به اعتقاد ما مؤمن کافر نمیشود مگر اینکه ایمانش را با شرک نقض کند، و همچنین معتقدیم که گناه کبیره انسان را کافر نمیکند مگر اینکه گناه را حلال بپندارد، افرادی که مرتکب گناه کبیره میشوند محکوم به مشیئت و ارادهی پروردگار هستند: اگر بخواهد آنها را عذاب میدهد یا میبخشد.
خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُ﴾ [النساء: ۴۸].
« بیگمان خداوند (هرگز) شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هرکس که خود بخواهد میبخشد».
هر گناهی به جز شرک در مشیئت و ارادهی خداوند است، اگر بخواهد عذاب میدهد و اگر بخواهد میبخشاید، در حالی که هنوز هم مؤمن هستند، در ضمن، آیه از عفو و بخشش آنها بدون توبه سخن میگوید، چون اگر پای توبه در میان باشد هر گناهی بخشوده میشود شرک باشد یا غیر آن.
خداوند میفرماید:
﴿وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ حَبَّبَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡإِیمَٰنَ وَزَیَّنَهُۥ فِی قُلُوبِکُمۡ وَکَرَّهَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡکُفۡرَ وَٱلۡفُسُوقَ وَٱلۡعِصۡیَانَۚ﴾ [الحجرات: ۷].
«اما خداوند ایمان را در نظرتان گرامی داشته است و آن را در دلهایتان آراسته است، و کفر و نافرمانی و گناه را در نظرتان زشت و ناپسند جلوه دادهاست».
میبینیم که آیه میان کفر و فسق و عصیان تفاوت میگذارد.
پیامبر میفرماید: «سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ، وَقِتَالُهُ کُفْرٌ». [متفق علیه].
«دشنام دادن به مؤمن فسق و کشتن او کفر است». [بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند].
پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم بین فسق و کفر فرق میگذارد، پس چنین نتیجهگیری میشود که گناهان یکسان و مساوی نیستند.
یا در حدیث دیگری میفرماید: «شَفَاعَتِی لأَهْلِ الْکَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی». [الترمذی وابن حبان].
«شفاعت من برای افرادی از امتم میباشد که مرتکب گناه کبیره میشوند». [ترمذی و ابن حبان آن را روایت کردهاند].
شفاعت پیامبر صلی الله علیه و سلم برای آنها دلیل بر این است که آنها با وجود اینکه مرتکب گناه کبیره شدهاند هنوز در دایرهی ایمان جای دارند.
هنگامی که آیهی زیر نازل شد: ﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یَلۡبِسُوٓاْ إِیمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢﴾ [الأنعام: ۸۲].
«کسانی که ایمان آورده باشند و ایمان خود را با شرک (پرستش چیزی با خدا) نیامیخته باشند، امن و امان ایشان را سزا است، و آنان راهیافتگان (راه حق و حقیقت) هستند».
بر دل اصحاب گران آمد و خدمت پیامبر صلی الله علیه و سلم عرض کردند: مگر از ما کسی هست که مرتکب ظلم نشود؟ پس آیه نازل شد که: ﴿إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمٞ ١٣﴾ [لقمان: ۱۳] «همانا شرک ظلم بسیار بزرگیست». [بخاری آن را روایت کرده است].
از این روایت چنین استنباط میشود که فرق است بین ظلم و شرک، و بیان میکند که هر ظلمی شرک نیست اما شرک بزرگترین ظلمهاست.
دلیل دیگر بر تفاوت مراتب گناهان مجازاتهای مختلفی است که شریعت بر آنها مترتب ساخته است، مثلاً عقوبت دزدی را بریدن دست، عقوبت زنا را رجم یا صد ضربه شلاق، مجازات شرابخواری را هشتاد ضربه شلاق و مجازات ارتداد را کشتن قرار دادهاست.
خداوند میفرماید:
﴿ٱلزَّانِیَهُ وَٱلزَّانِی فَٱجۡلِدُواْ کُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَهَ﴾ [النور: ۲].
«هر یک از زن و مرد زناکار (مؤمن، بالغ، حرّ، و ازدواج ناکرده) را صد تازیانه بزنید».
و میفرماید:
﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَهُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَیۡدِیَهُمَا جَزَآءَۢ بِمَا کَسَبَا نَکَٰلٗا مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞ٣٨﴾ [المائده: ۳۸].
«دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر عملی که انجام دادهاند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید، و خداوند (بر کار خود) چیره و (در قانونگذاری خویش) حکیم است (و برای هر جنایتی عقوبت مناسبی وضع میکند تا مانع پخش آن گردد)».
و میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَهِ شُهَدَآءَ فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِینَ جَلۡدَهٗ وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَهً أَبَدٗاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ۴﴾ [النور: ۴].
«کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا میدهند، سپس چهار گواه (بر ادّعای خود، حاضر) نمیآورند، بدیشان هشتاد تازیانه بزنید، و هرگز گواهی دادن آنان را (در طول عمر بر هیچ کاری) نپذیرید، و چنین کسانی فاسق (و متمرّد از فرمان خدا) هستند».
پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید:
«لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثٍ النَّفْسُ بِالنَّفْسِ وَالثَّیِّبُ الزَّانِی وَالتّارِکُ لِدینِهِ المُفارِقُ لِلْجَمَاعَهِ». [متفق علیه].
«خون هیچ انسان مسلمانی حلال نیست مگر به واسطهی یکی از این سه چیز: کشتن انسان، زنای محصن و ترک دین و جدا شدن از جماعت اسلامی». [بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند].