اندرزهایی از معرکه احد
جولانگاه احد، و آنچه در آن گذشت همواره برای مسلمانان چون مدرسهای پربار از درس و حکمت بوده است.
همیشهی تاریخ چشمان مسلمانان به احد دوخته شده، تا اشتباهاتی که در آنجا رخ داد بار دگر تکرار نشود. تاریخ اسلام در حقیقت یک کالبد بهم دوخته شده، و یک زندگی یگانهای است که تار و پودش بهم گره خورده است. و اشتباه هر مرحله درس عبرتی است برای آیندگان. از اینروست که در قاموس مسلمانان چیزی بنام شکست وجود ندارد. آنچه هست “تجربه” است..
سیرت نگاران درسها و عبرتها و آموزههای مختلفی از رزمگاه احد برشمردهاند. ابن القیم (رحمه الله) در کتاب “زادالمعاد” خویش، برخی از این آموزهها و اهداف و نتایج را بررسی کرده است. از آن جمله است:
- مؤمنان در صحنه احد طعم تلخ عاقبت سرپیچی، اختلاف، وشکست، را چشیدند. آنچه در احد روی داد در واقع از نحس این معانی بیگانه از قاموس اسلامی بود.
پروردگار یکتا میفرمایند:
â ôs)s9ur ãNà۶s%y|¹ ª!$# ÿ¼çnyôãur øÎ) NßgtRq¡ßss? ¾ÏmÏRøÎ*Î/ ( #_¨Lym #sÎ) óOçFù=ϱsù öNçFôãt»oYs?ur Îû ÌøBF{$# MçGø|Átãur .`ÏiB Ï÷èt/ !$tB Nä۳۱ur& $¨B cq۶Åsè? ۴ Nà۶YÏB `¨B ßÌã $u÷R۹$# Nà۶YÏBur `¨B ßÌã notÅzFy$# 4 §NèO öNà۶sùt|¹ öNåk÷]tã öNä۳uÎ=tFö;uÏ۹ ( ôs)s9ur $xÿtã öNà۶Ytã …á [آل عمران: ۱۵۲
{خداوند، وعده خود را به شما، (در باره پیروزی بر دشمن در احد،) تحقق بخشید؛ در آن هنگام (که در آغاز جنگ،) دشمنان را به فرمان او، به قتل میرساندید؛ (و این پیروزی ادامه داشت) تا اینکه سست شدید؛ و (بر سر رهاکردن سنگرها،) در کار خود به نزاع پرداختید؛ و بعد از آن که آنچه را دوست میداشتید (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانی کردید. بعضی از شما، خواهان دنیا بودند؛ و بعضی خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت؛ (و پیروزی شما به شکست انجامید؛) تا شما را آزمایش کند. و او شما را بخشید..}
چون مسلمانان عاقبت سرپیچی از دستورات رسول خدا صلی الله علیه وسلم، و نتیجه اختلافها و دوگانگیها، و سرانجام شکست را با چشمان خود دیدند، پس از آن با احتیاط بسیار و با بیداری و توجه کامل با قضایای روز برخورد کردند.
- حکمت پروردگار با پیامبران و پیروان آنها بدینگونه پیش رفت که گاهی پیروزی با آنها باشد، و گاهی طعم شکست را نیز بچشند. ولی در نهایت پس از پخته شدن دعوت اسلامی پیروزی با حق باشد. چرا که اگر سپاه حق همواره علم بردار رزمگاهها شود، و پیروزی معجزهوار به حق پرستان تقدیم گردد، غربال تمییز و شناخت شکسته خواهد شد و مؤمن و غیر مؤمن در صف اسلامی با هم آمیخته میشوند، و کس نداند که راستگو و پرهیزکار و مؤمن واقعی کیست، و منافق جاه طلب و مال پرست کدام؟!
- این معرکه غربالی بود که منافقانی که در بین مسلمانان رخنه کرده بودند را از مؤمنان راستین جدا ساخت. پس از پیروزی معجزه آسای مسلمانان در غزوه بدر نام و نشان آنها جهان را در برگرفت. افرادی از مشرکان به طمع رسیدن به جاه و منصب و یا مال و منال، و یا از روی ترس در صف مسلمانان خزیدند.
خداوند متعال برای مؤمنان این آزمایشگاه را مهیا ساخت تا چهره ننگ منافقان برملا گردد. در این غزوه منافقان سر برآوردند و ماری که در آستین پنهان بود شناخته شد. منافقان آنچه در دل داشتند را بر زبان راندند. و مؤمنان دریافتند در خانه آنها دشمنی است بسیار خطرناکتر از دشمن خارجی، و پس از آن با آگاهی و استعداد کامل، و با احتیاط تمام با آنها برخورد کردند.
- رزمگاه احد ایمان سنجی بود که حقیقت بندگی برای خداوند، و راستی و صدق در ایمان را در خوشیها و سختیها، در پیروزیها و شکستها، در آنچه انسان میپسندد، و در آنچه از آن بیزار است روشن میسازد. اگر مؤمنان بر دو کفه ترازو استقامت ورزیدند، و در دو حالت پیروزی و یا شکست؛ خوشبختی و آرامی و سعادت، و یا رنج و مشقت و شکنجه و درد، اطاعت و فرمانبرداری و بندگی خود را حفظ کردند، بندگان خالص و صادق و راستین پروردگارند.
- اگر شمشیر قهر الهی همواره در دستان مؤمنان میبود، و همیشه آنها بر مسند پیروزی تکیه میزدند، و در هر رزمگاهی پیشاپیش نشان پیروزی بر شانه آنها نهاده میشد، و در همه جا نام مؤمن با پیروزی و قدرت و توان همراه میگشت، غرور در جانهایشان رخنه میکرد و تکبر و خودپرستی میتوانست کمرشان را درهم شکند… این است طبیعت بشری که خداوند آنرا چنین آفریده. و بهترین راه تربیت بندگان خدا همان چشیدن طعم سختی و راحتی، شیرینی و خوشیها و تلخی و سختیها، بالا رفتنها و بزمین افتادنهاست.
- شکست و فرو افتادن و بزمین خوردن برای مؤمنان مدرسهایست که به آنها خاکی بودن و تواضع و شکسته نفسی میآموزد. و چون تواضع و فروتنی کنند خداوند آنها را عزت و جاه و جلال و پیروزی و سربلندی میبخشد.
چه خوش گفته است سعدی شیرین سخن:
یکی قطره باران ز ابری چکید | خجل شد چو پهنای دریا بدید | |
که جایی که دریاست،من کیستم | گراو هست،حقا که من نیستم | |
چو خود ر ا به چشم حقارت بدید | صدف در کنارش به جان پرورید | |
سپهرش به جایی رسانید کار | که شد نامور لؤلؤ شاهوار | |
بلندی از آن یافت کاوپست شد | در نیستی کوفت تا هست شد |
- پروردگار یکتا برای بندگان مؤمن و با تقوایش قصرهایی باشکوه در بهشتهای برین مهیا ساخته که هرگز آنها با عبادتهای معمولیشان بدان دست نمییابند، تا از غربال امتحان و آزمایشها و بلاها نگذرند. و بدینگونه با امتحانها و آزمایشها و بلاها خداوند اسبابی را که قلبهای مؤمنان را آلایش داده، آنها را شایسته مقامهای والای بهشتی میگرداند را برایشان فراهم میکند.
- از جمله بیماریهای کشندهای که باعث میشود انسان در باتلاق خوشگذرانیهای دنیا فرو رفته از ادامه راه بازماند؛ همان راحتی و آسایش و پیروزی و ثروتی است که چه بسا باعث سرکشی و طغیان افراد گشته همین زندگی دنیا را در نظرشان گوارا کرده، بدان بسنده میکنند. و چون آفریننده مهربان بخواهد این دلها را کرامت بخشیده، از بیماریهای واژگون کننده برهاند اسبابی از ابتلا و آزمایش و امتحان سر راهشان سبز میکند که چون دارو و اکسیر شفا بخش آن بیماریها را ریشه کن سازند! و در واقع آن بلا و آزمایش و امتحان چون آن پزشکی است که داروی تلخ را به بیمارش مینوشاند، و چه بسا برخی رگهای دردآور او را برای بیرون کردن خون فاسد و زهر و بیماری از جانش، قطع میکند، و اگر چنانچه آن بیماری و یا خون فاسد در دل و جان بیمار بماند بدون شک شهوتها و وسوسههای فاسد بر او چیره گشته او را به هلاکت میرسانند.
- شهادت از بالاترین درجهها، و برترین وسامهای فخر و بلندترین مراتب عزت و مقام دوستان پروردگار است، و شهیدان بندگان عزیز و برتر، و از سربازان ویژه پروردگارند. و پس از درجه صدیقی درجه و رتبه شهادت قرار میگیرد. و رسیدن به این جایگاه والا، و این مقام ارزنده، و این مکانت بزرگ مستلزم فراهم شدن اسباب و عللی است که انسان را صفا و نورانیت خاصی بخشیده، و از جمله آن اسباب و عللی که زندگی را نا زیبا و کدر و در برخی موارد تلخ میکند چیرگی دشمن بر جان و مال مؤمنان است. ولی در عین حال این ابتلا و آزمایش ناگوار و سخت راهگشایی خواهد بود برای رسیدن به مقام والای شهادت..
- پروردگار یکتا چون بخواهد برخی از سرکشان و دشمنان دین را نیست و نابود کند، و یا کمر قدرت و طغیان آنها را درهم شکند، اسبابی که باعث ریشهکن ساختن آنها میشوند را فراهم میکند. و پس از کفر و سرکشی از فرامین الهی، طغیان و زورگوئی و تجاوز و آزار و اذیت و شکنجه دوستان الهی از بزرگترین جرائم و منکرترین گناهان آن دسته از نافرمانان بخود مغرور و فرعون صفت است. در این حالت بهترین راه تأدیب آنها همان کوبیدن سنگ بر فرق سنگ و یا علاج آهن با آهن، و با جنگ با فرعونها و بخاک پستی مالیدن دماغهایشان و بزمین زدن کمرهایشان، و پیروز شدن بر آنهاست.
در این میدانهای نبرد و رزمگاههای آزمایش گناهان بندگان مؤمن ذوب گشته، عیبها و ایرادهایش زیر غبار جولانگاه دفن میشوند. و در مقابل دشمن گور خود را با دست خود میکند و اسباب هلاکت و نابودی خویش را درو میکند. ([۱])..