کشتار بی‌رحمانه‌ى مبلغین اسلام در «رجیع»

گروهی به عنوان نمایندگان قبایل معروف «عضل» و «قاره» به محضر رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم شرفیاب شده و عرض کردند: «قبایل ما به اسلام گرایش پیدا کرده‌اند، لذا چند نفر مبلغ را با ما اعزام کنید تا احکام و عقاید اسلام را به ما بیاموزند». آن حضرت  صلی الله علیه و سلم ده نفر از مبلغین اسلام را انتخاب کرده با آن‌ها اعزام نمودند و حضرت عاصم بن ثابت  رضی الله عنه را به عنوان سرپرست این گروه تبلیغی تعیین نمودند. هنگامی که این گروه همراه با نمایندگان دو قبیلۀ مزبور به محل «رجیع» که یک آبگیر بود، رسیدند، نمایندگان قبایل نیات پلید خود را ظاهر کردند و از قبیلۀ بنو لحیان کمک گرفتند تا گروه مبلغین را دستگیر و به قتل رسانند. بنی لحیان با دویست نفر که یکصد نفر از آن‌ها تیرانداز بودند، آنان را تعقیب کردند؛ مسلمانان به پناهگاهی که برفراز تپه‌ای بود، پناه بردند و آمادۀ دفاع از خود شدند. تیراندازان به آن‌ها گفتند: پایین بیایید و خود را تسلیم کنید ما به شما امان خواهیم داد؛ حضرت عاصم اظهار داشت: من در پناه کافر و مشرک نمی‌آیم، آنگاه چنین فریاد برآورد: خداوندا! پیامبرت را از حال ما آگاه کن. سپس همراه با هفت نفر از یاران خود به نبرد با کفار پرداخت و سرانجام همۀ آن‌ها به شهادت رسیدند.

قریش چند نفر را فرستادند تا قطعه گوشتی از بدن عاصم بریده برای آن‌ها بیاورند؛ اما قدرت الهی مانع از تحقیر و بی‌حرمتی یک شهید به دست کافران پلید شد و تعداد زیادی زنبور عسل را فرستاد تا از پیکر پاک آن شهید مظلوم نگهبانی و محافظت کنند؛ افراد قریش آمدند، ولی موفق به عمل شوم خود نشدند و ناکام برگشتند. سه نفر دیگر که یکی از آن‌ها حضرت «خبیب» و دیگری حضرت «زید بن دثنه» است به وعده و تعهد کفار اعتماد نموده و([۱]) خود را تسلیم کفار کردند. کفار عهدشکنی نموده و آنان را با خود به مکه بردند و به قریش فروختند.

حضرت خبیب در جنگ احد «حارث بن عامر» را به قتل رسانده بود، فرزندان حارث او را خریدند تا به انتقام خون پدر، وی را به قتل رسانند([۲]). خبیب چند روزی در خانۀ آنان بود، یک روز در حالی که چاقویی در دست داشت، با نوۀ حارث بازی می‌کرد، مادر کودک وارد شد و دید که در دست خبیب چاقویی است([۳]) و کودک نیز در جلویش قرار دارد. او با مشاهده این منظره، بیمناک و مبهوث شد.

حضرت خبیب اظهار داشت: «آیا چنین پنداشتی که من این را به قتل می‌رسانم؟ این اخلاق و روش ما نیست». خانوادۀ حارث او را بیرون از محدودۀ حرم بردند تا به قتل برسانند، وی درخواست کرد تا اجازه دهند که دو رکعت نماز بگزارد، قاتلان اجازه دادند و او دو رکعت نماز با کمال اختصار خواند و گفت: اگر گمان نمی‌کردید که من از مرگ، ترس و واهمه دارم، بیش از این نماز می‌گذاردم؛ آنگاه اشعار زیر را سرود و سپس توسط خونخواران مکه به دار کشیده شد:

وما إن أبالی حین أقتل مسلماً   على أی شق کان لله مصـرعی
وذلک فی ذات الإله وإن یشأ   یبارک على أوصال شلو ممزع

هنگامی که مسلمان بمیرم غصه‌ای ندارم که بر کدام پهلو کشته شوم. این مرگ رقت بار من فقط برای خدا است و اگر او بخواهد بر اعضای قطعه قطعه شدۀ من برکت نازل خواهد کرد.

از همان زمان رسم بر این است که چون بخواهند کسی را بکشند، مقتول پیش از مرگ دو رکعت نماز می‌خواند([۴])، و این امر مستحب تلقی می‌شود([۵]).

نفر دوم حضرت زید بود که صفوان بن امیه به قصد کشتن، او را خریداری کرده بود و قرار شد اعدامش در اجتماع خاصی صورت گیرد. چنانکه برای این منظور سران بزرگ قریش جمع شدند و حضرت زید برای حضور به محضر حق آماده شد. هنگامی که قاتل دست به شمشیر برد، ابوسفیان که در آنجا بود، رو به زید کرد و گفت: راست بگو! آیا دوست نداری که به جایت محمد کشته می‌شد و تو نجات می‌یافتی؟ وی اظهار داشت: به خدا سوگند! من به این هم راضی نیستم که خاری در پای رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم فرو رود، گرچه به قیمت جانم تمام شود! آنگاه «نسطاس»، غلام صفوان او را گردن زد([۶]).

سلسلۀ این جنگ‌ها به جنگ با یهود منتقی می‌شود و چون وقایع و سرگذشت‌های قوم یهود ارتباط‌های گوناگونی با تاریخ اسلام دارد، از این جهت وقایع آن‌ها را به طور مستقل بیان می‌کنیم و برای این منظور باید اندکی به بررسی دوران گذشته بپردازیم.

 

 

[۱]– در کتاب المغازی بخاری نام نفر سوم ذکر نشده است. ابن اسحق نام او را عبدالله بن طارق نوشته است. از بعضی از روایات معلوم می‌شود که عبدالله در همان محل به شهادت رسید، ولی از بعضی روایات دیگر معلوم می‌شود که از آنجا جلوتر رفته در محل ظهران او را شهید کردند. زرقانی ۲/ ۷۸٫

[۲]– ابوسروعه فرزند حارث که حضرت خبیب را شهید کرده بود، بعداً مسلمان شد و به شرف «صحابیت» مفتخر گردید. زرقانی ۲/ ۷۸٫

[۳]– در صحیح بخاری مذکور است که اُستُرده‌ای در دست داشت.

[۴]– طبری و طبقات ابن سعد. اشعار و اکثر جزئیات واقعه از صحیح بخاری، غزوه الرجیع گرفته شده‌اند. نیز از صحیح بخاری باب من یستأسر و من لم یستأسر وصلی رکعتین عند القتل.

[۵]– علت اصلی استحباب این نماز این است که وقتی رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم از این عمل خبیب آگاه شد، آن را پسندیدند. (شرح سیر کبیر سرخسی ۱/ ۱۵) این استحسان رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم به این نماز رتبه مستحب را بخشید (الروض الأنف ۲/ ۱۷۱) در اصطلاح محدثین به این «تقریر» رسول الله  صلی الله علیه و سلم گفته می‌شود، یعنی در محضر رسول اکرم و یا در غیاب ایشان عملی انجام گیرد و ایشان آن را رد نکنند، در این صورت مسنون و مستحب‌بودن آن عمل مفهوم می‌شود. «سلیمان ندوی»

[۶]– نسطاس بعداً اسلام آورد. زرقانی ۲/ ۸۴ «سلیمان ندوی».

مقاله پیشنهادی

روش حج رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنهما قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه …