۲- «الجامع الصغیر»
این کتاب، حاوی روایات امام محمد از امام ابویوسف است؛ بدین جهت هر باب از ابواب این کتاب با این عبارت «عن محمد عن یعقوب عن ابی حنیفه…» آغاز میگردد.
تمام علماء و صاحبنظران دینی، بر این باورند که «جامع الصغیر»، یکی از تصنیفات و تألیفاتِ امام محمد بن حسن است، ولی ترتیب و ساماندهی این کتاب، توسط کسی دیگر صورت گرفته است. و دربارهی مُرتّبش اختلاف نظر وجود دارد. و در این باره دو قول منقول است:
اول: اینکه مرتّب آن «حسن بن احمد زعفرانی» است
نویسندهی کتاب «الفوائد البهیه»[۱] در بیوگرافی حسن بن احمد میگوید: «…وی امامی ثقه و مورد اعتماد میباشد که جامع الصغیرِ امام محمد بن حسن را با ترتیبی زیبا و شیوا، مرتب نموده و به توضیح ویژگیهای مسائل امام محمد که از ابویوسف روایت کرده، پرداخته و آنها را براساس ابواب فقهی باببندی و مرتب نموده است.»
دوم: قول دوم پیرامون مرتب جامع الصغیر، این است که مرتبش «ابوطاهر محمد بن محمد دباس» میباشد. در مقدمهی نسخهی مطبوعهی مصر، بر حاشیهی کتاب «الخراج» امام ابویوسف چنین آمده است:
«… محمد بن حسن/ کتابی را در فقه نگاشت و عنوانش را «جامع الصغیر» نهاد و در آن چهل کتاب از کتب فقه را گردآوری نمود و این اثر به سان «مبسوط» باببندی نشده بود بلکه این «قاضی ابوطاهر دباس» بود که برای حفظ کتاب و تعلیم دانشپژوهان، آن را باببندی و مرتب نمود و در اختیار علاقهمندان فن قرارداد.»
این کتاب حاوی ۱۵۳۲ مسئله فقهی میباشد که ۱۷۰مسئله از آنها، جز مسائل اختلافی است و قیاس و استحسان نیز، جز در دو مسئله بیشتر ذکر نشده است.
مشایخ و بزرگان احناف احترام و تعظیم خاصی را برای این کتاب قائلاند تا جایی که گفتهاند: «لا یصلح للفتوی ولا للقضاء الا اذا علم مسائله»[۲] هیچ کس صلاحیت فتوا و شایستگی قضاوت را ندارد مگر اینکه با مسائل این کتاب (جامع الصغیر)آشنایی داشته باشد.
و امام ابویوسف با تمام شکوه و بزرگی شأنش، در حَضَر و سَفر، از این کتاب جدا نمیگشت و هرگز آن را از خود جدا نمیکرد و پیوسته خواندن مسائل آن را نصب العین و آویزهی گوش خویش قرار داده بود؛ و چطور از این کتاب جدا میشد، حال آنکه خود، از امام محمد [پس از اینکه از تألیف مبسوط فارغ شده بود] خواست تا درکتابی مستقل و منحصر بفرد، محفوظات خود را از مرویات وی (ابویوسف) و او از امام ابوحنیفه، گردآوری نماید.
علماء گفتهاند: هر کدام از کتب امام محمد، که با «صغیر» توصیف شود، مراد کتبی است که امام محمد از ابویوسف روایت نموده است، و هر کتابی که با «کبیر» عنوان گردد، مراد تألیفات خود امام محمد است که بر ابویوسف عرضه نکرده است.
و به همین خاطر، وقتی برای امام محمدگفته شد: آیا این کتاب (جامع الکبیر) را از ابویوسف شنیدهاید؟ گفت: خیر، سوگند به خدا! این کتاب را از او نشنیدهام ، اگر چه از داناترین و آگاهترین مردمان است.
این کتاب در حاشیهی کتاب «الخراج» (ابویوسف) در چاپخانهی «امیریه»ی مصر، به سال ۱۰۳۲ ه . ق به زیور چاپ آراسته شده؛ و از شروحات فراوانی نیز برخوردار است که همهی آنها را «حاجی خلیفه» (در کشف الظنون) ذکر نموده است.[۳]
[۱]– ص ۶۰
[۲]– کشف الظنون ص ۵۶۱
[۳]– همان