«این کتاب را که روشنگر هر چیزی است بر تو نازل کردیم».
این چیزهایی که خداوند در قرآنش روشن فرموده چیست؟ و اینکه از ذکر هیچ کدام از آنها فرو گذار نکرده و دریغ نورزیده کدامند؟ آیا اصول و اساسیات هستند یا فروع و ملحقات؟
شکی نیست که بیشتر فروعات در قرآن ذکر نشدهاند، لذا اگر منظور خدا در آیههای سابق فروعات میبود تناقض و تضاد پیش میآمد. پس تنها اصول باقی میماند تا اینکه مطابقتی باشد بین قول و حقیقت، لذا منظور از آیههای پیشین اصول است.
استقراء و بررسی هم ثابت کرده است که خداوند متعال تمامی اصول را در کتابش بیان فرموده است، مانند: ایمان به الله و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش و روز آخرت و نماز و زکات و نیکی به پدر و مادر و ازدواج و طلاق، و حرام بودن دروغ و فواحش. اما تفصیل همگی اینها لازم نیست. مثلاً: اصل وجوب نماز را ذکر فرموده، اما بسیاری از تفصیلات آن را از قبیل تعداد رکعتها، حرکتها و اذکار نماز را بیان نکرده است. یا در زکات، اصل وجوب آن را بیان کرده و تفصیل آن را به سنت پاک نبوی واگذاشته است.
پس کلیت این آیه ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ﴾ مربوط به اصول است نه فروع.
«خداوند (به سبب عدالت و حکمتی که دارد) هیچ وقت قومی را که هدایت بخشیده است گمراه نمیسازد (و در برابر اشتباه و لغزش ناشی از اجتهادی که میکنند، به عقاب و عذابشان نمیگیرد) مگر زمانی که چیزهائی را که باید از آنها بپرهیزند روشن و آشکار (و بیشبهه و اشکال، توسّط پیغمبر) برای آنان بیان کند».
یعنی: اصول تقوی را بیان کرده است اما فروع آن از راه سنت یا اجتهاد به دست میآید.
یعنی: هدایت در اصول و مبانی. به همین دلیل بعد از آیه، مبانی هدایت را ذکر میکند اعم از ایمان به غیب و برپا داشتن نماز و دادن زکات و ایمان به قرآن و دیگر کتابهای آسمانی پیشین و ایمان به روز آخرت؛ لذا در ادامهی آیهی میفرماید: