کتاب المدونه (۱)
این کتاب، یکی از کتابهای اصولی، محوری، اساسی و بنیادین مذهب مالکی، و از زمرهی درستترین و معتبرترین کتابهایی برشمرده میشود که به تفریعات و تطبیقات فقهی مالکی پرداخته است، و از چنان اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است که هرگاه در فقه مالکی، واژهی «الکتاب» اطلاق گردد، مرادش: «المدونه» است، همچنانکه اگر واژهی «الکتاب»، در نحو اطلاق شود مرادش: «کتاب سیبویه»، و اگر در مذهب حنفی، اطلاق گردد مرادش: «مختصر القدوری» میباشد.
«شیخ حطاب» دربارهی جایگاه والای این کتاب، میگوید: «… والمدونه أشرف ما ألف فی الفقه من الدواوین وهی أصل المذهب وعمدته»[۱]
یعنی: کتاب «المدونه» از زمرهی شریفترین کتبی است که در فقه نگاشته شده است که میتوان آن را اصل و اساس و پایه و شالودهی مذهب (مالکی) دانست.
و «سحنون» میگوید: «علیکم بالمدونه فانها کلام رجل صالح وروایته، أفرغ الرجال عقولهم وشرحوها وبینوها».
یعنی: خواندن و حفظ مسائل «المدونه» را لازم بگیرید، چرا که آن، گفتار و روایت مردی نیک (مالک) میباشد. و پیرامون آن، علماء و دانشمندان، خردهای خویش را به کار انداختهاند و به تشریح و تبیینِ مفاهیم و معانی والای آن، پرداختهاند.
و نیز میگوید: «ما اعتکف رجل علی المدونه ودراستها الاعرف ذلک فی ورعه وزهده وما عداها احد الی غیرها الاعرف ذلک فیه».
یعنی: هیچ فردی خواندن و مطالعهی این کتاب را بر خود لازم نگرفته، مگر اینکه در ورع و زهدش اثر گذاشته و وی را تحت الشعاع خویش قرار داده و آن را مجذوب خویش کرده است، و هیچ کس آن را ترک نمیکند، مگر اینکه باز هم آثار نخواندن آن، در وجودش شناخته میشود (که چطور از اوامر و فرامین و احکام و دستورات اسلامی و شرعی و دینی بیخبر است.)
و هم چنین میگوید: «إنما المدونه من العلم بمنزله ام القران من القران تجزیء فی الصلوه عن غیرها ولا یجزی غیرها عنه».
یعنی: جایگاه «المدونه»، در میان علوم اسلامی، به سان منزلت و جایگاه امّالقران (یعنی سوره فاتحه)، در قرآن است که اگر فاتحه در نمازخوانده شود کفایت میکند و اگر خوانده نشود چیزی دیگر خلأش را پر نخواهد کرد.
ابوالحسن از ابن یونس نقل میکند که گفت: «صحیحترین کتاب بعد از کتاب خدا (قرآن)، موطأی امام مالک و پس از آن «مدونه» سحنون میباشد.[۲]
و در حقیقت، «موطای امام مالک» برای بدست آوردن این منزلت و جایگاه، مدیون و مرهون افکار، اقوال و روایات چهار تن از مجتهدین است که عبارتند از :
۱- امام مالک (متوفی ۱۷۹ ه).
۲- ابوعبدالله، عبدالرحمن بن قاسم (متوفی ۱۹۱ ه).
۳- ابوسعید، عبدالسلام بن سعید بن سحنون (متوفی ۲۰۴ ه).
۴- أسد بن فرات بن سنان (متوفی ۲۱۳ ه).
در مذهب مالکی، روایات و اقوال این بزرگان از زمرهی روایات و اقوال «راجح» یا «مشهور» میباشند… و «شیخ محمد علیش» نیز بدین نکته اشاره نموده و میگوید:[۳] «تشهیر» (مشهور بودن روایات)، همان «ترجیح» (راجح بودن آنها) است (یعنی هر جا که واژهی «تشهیر»، استعمال میشود، مرادش همان «ترجیح» میباشد و واژهی «مشهور» مرادف با «راجح» است و فرقی میان «مشهور بودن روایت» و یا «راجح بودن آن، نیست».)
[۱]– مواهب الجلیل(۱/۳۴)
[۲]– اهل علم براین اعتقاداند که صحیحترین کتابهای حدیث ازلحاظ سند عبارتند از:موطأی امام مالک، صحیح البخاری وصحیح المسلم.
[۳]– « تقریرات الشیخ محمد علیش علی حاشیه الدسوقی علی الشرح الکبیر » ( ۱/۲۳ ) و « البحث الفقهی » اثر دکتر مرحوم اسماعیل عبدالعال ص ۱۸۹