توانایی و دانش ابوبکر رضی الله عنه در شناخت نسب و ریشهی قبایل، زمینهی مناسبی برای برقراری ارتباط با آنان و معرفی رسولخداصلی الله علیه وآله وسلم و دعوت ایشان بود.
علی بن ابیطالب رضی الله عنه میگوید: زمانی که خدای متعال، به پیامبرش دستور داد تا خودش را به قبایل عرب، معرفی کند، من و ابوبکر رضی الله عنه به همراه آن حضرت صلی الله علیه وآله وسلم به سوی قبایل عرب حرکت کردیم تا اینکه به جمعی از عربها رسیدیم که با متانت و وقار نشسته بودند.
ابوبکر رضی الله عنه جلو رفت و سلام کرد و گفت: «شما از کدام قبیله هستید؟» گفتند: «ما، از قبیلهی بنیشیبان بن ثعلبه هستیم.»
ابوبکررضی الله عنه، رو به رسولخداصلی الله علیه وآله وسلم کرد و گفت: «پدرم و مادرم، فدایت شوند؛ اینها، بزرگان این قوم هستند.» در آن جمع، شخصی به نام مفروق حضور داشت که از لحاظ جمال و سخنوری، برتر از دیگران بود و دو گیسوی بافتهاش را بر روی سینه انداخته و از همه به ابوبکر رضی الله عنه نزدیکتر بود.
ابوبکر رضی الله عنه از او پرسید: «تعداد افراد قبیلهی شما، چقدر است؟» مفروق پاسخ داد: «بیش از هزار نفر و جمعی هزار نفره، هرگز به خاطر کمبودنشان، شکست نمیخورند.» ابوبکر رضی الله عنه دوباره سؤال کرد: «وضعیت جنگی و دفاعی شما چگونه است؟» مفروق گفت: «شدیدترین خشم ما، زمانی است که با دشمن روبرو میشویم و شدیدترین نبرد ما، هنگامی است که خشمگین میگردیم.
ما، اسبهای تیزرو را بر فرزندان خود ارجح میدانیم و اسلحه و ابزار جنگی را بر شتران شیرده، ترجیح میدهیم.
پیروزی در جنگ را خدا رقم میزند؛ گاهی ما، بر دشمن پیروز میشویم و گاهی نیز دشمن، بر ما پیروز میگردد.
شاید شما، قریشی هستید.»
ابوبکر صدیق رضی الله عنه، فرمود: «اگر شما از بعثت پیامبری درمیان قریش اطلاع یافتهاید، آن پیامبر، همین است.» مفروق گفت: «به ما خبر رسیده که شخصی، درمیان قریش ادعای پیغمبری کرده است.» و سپس رو به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم کرد و ادامه داد: «ای برادر قریشی! به چه دعوت میدهی؟»
(نام کتاب:خلفای راشدین؛ابوبکرصدیق رضی الله عنه، مؤلف:دکترعلی صلابی)