیحین از ابوهریره روایت شده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «هیچ یک از شما نگوید: خدایا! مرا ببخشای اگر خواستی، بار الها! به من رحم کن اگر خواستی. باید با عزم راسخ [و بدون استثنا] درخواستش را مطرح کند؛ چون چیزی [ نمیتواند ]خدا را [در بر آورده کردن نیاز بنده ] مجبور کند».
مسلم از طریق دیگری این عبارت را آورده است: «و باید خواسته و نیازش را بزرگ گرداند؛ چون چیزی را که خدا به انسان میدهد، برای خدا بزرگ نیست».)
عبارت: (فی «الصحیح») منظور صحیح بخاری و صحیح مسلم است.
راجع به فرمودهی: (اللهم اغفر لی إن شئت) قرطبی میگوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم از این گفته نهی فرموده است؛ چون این گفته بر کم اشتیاقی و کم اهمیتی به خواسته دلالت دارد. گویی این گفته این نکته را در بردارد که این خواسته اگر برآورده شود، خوب و اگر برآورده نشود، مهم نیست و او از آن بی نیاز است. کسی که حال و وضعش چنین است، نیازمندی و اضطرار که روح دعاست، برایش تحقق پیدا نمیکند و این نشان دهندهی کم اهمیتی به گناهانش و به رحمت پروردگارش است.
به علاوه، کسی که چنان دعایی را مطرح میکند، به اجابت آن یقین ندارد در حالی که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده: «اُدعوا الله وأنتم موقنون بالإجابه واعلموا أن الله لا یستجیب دعاء من قلبٍ غافل»[۴]: «خدا را بخوانید در حالی که به اجابت دعایتان یقین دارید و بدانید که خدا هیچ دعایی را که از قلب غافل صادر شده، اجابت نمیکند».
راجع به فرمودهی: (لیعزم المسأله) قرطبی میگوید: (یعنی باید در خواستهاش جزم داشته باشد و نیازش را ثابت کند و به اجابت دعایش یقین داشته باشد؛ چون وقتی این کار را بکند، نشان میدهد که به عظیم بودن مغفرت و رحمتی که میخواهد، علم دارد و نشان میدهد که او به خواستهاش نیاز مبرم دارد و درمانده است و خدا وعده داده که دعای درمانده را اجابت کند؛ آنجا که میفرماید: ﴿أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ﴾ [النمل: ۶۲]. «(آیا بتها بهترند) یا کسی که به فریاد درمانده میرسد»)[۵].
عبارت: (فإنه لا مکره له) یعنی چیزی خدا را مجبور نمیکند. این حدیث، لفظ بخاری در مبحث «الدعوات» است. لفظ مسلم از ابوهریره این است که میگوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «لا یقولن[۶] أحدکم: اللهم اغفرلی إن شئت، اللهم ارحمنی إن شئت، لیعزم المسأله فی الدعاء فإن الله صانع ما شاء، لا مکره له»: «هیچ یک از شما نگوید: خدایا! مرا ببخشای اگر خواستی، بارالها! به من رحم کن اگر خواستی. باید خواسته و نیازش را در دعا با جزم و عزم راسخ مطرح کند؛ چون خدا هرچه بخواهد میکند و هیچ چیز و هیچ کسی او را مجبور نمیکند».
(برگرفته از شرح تیسیر العزیز کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– در نسخهی «الف» عبارت: «لا یقول» آمده است. عبارت: «لا یقولن» با توجه به نسخهی «ط» و صحیحین، اینجا آورده شده. در روایتی نزد بخاری، به شمارهی ۷۰۳۹، عبارت: «لایقل» آمده است.
[۲]– در نسخهی «الف»، عبارت: «فإن الله» آمده است. شیخ سلیمان رحمه الله این لفظ را به صورت «فإنه» که اینجا آوردهام، شرح داده است. در روایتی نزد بخاری، به شمارهی ۵۹۸۰، همین لفظ «فإنه» آمده است.
[۳]– بخاری در صحیحش، شمارهی ۶۳۳۹ و مسلم در صحیحش به شمارهی ۲۶۷۹ این حدیث را روایت کردهاند.
[۴]– ترمذی در سننش، به شمارهی ۳۴۷۹ این حدیث را روایت کرده و میگوید: «حدیثی غریب است». همچنین ابن ابی حاتم در تفسیرش، به شمارهی ۱۸۴۲۶؛ طبرانی «الدعاء»، شمارهی ۶۲؛ ابن حبان در «المجروحین»، ۱/۳۶۸؛ خطیب در «تاریخ بغداد»، ۴/۳۵۵ و ۱۴/۲۳۷؛ ابن عساکر در «تاریخ دمشق»، ۱۴/۳۱۵ و دیگران این حدیث را از طریق حدیث ابوهریره رضی الله عنه روایت کردهاند. در سند این حدیث، صالح بن بشر مُری وجود دارد که طبق گفتهی صاحب کتاب «التقریب»، صفحهی ۲۷۱ ضعیف است. این حدیث شاهدی از حدیث عبدالله بن عمرو دارد که امام احمد در «المسند»، ۲/۱۷۷ روایتش کرده و در سند آن، ابن لهیعه می باشد که ضعیف است. پس این حدیث به کمک شاهدش، حسن است و منذری در «الترغیب والترهیب»، ۲/۳۲۲؛ هیثمی در «مجمع الزوائد»، ۱۰/۱۴۸ آلبانی در «صحیح الترغیب»، شمارهی ۱۶۵۳ آن را حسن دانستهاند.
[۵]– المفهم، ۷/۲۹
[۶]– در نسخهی «ب»، عبارت : «لا یقول» آمده است.