بسم الرحمن الرحیم
دختر رسول الله صلی الله علیه وسلم وارد خانه پدر شد . حضرت صلی الله علیه وسلم با اهل بیت نشسته بودند . أمر عجیبی رخ داد . چون حضرت فاطمه رضی الله عنها اوّل گریه کرد لحظه ای بعد خندید حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم با مهربانی از دخترش فاطمه استقبال کرد فرمودند دخترم خوش آمدی حضرت فاطمه رضی الله عنها در کنار پدر مهربان نشست .پدر به آرامی در حالی که کسی از حرفهایش چیزی نمی فهمید در گوش دخترش زمزمه ای کردند. فاطمه رضی الله عنها با شنیدن حرف پدرگریه اش گرفت . حضرت عایشه رضی الله عنها فرمود دخترم چرا گریه می کنی؟ باز حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم درِگوشی چیزی به فاطمه گفتند که حضرت فاطمه خندید . حضرت عایشه باتعجب پرسید أمر غریبی است اوّل گریه بعد خنده .
امروزچه شده سبب چیست مگر رسول الله چه سرّی به تو می گوید. حضرت فاطمه رضی الله عنها فرمود مگر کسی سرّ رسول الله راافشا می کند؟ تااینکه حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم به رفیق الاعلی پیوست . حضرت عایشه رضی الله عنها از حضرت فاطمه رضی الله عنها پرسید چه شد که آنروز گریه کردی وسپس خنده کردی . فاطمه رضی الله عنها فرمودند آنروز پدرم درگوشم برایم گفت : جبریل هرسال یک بار با من قرآن می خواندند امّا دوبار باهم قرآن خوانده ایم . دیگر موقع رفتنم فرارسیده وتو اوّلین کسی ازاهل بیت منی که به من می پیوندی من گریه کردم بخاطر رحلت پدرم . بعد ازآن پدرم به من گفت آیا راضی نمی شوی که سیّده یعنی بزرگ بانوی زنان این امّت وبزرگ بانوی مؤمنین اهل بهشت باشی ومن خنده ام گرفت فاطمه رضی الله عنها ازرحلت پدرخیلی ناراحت وغمگین وافسرده بود به طوری که می گویند ازغم ناراحتی مرگ پدر تا عمرش باقی بود خنده به لب نیاورد فاطمه رضی الله عنها شش ماه بعد ازرحلت پدرش رسول الله صلی الله علیه وسلم درشب سه شنبه سوّم ماه مبارک رمضان درسال ۱۱ هجری درسن ۲۸ سال ونیم به جهان آخرت پیوست واو اوّلین فرد ازآل بیت بود که بعداز رسول الله صلی الله علیه وسلم رحلت فرمودند – خواهران وبرادرانش قبل از رحلت پدر بزرگوارشان وفات یافته بودند حضرت علی رضی الله عنه برحضرت فاطمه نماز جنازه خواندند واورادفن کردند رسول الله صلی الله علیه وسلم دخترش فاطمه وحضرت علی همسر فاطمه رابسیار دوست می داشتند وآنها هم همچنان رسول الله را دوست وگرامی می داشتند . روایت است روزی میان حضرت علی وفاطمه درخانه بگو مگویی درگرفت رسول الله صلی الله علیه وسلم وارد خانه دخترخود شدند همین که ازماجرا اطلاع یافتند با مهربانی بین آنها راصلح برقرارکردند. بعضی ازاصحاب ازحضرت پرسیدند با روی گشاده از خانه فاطمه خارج می شوید درحالی که تورااینگونه ندیده بودیم . حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند میان دو کس صلح داده ام که بسیار بسیار دوستشان دارم وآنها ازنورچشمان من هستند .
تهیه و ترجمه: أم نبیل