کشورهایی که مذهب حنابله در آنها انتشار یافت
امام احمد به سال ۲۴۱ ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید، و مذهبش نیز در برخی از بلاد، مانند بغداد، مصر، فلسطین و نجد، انتشار یافت. ولی به جهت اسباب و عواملی که در زیر بدانها اشاره میگردد، پیروانش در اقلیت بسیار کمی، به سر میبرند.
این اسباب در کاهش یافتن پیروان مذهب حنابله عبارتند از:
- حنابله در عمل و اجرای فروعات فقهی، از خویشتن سختگیریها و تشددهای بسیار سختی را بروز میدادند تا جایی که براثر این سختگیریهای بیمورد، فتنه و آشوب ایجاد کردند و اُمراء و دیگران را برآن داشتند تا به طور جدی، در مقابل سختگیریهای آنها، بایستند و جبههگیری کنند، و به شدت با آنها برخورد نمایند.
- شاگردان امام احمد، هیچ گونه گرایشی به رجال سیاسی و صاحبان منصب و قدرت نداشتند و بدانها نزدیک نیز نمیشدند، و به تأسی از استادشان از ولایت و قضایت متنفر بودند، بدین خاطر هیچ یک از آنها، عهده دار منصب قضاوت و دیگر منصبهای کشوری نشد. آنها برخلاف شاگردان امام ابوحنیفه و امام مالک، نه به صاحبان قدرت و سیاست نزدیک میشدند، و نه عهده دار مسئولیتهای قضائی و دیگر امور کشوری میشدند، تا از این روزنه، به تبلیغ و ترویج مذهب خویش بپردازند. برخلاف آنان، شاگردان امام ابوحنیفه و مالک، از اهرم نزدیک شدن به صاحبان قدرت و سیاست، و عهده دارشدن مسئولیتهای قضائی، خدمت بزرگ و شایانی را در پخش و نشر مذهب استاد خویش، برجای گذاشتند.
- حنابله، در مسئلهی «خلق قرآن» (که براستی آزمایش و آزمونی بزرگ، برای امام احمد به شمار میآمد) از خویشتن تعصبِ مذموم و مبغوضی را بروز دادند، به طوری که در مسئلهی «خلق قرآن» هرکسی، قولی بر خلاف قول امام احمد بگوید و یا واژهی «قدیم» را به هریک از اجزای قرآن (مانند جلد، کاغذ و…) به کار نبرد، مستحق هلاکت و فلاکت و بدبختی و نگون ساری میدانستند. به خاطر همین تعصب کورکورانه و مذمومشان بود که عده بیشماری از مردم از آنها و از مذهبشان روی برتافتند و از آنها فاصله گرفتند.
همین سه عامل مهم بود که اتباع و پیروان مذهب حنابله را در اقلیت نگاه داشت و تأثیر بسزایی را در عدم ترویج مذهب بر جای گذاشتند[۱] و جالب اینجاست که همانها، به تعداد اندک خویش افتخارو مباهات میکنند و به خود میبالند و یکی از آنها در قالب نظم، چنین به تعداد اندک مذهب خویش، افتخار میکند:
یقولون لی قد قلّ مذهـب احمد | و کلّ قلیل فی الأنــام ضئیــل | |
فقلتُ لهم مهلاً غلطتـم بزعمکم | ألـم تعلموا اَنّ الکــرام قلیـــل | |
و مـا ضـرنا انّا قلیـلٌ و جارنا | عزیـز و جار الاکثـریـن ذلیـل |
[۱]– ابن حنبل، ابوزهره ص ۴۰۶ و کتاب الشهاوی فی تاریخ التشریع ص ۲۰۸