این نام حقیقی بر خود نهاده و نه از صفت شکافته و بنای همه نامهاست نبینی که هرجا فرماید: الله غفور است و رحیم است، الله سمیع است و بصیر، الله خبیر است و لطیف، الله بنا نهد و دیگر نامها بر آن اوصاف بندد. در قرآن ۳۰۲۷ جا نام الله عزوجل آمده و خویشتن را به آن نام برد و ایشان که بت را لات نام کردند ایشان را گفت: ﴿یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦ﴾ [الأعراف: ۱۸۰]. «در نام من الحاد میآرند و به کژی مینامند» خواستند دشمنان خدا که بت را هام نام نهند الله تعالی آن را برایشان شکست و برایشان تباه کرد. الله تعالی فرماید: ﴿هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِیّٗا﴾ [مریم: ۶۵]. او را هام نام دانی یعنی که، هیچ کس را جز از وی الله نخوانند و نه رحمن. در اشتقاق نام الله علماء مختلفند و سخن در آن مشتبه است. برخی از تجزیه کلمه الله اجتناب نمودند و برخی ریشه آن را تفسیر نمودهاند. گفتهاند: الله اوست که آرام خلق به ذکر اوست سکون دل دوستان به نام اوست شادی دل مویگان به یاد اوست ذکر وی آئین زبان، نام وی راحت جان، یافت وی سور دل و سرور دوستان است. معنی دیگر یعنی آنچه که زیرکان و دانایان در مبادی اشراق وی حیران و از دریافت چگونگی صفات افعال وی نومیدند.
نام رحمن را در جاهلیت نمیشناختند: ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱسۡجُدُواْۤ لِلرَّحۡمَٰنِ قَالُواْ وَمَا ٱلرَّحۡمَٰنُ﴾ [الفرقان: ۶۰]. «و چون به آنان گفته شود: براى [خداوند] رحمان سجده برید، گویند: و رحمان [دیگر] چیست؟» و در جای دیگر آمده: ﴿وَهُمۡ یَکۡفُرُونَ بِٱلرَّحۡمَٰنِ﴾ [الرعد: ۳۰]. «آنها به [خداى] رحمان کفر مىورزند» که پاسخ این است: ﴿قُلۡ هُوَ رَبِّی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾ [الرعد: ۳۰]. «بگو اوست که پرورنده من (و همه امور من در دست اوست) و جز او نیست معبودی». بعضی آن را کلمهای عبرانی دانسته و برخی آن را کلمهای عربی و از ریشه رحمت مشتق شده، اما در تورات و درمیان اهل کتاب معروفتر بوده است. بر همین اساس است که میفرماید: ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾ [الإسراء: ۱۱۰]. «بگو: خداوند را بخوانید یا «رحمن» را بخوانید. هر کدام [نیک است] که خداوند نامهاى نیکو دارد». پس الله و رحمن اسامی خاص خداوندند و نمیشود این دو را بر روی مخلوقات گذاشت که متاسفانه امروزه در ایران نام برخی پسران را رحمن مینامند، و از این جهت که این دو اسم اسماء خاص خداوند میباشند نمیشود چنین نام نهاد بلکه عبدالله یا عبدالرحمن بلا اشکال است و اداره ثبت احوال میبایست در این زمینه دقت داشته باشد. رحمن بر همه خلق از آفریدن و روزی دادن و رحیم بر مؤمنان از روی هدایت و توفیق طاعت در دنیا و بهشت و رویت در عقبی.
خداوند به پنج نام از رحمت خود را در قرآن باز خواند: ۱- رحمن ۲- رحیم ۳- أرحم الراحمین ۴- خیر الراحمین ۵- ذو الرحمه.
پس قبل تولد فرزندان آنها را به پناه خداوند درآوریم به شیوه مادر حضرت مریم‘ از اینکه مشرک شوند زیرا در صورت موحد شدن خیر فراوان برای والدین دارد. و نیز گفته شده: دعایی که اول آن بسم الله الرحمن الرحیم گویند آن دعا را رد نکنند و به اجابت مقرون دارند. همانطور که دوزخ نوزده زبانه دارد ﴿عَلَیۡهَا تِسۡعَهَ عَشَرَ ٣٠﴾ [المدثر: ۳۰]. و بسم الله الرحمن الرحیم ۱۹ حرف، هرکسی که با اخلاص آن را بخواند خداوند به هر حرف زبانهای از وی باز دارد و گفته شده جواز ورود به بهشت بسم الله است.
الحمدلله که تقدیر آن میشود قولوا الحمدلله مانند: ﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی لَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا﴾ [الإسراء: ۱۱۱]. ﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ سَیُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِ﴾ [النمل: ۹۱]. ﴿قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِینَ ٱصۡطَفَىٰٓ﴾ [النمل: ۵۹]. معنی آن است که من خود را ستایش به سزا گفتم شما نیز بستائید و ثنا گوئید که من ستایش و ثنا را دوست دارم. خدای عزوجل را مدح و حمد و شکر گویند. حمد بهتر از مدح است زیرا حمد به جای مدح میایستد اما مدح نمیتواند به جای حمد بایستد و حمد بهتر از شکر است زیرا حمد هم در ابتدا بکار میرود و هم در مکافات در حالیکه شکر فقط در مکافات بکار میرود هرچه در مدح و شکر یابند در حمد هم مییابند اما برعکس نه. «الحمد» با الف و لام معرف جز برای خدای عزوجل روا نیست پس الحمد اقتضاء دارد حمد حقیقتاً فقط برای خداست.
و برای این الف و لام، سه معنی ذکر شده تعریف تعظیم و جنس، و تعریف به عهد گویند و تعظیم جلال را و جنس استغراق عموم. و معنی عهد این است که: مشرکان بتان را مدح و حمد میگفتند و خداوند فرمود: بتان شایسته این مدح و حمد نیستند و فقط لایق الله تعالی است همگی و تمامی آن و کسی را در آن منازعت نیست، زیرا جلال و عظمتی که ویراست دیگری را نیست. اما شکر مشترک است میان خالق و مخلوق ﴿أَنِ ٱشۡکُرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیۡکَ﴾ [لقمان: ۱۴]. «برای من و والدینت سپاسگزاری شایسته را بنما» اگر کسی بگوید: الله تعالی خود را تزکی نموده و جایی دیگر فرموده: ﴿فَلَا تُزَکُّوٓاْ أَنفُسَکُمۡ﴾ [النجم: ۳۲]. «خود را پاک ندانید» پس مدح خود گفتن اینجا از چه باب است؟ جواب این است که خدای عزوجل مستحق حمد است و مستوجب حمد و دیگران را استحقاق نیست. تزکیه و اظهار پاکی و شایستگی دیگران یا از جهت دفع مضرت و سختی و یا جلب منفعت میباشد. و رب العالمین از هر دو خصلت مقدس، منزه و مزکی است. و گفتهاند: الحمد از روی ظاهر معنی است اما در اصل معنی دعا، درخواست و سئوال است. و مقتضی این خبر و حدیث از رسول الله صلی الله علیه و سلم است که: «مَنْ شَغَلَ بِذکری عَنْ مَسْأَلَتِى أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِى السَّائِلِینَ». یعنی: «اگر شخص به جای دعا کردن به حمد و ذکر خداوند مشغول شود خداوند افضل از آنچه که سایر بندگان در آن مورد از خداوند خواستهاند به او عطا مینماید». خداوند در ۱۷ مورد خویش را به حمید در قرآن خوانده و الحمد لله رب العالمین به معانی آفریننده خلقان و دارنده ایشان و سازنده کار و روزی رسان و کسی که به قدرت خویش اول بار بیافرید و به نعمت بپروراند و به رحمت بیامرزد. ابو درداء گوید: رب نام اعظم است و کسی جز خدای واحد را شایسته نیست و در کلام عرب بر چهار وجه میباشد. یکی سید دیگری مالک سومی به معنای مدبر و مصلح و چهارمی به معنی مربی.
عالمین نامی است از روحانیون، فرشتگان، آدمیان و پرنیان پس دیگر جانوران بدین سه ملحقند که همه مربوبند و الله تعالی رب ایشان. قول حسن و مجاهد و قتاده آن است که عالمین نام همه مخلوقات است. وقتی فرعون به موسی علیه السلام میگوید: رب العالمین کیست؟ موسی علیه السلام پاسخ میدهد: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه بین اینهاست.