لفظ «قلب»، «فؤاد» و «صدر» در قرآن بسیار تکرار شده است و رابطهّهایی میان قرآن و قلب ذکر شده که دربارۀ دیگر اعضاء بیان نشده است، و من چهل وصف قرآنی که رابطۀ قرآن با قلب در آن بیان شده را ذکر میکنم ـ که به اینها محدود نمیشود ـ و این توصیفها تأثیر بسزایی دارند و من تنها برای یک هدف آنها را آوردهام و آن این است که اندیشیدن در آنها به صورت یکجا و در کنار هم دل انسان را نسبت به این امر مهم بیدار میسازد اما احاطه به علم این توصیفها و مفاهیم آن چیزی است که ما در پی آن هستیم ان شاء الله و همراه هر وصف یک شاهد از قرآن را ذکر میکنم:
از جملۀ این وصفها:
- وصف تقوی ﴿ذَٰلِکَۖ وَمَن یُعَظِّمۡ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ﴾ [الحج: ٣٢]«[حکم خدا] این است و هرکه سمبلهاى [دین] خدا را بزرگ و محترم شمارد، نشانه تقواى دلهاست».
- خشوع ﴿أَلَمۡ یَأۡنِ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِکۡرِ ٱللَّهِ ﴾ [الحدید: ١۶]«آیا هنگام آن فرانرسیده که دلهاى مؤمنان به یاد خدا و کلام حقّى که نازل شده است، فروتن شود».
- هدایت ﴿وَمَن یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ یَهۡدِ قَلۡبَهُۥۚ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ﴾ [التغابن: ١١] «و هرکه [واقعاً] به خدا ایمان آورد، قلبش را هدایت خواهد کرد؛ و خدا به هر چیزى داناست».
- مهربانی و رحمت ﴿وَجَعَلۡنَا فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ رَأۡفَهٗ وَرَحۡمَهٗۚ وَرَهۡبَانِیَّهً﴾ [الحدید: ٢٧]«و در دل پیروانش رأفت و مهربانى نهادیم».
- الفت و نزدیکی ﴿وَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡ﴾ [الأنفال: ۶٣]«و [خدا] دلهاى مؤمنان را [چنان] الفت و مهربانى بخشید که اگر تمام آنچه در زمین است صرف مىکردى، قادر به ایجاد الفت بین دلهایشان نبودى».
- گشادگی و فراخی ﴿أَفَمَن شَرَحَ ٱللَّهُ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِۦ﴾ [الزمر: ٢٢]«آیا کسى که خدا دل او را پذیراى تسلیم [در برابر خود] کرده و برخوردار از نور [هدایتى] از جانب صاحباختیارش مىباشد [همچون سخت دلان سرگشته است]؟»
- سلامتی ﴿إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِیمٖ﴾ [الشعراء: ٨٩]«مگر آن کس که دلى پاک و سلیم به پیشگاه خدا آورد».
- توبه و بازگشت ﴿مَّنۡ خَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِ وَجَآءَ بِقَلۡبٖ مُّنِیبٍ﴾ [ق: ٣٣]«همان کس که در نهان از [خشم] خداى رحمان بترسد، و قلبى بازآینده [به سوى خدا] عرضه کند».
- پاکی ﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَمۡ یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمۡ﴾ [المائده: ۴١] «آنان کسانى هستند که خدا نخواسته است دلهاشان را پاک کند».
- استواری ﴿وَلِیَرۡبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِکُمۡ وَیُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَ﴾ [الأنفال: ١١] «و دلهاى شما را گرم و گامهایتان را از اثرش استوار سازد».
- عقل ﴿أَفَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَتَکُونَ لَهُمۡ قُلُوبٞ یَعۡقِلُونَ بِهَآ﴾ [الحج: ۴۶]«مگر جهانگردى نکردهاند تا دلهایى داشته باشند که بدان درک کنند».
- آرامش ﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکۡرِ ٱللَّهِۗ أَلَا بِذِکۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ﴾ [الرعد: ٢٨]«همانان که باور دارند و دلهاشان به یاد خدا آرام مىگیرد، آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد».
- فروتنی ﴿وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَیُؤۡمِنُواْ بِهِۦ فَتُخۡبِتَ لَهُۥ قُلُوبُهُمۡۗ﴾ [الحج: ۵۴]«و نیز هدف این بود که اهل دانش [با وجود القائات شیاطین] تشخیص دهند که گفتار پیامبران [کلام] حقّى است از جانب صاحباختیار تو و به آن بگروند و قلبهاشان در برابر آن فروتن گردد».
- زینت دادن ایمان ﴿وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ حَبَّبَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡإِیمَٰنَ وَزَیَّنَهُۥ فِی قُلُوبِکُمۡ﴾ [الحجرات: ٧]«ولى خدا ایمان را محبوب شما گردانید و آن را در قلوب شما آراست».
- فرود آمدن آرامش ﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ ٱلسَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِیمَٰنٗا مَّعَ إِیمَٰنِهِمۡ﴾ [الفتح: ۴]«اوست که آرامش را بر دلهاى مؤمنان القاء کرد تا ایمانى بر ایمان خویش بیفزایند».
- کسب ﴿وَلَٰکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا کَسَبَتۡ قُلُوبُکُمۡۗ وَٱللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٞ﴾ [البقره: ٢٢۵]«ولى نسبت به سوگندهاى قلبى شما بازخواست مىکند؛ و [از آنچه گذشته است آمرزش بخواهید که] خدا آمرزگارى است بردبار».
- زنگار ﴿کَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ﴾ [المطففین: ١۴]«هرگز [این گفتار افسانه نیست]، بلکه دستاورد آنان زنگار بر دلهایشان بسته است».
- غفلت ﴿وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِکۡرِنَا﴾ [الکهف: ٢٨] «و از کسى که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم اطاعت مکن».
- بیماری ﴿فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ فَزَادَهُمُ ٱللَّهُ مَرَضٗا﴾ [البقره: ١٠]«در دلهاى آنان بیمارى [نفاق و عناد] جاى گرفته است، در نتیجه، خدا بر بیماریشان افزود».
- مُهر ﴿خَتَمَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَعَلَىٰ سَمۡعِهِمۡۖ وَعَلَىٰٓ أَبۡصَٰرِهِمۡ غِشَٰوَهٞ﴾ [البقره: ٧]«خدا بر قلبها و گوشهاى آنان مُهر [غفلت] نهاده، و بر دیدههاى آنان پردهاى است و عذابى بزرگ (در انتظار) دارند».
- وحشت ﴿سَنُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ﴾ [آل عمران: ١۵١] «به زودى در دل انکارورزان هراس مىافکنیم».
- انحراف و کجی ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا﴾ [آل عمران: ٨]«صاحباختیارا، پس از آنکه هدایتمان کردى، دلهاى ما را دستخوش انحراف مگردان».
- نابینایی ﴿فَإِنَّهَا لَا تَعۡمَى ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَلَٰکِن تَعۡمَى ٱلۡقُلُوبُ ٱلَّتِی فِی ٱلصُّدُورِ﴾ [الحج: ۴۶]«که نه چشمها، بلکه قلبهایى که در سینهها مىطپد، کور مىشود».
- دگرگونی ﴿وَنُقَلِّبُ أَفِۡٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ کَمَا لَمۡ یُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّهٖ﴾ [الأنعام: ١١٠]«دلها و دیدگان آنان را که در آغاز [از سر عناد] ایمان نیاوردند، [از درک حقایق] مىگردانیم».
- رمیدن و انزجار ﴿وَإِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَهِ﴾ [الزمر: ۴۵]«هنگامى که خدا به یکتایی یاد شود، دلهاى کسانى که به آخرت باور ندارند مىرمد».
- قفل ﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ﴾ [محمد: ٢۴]«چرا در قرآن تدبّر نمىکنند؛ مگر بر دلها[ى آنان] قفلها[ى غفلت] نهاده شده است».
- سستی ایمان ﴿وَلَمَّا یَدۡخُلِ ٱلۡإِیمَٰنُ فِی قُلُوبِکُمۡ﴾ [الحجرات: ١۴]«و هنوز ایمان در قلبهاى شما نفوذ نکرده است».
- مهر ﴿ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡۖ کَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ قَلۡبِ مُتَکَبِّرٖ جَبَّارٖ﴾ [غافر: ٣۵]«کسانى که در مورد آیات خدا بى آنکه دلیلى در اختیارشان باشد به مجادله بر مىخیزند، [رفتارشان] نزد خدا و مؤمنین، سخت ناپسند است؛ خدا بر دل هر متکبر خودکامه این گونه مهر [غفلت] مىنهد».
- هراسان ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾ [الأنفال: ٢]«اهل ایمان تنها کسانى هستند که چون یاد خدا به میان آید، دلهاشان [از تصوّر نافرمانى او] هراسان گردد و چون آیات خدا بر آنان تلاوت شود، بر ایمانشان بیفزاید و بر صاحباختیارشان توکّل مىکنند».
- تردید ﴿إِنَّمَا یَسۡتَٔۡذِنُکَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱرۡتَابَتۡ قُلُوبُهُمۡ فَهُمۡ فِی رَیۡبِهِمۡ یَتَرَدَّدُونَ﴾ [التوبه: ۴۵]«تنها کسانى از تو اجازه [معافیّت] مىخواهند که به خدا و روز واپسین باور ندارند و دلهاشان به شکّ افتاده است و تحت تأثیر شکّ خود سرگردانند».
- سختی ﴿وَلَٰکِن قَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ﴾ [الأنعام: ۴٣]«بلکه دلهایشان سخت شد و شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست».
- خشم ﴿وَیُذۡهِبۡ غَیۡظَ قُلُوبِهِمۡۗ وَیَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ﴾ [التوبه: ١۵] «و خشم دلهایشان را بزداید. خدا هرکه را بخواهد [و شایسته ببیند، به رحمت خویش] بر او باز مىگردد».
- بیهودگی ﴿لَاهِیَهٗ قُلُوبُهُمۡۗ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّجۡوَى ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ هَلۡ هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡۖ﴾ [الأنبیاء: ٣]«دلهایشان به یاوه مشغول است؛ و ستمگران در نهان نجوا مىکنند که: آیا این [مدّعى پیامبرى] جز بشرى همچون شماست؟!»
- کفر ﴿وَلَٰکِن مَّن شَرَحَ بِٱلۡکُفۡرِ صَدۡرٗا﴾ [النحل: ١٠۶]«بلکه کسانى که دل[شان] را پذیراى کفر کردهاند».
- نفاق ﴿فَأَعۡقَبَهُمۡ نِفَاقٗا فِی قُلُوبِهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ یَلۡقَوۡنَهُۥ بِمَآ أَخۡلَفُواْ ٱللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُواْ یَکۡذِبُونَ﴾ [التوبه: ٧٧]«از آن پس به [سزاى] دروغ پردازى و نقض عهدى که با خدا داشتند، خدا هم دلهاى آنان را دستخوش نفاق کرد، تا روزى که به لقاى او [و کیفر اعمالشان] برسند».
- کینه ﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِینَ﴾ [الحجر: ۴٧]«هرگونه کینهاى را از سینه بهشتیان بزداییم و برادرانه بر تختهایى رویاروى هم [تکیه زنند».
- تکبر ﴿إِن فِی صُدُورِهِمۡ إِلَّا کِبۡرٞ مَّا هُم بِبَٰلِغِیهِ﴾ [غافر: ۵۶]«انگیزهاى جز خودبزرگ بینى ندارند که هرگز بدان نخواهند رسید».
- وسوسه ﴿ٱلَّذِی یُوَسۡوِسُ فِی صُدُورِ لنَّاسِ﴾ [الناس: ۵]«که در دلهاى مردم وسوسه مىکند».
- حسرت ﴿لِیَجۡعَلَ ٱللَّهُ ذَٰلِکَ حَسۡرَهٗ فِی قُلُوبِهِمۡ﴾ [آل عمران: ١۵۶]«تا آن را [به صورت] حسرت [واندوهى] در دلهاى آنان قرار دهد».
- نداشتن فهم ﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا یَفۡقَهُونَ بِهَا﴾ [الأعراف: ١٧٩]«بىگمان بسیارى از جن و انس که پدید آوردهایم دوزخى خواهند شد [زیرا] قلبهایى دارند که با آن [حقّ را] درنمى یابند».
ای دوستدار قرآن: این چهل وصف بود که تنها چهار تای آن برای هر صاحبدل یا آنکه گوش بسپارد و گواه باشد بسنده است، پس چندین بار در آنها نظر کن، ـ دوباره و سه باره ـ در ارتباط محکم و پیمان استوار میان قرآن و قلب تفکر کن و سپس دربارۀ اثر آن بر قلبت بیاندیش.