بسیاری از آنان که امروزه منتسب به اسلام هستند، شهادتین را بارها تکرار می کنند و کلمه ی توحید را تلفظ می کنند، اما برخی معتقدند که در انتخاب روش ها و قوانین وضعی و قراردادی بدون هیچ قید و بندی دارای آزادی انتخاب هستند و پذیرشِ شریعت اسلام و نظام اسلامی برآنان ضروری نیست. گاهاً عبادات دینی را انجام می دهد، لیکن دین را از صحنه ی حیات و در داوری و سیاست و اقتصاد و امور اجتماعی دور می راند. و این برداشتی نادرست از عبودیت پروردگار و عمل به اسلام است.
برخی دیگر مرتّباً و به شدت مرتکب معاصی و منکرات میشوند. نماز را ترک کرده و زکات را نمی پردازد به روش های گوناگون حرام می خورد. گاهی با رشوه و ربا خواری و گاه با انجام معاملات حرام. حرام می خورد و میگساری کرده و به زنا مشغول است. بلکه به این کارها معتاد شده و زندگیای خالی از این موارد به ذهنش نمی رسد. زبان حالش گویای رویگردانی از دین و فراگیریِ احکام آن است.
گروهی دیگر آشکارا مرتکب شرک می شوند. عبادات را برای غیر الله انجام می دهند. برای اموات و صالحین نذر و ذبح می کند. ضریحها و قبرهاشان را طواف می کنند. با ساختن گنبد و بارگاه آنان را بزرگ می دارند. و بر آنان مساجدی بلند بالا می سازند. سپس به جای الله آنان را طلبیده و به فریادرسی می خوانند. در دوستی و ترس و امید به آنان دل می بندند.
بخشی دیگر از مسلمان ها به باورهای گروه های گمراهی همچون معتزله و روافض گردن می نهند؛ و یا به حلول و اتحاد (یکی بودن خالق و مخلوق) و گفته های صوفیان زندیق و فیسوفان گمراه ایمان میآورند. این جدای از عقاید فرقه های مخالف اهل سنت و جماعت همانند اشعری ها و ماتریدی ها است. جمهورِ مسلمانان، بلکه علمای آنان به این باورهای ناصحیح معتقدند و می گویند: اعتقاد ما همان اعتقاداتِ اهل سنت و جماعت است و آن را به سلف صالح هم نسبت می دهند!!
علاوه بر این موارد اعتقادات فراوان دیگری هم وجود دارد که ما فقط برخی از کُلِّ این باورها را بیان داشتیم. و این قسمتی اندک از گمراهی های بزرگی است که اکثریت مسلمانان در عقاید، عبادات، معاملات، اخلاق و سیر و سلوک خویش در این زمان به آن گرویده اند.
تمام این ظواهر دلیلی واضح بر ناآگاهی مسلمین امروزی نسبت به حقیقت دینی و توحید ایشان بوده و نشان گر برداشت ناصحیح عقلی و نیاز مبرم آنان به اجرایی نمودن توحید است.
جدای از این موارد، حقیقت بسیار مهم دیگری وجود دارد که واجب است به آن بسیار توجه شود؛ و آن: اینکه در بحث توحید تنها کفار نیستند که به سوی توحید فراخوان داده می شوند که ایمان آورده و اعتقاد خویش را اصلاح نمایند و ردای کفر وشرک را از تن به در کنند، بلکه همچنین مؤمنینِ به توحید و معتقدین و پایبندان به توحید هم، به یکتاپرستی دعوت میشوند تا این جریان همیشه در دلشان زنده بماند و در درونشان رسوخ کند و در زندگیِ آنان اجرایی گردد. هرگز از آن خسته نشده و از محتوا و مفاهیم آن غافل نشوند. بزرگترین دلیل بر این ادعا سخن الله است که می فرماید: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا}: (اى کسانى که ایمان آوردهاید، به الله و پیامبر او و کتابى که بر پیامبرش فرو فرستاد، و کتاب هایى که قبلا نازل کرده بگروید؛ و هر کس به الله و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد، در حقیقت دچار گمراهى دور و درازى شده است)[۱]. این گونه اهل ایمان به ایمان فرا خوان داده می شوند[۲]. دشمنان خوب دانسته اند ریشه ی حقیقی که ماندگاری، ریاست و عزت این امت در زمین را تضمین می کند، عقیده است. از سویی با خباثت و زیرکی، موانع و گاردهایی میان مسلمانان و عقاید صاف و خالص آنان قراردادند و از سوی دیگر عقیده را بغرنج و مُشوَّش نمودند تا صفایش را مکدَّر کنند. بنابر این مسلمانان چندین قرن در این آشفتگی و درهم آمیختگی عجیب و جداییِ بی ثمر از عقیده، روزگار گذراندند. خصوصاً در این ایام که عقیده، به دست فرزندانش که از حقیقت و مستلزمات آن دور مانده اند، ذبح می شود. تا جایی که می بینیم فردی کلمه ی توحید را تکرار می کند و معنای آن را نمی داند و مفهومش را نمی شناسد و به خواسته هایش جامه ی عمل نمی پوشاند[۳]. حال که اهمیت توحید را دانستی، اهمیت آموزش توحید و بیانِ جریانات توحیدی به مردم را هم خوب می دانی. و چون خطر شرک و حجم گناهش را درک کردی، اهمیت برحذر داشتن مردم از نشانه های شرک ظاهری و باطنی را نیز درک کردی. انواع آن را برایشان توضیح خواهی داد تا از آن باز آمده، دست کِشند[۴].
اکنون که این موضوع را فهمیدی، می دانی که چرا سلفی ها این همه بر دعوت به توحید و پرهیز از شرک اهتمام می ورزند. این همان ویژگی ابتدایی و بارز دعوت سلفیت در میادین دعوت است. دعوت سلفیت یعنی (دعوت به توحید و دعوت به ترساندن و برحذر داشتن از شرک.
و چون این را دانستی، خطای دعوت گران دیگر جماعت ها را که در توضیح و بیانِ توحید کوتاهی کرده و حق آن را نمی پردازند، را نیز می دانی. بلکه در تحت دعوتِ آنان افراد زیادی که جریانات شرک و انواع شرک را نمی دانند، نیز قرار دارند. و در تعامل با برخی از صورت های پنهانی یا آشکارِ شرک اصغر و اکبر، تسامح و تساهل دارند.
و چون این را دانستی، خطای آنان که عبادات را برای غیر الله انجام می دهند را نیز فهمیده ای. عباداتی همچون خواندن غیر الله و طلب فریادرسی از آنان، دلدادگی به مردگانی که آنان را صالح و نیک می دانند؛ توکل بر ایشان، لمس و مسح ضریح و تبرک جستن به قبرهای آنان، نذر برای آن ها و توسل به ایشان و … .
آنچه نشانگر نیاز مبرمِ مردم به فهم توحید طبق قرآن و سنت بر اساس فهم سلف است، اصطلاحات متکلمین و روش آنان در استدلال و پیروی از فلاسفه است. رویکردی که مردم را در بزرگترین جریان دینی از قرآن و سنت دور داشته است و اندیشه ها و دلها را از تعامل با وحی الهی و تأثیر پذیری از آن غافل نموده است. تعاملی که ایمان شخص را افزوده و عقیده اش را ثابت می دارد. پیوسته مردم نسل اندر نسل در نتیجه ی تأثیر پذیری از روش و عقیده ی متکلمین، از جمله اشاعره، معتزله و دیگران، تصور می کنند توحید، همان ادله ی عقلی و مصطلحات فلسفی و استدلالات کلامی است که نمی توانند به آن دست یابند؛ در نتیجه از این مصطلحات و از توحید و مسایل توحید روی برمی تابند.
[۱] نساء / ۱۳۶٫
[۲] قرآن پیوسته نه تنها در عهد مکی بلکه در دوران مدنی هم صحابه را برعقیده ی صحیح تربیت می نمود. اینگونه نیست که عقیده در برهه ای از زمان بیان شود و سپس برای صحبت در زمینه های دیگر، از آن دست کشیده شود.
[۳] خواطر علی طریق الدعوه، جراح و أفراح، نوشته ی شیخ محمد حسان. چاپ: دار الخلفاء المنصوره، ۱۴۱۴هـ ، (ص ۴۹ – ۵۰) با اندکی تصرف.
[۴] جای بسی تعجب است که این شرکیات را موارد خاص و شاذ عقیده ای می نامند که منجر به تکفیر صاحبش نمی شود! فکر میکنی چه می خواهند؟ آیا قصد دارند خطر آن بر دین بندگان را کم اهمیت جلوه دهند؟ یا به دروغ معتقدان به آن را بی گناه بدانند؟ یا در نهایت هدفشان این است که امت را بر دینی متشکل از عقاید مختلف گرد آورند که برخی از این باورها اسلامی و برخی دیگر اعتقادات مخالف با اسلام است، که در شرک و بت پرستی به غل و زنجیر کشده شده است؟