کسی‌که از شهرش دور و در غربت است، سه حالت دارد

  1. در سرزمین غربت نیتِ مطلقِ اقامت نماید، مانند سفیران، کارگران، و تاجرانی که برای تجارت و کار مقیم شده‌اند، این‌ها و امثال‌شان در حکم افراد مقیم هستند.
  2. برای هدفی مشخص نیت اقامت کند، ولی مدت زمانش معلوم نباشد و نداند که چه وقتی کارش به پایان می‌رسد. هرگاه تمام شد، به سوی وطنش باز گردد، مانند فردی که به خاطر امر مهمی مانند تجارت، درمان و غیره سفر نموده است. این‌ها در حکم مسافر هستند، گرچه مدت ماندن و انتظار کشیدن‌شان طولانی باشد.
  3. به خاطر هدفی خاص و برای مدت زمانی معین سفر می‌کند و پس از پایان عملش به شهرش باز می‌گردد، مانند افرادی که در سرزمین‌های غریب و دور تدریس می‌کنند. ایشان در حکم افراد مقیم هستند، زیرا اجیر شده و نیت اقامت نموده است.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …