عدم اطاعت و فرمانبرداری برای حق در صورتی که ظاهراً بدان اقرار نموده و علناً حق بودن آن را اعلام میکند.
همانند کفر ابلیس که خداوند دربارهی او میفرماید:
( إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ} (بقره ۳۴}
«پس بجز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد [همه] به سجده درافتادند».
و ابلیس امر خداوند را مبتنی بر سجده رفتن برای آدم جحد و انکار نمیکرد بلکه آن را حق میپنداشت ولی بر آن اعتراض مینمود و در حکیمانه و عادلانه بودن آن طعن میزد و میگفت:
( ءََأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا} (الإسراء۶۱}
.«آیا براى کسى که از گل آفریدى سجده کنم».
( لَمْ أَکُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ} (حجر۳۳}
.«من آن نیستم که براى بشرى که او را از گلى خشک از گلى سیاه و بدبو آفریدهاى سجده کنم».
( أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ )الأعراف۱۲
.«من از او بهترم مرا از آتشى آفریدى و او را از گل آفریدى».