چنگ عدالت خواهی، واحقاق حقوق زنان، هر چند از سوی علم برداران این مجموعه همیشه با حق طلبی منصفانه همراه نبوده واغلب وسیلۀ تبلیغاتی در دست مغرضان گریده تا بتوانند با اتهام های بی جا اندیشه ها وآرای مخالف خود را غیر منصفانه،به دور از عدالت وحق نگری عنوان نمایند ودر این میان بیشترین تازیانه های به اصطلاح واقع گرایانه را بر پیکر اسلام ومسلمانان فروکوبند؛ اما تشدید این جدال, هر چند اندک زمانی رونق گر کاذب تعصبات وایرادات آنان شد اما در نهایت حقانیت آراء حکیمانه اسلام بر ملا گردید واندیشمندان مسلمان وغیر مسلمان از مزایای بی شمار احکام وقوانین شریعت اسلامی پرده برداشتند. یکی از دست آویزهای عدالت خواهی این تیپ از افراد یا افکار,بر خورد با مسئلۀ تعدد همسران ویا به اصطلاح چند همسری در اسلام است. آنان بدون غور ودقت در جوانب احکام اسلامی,چند همسری را مردود دانسته وآن را عملی ظالمانه وبر خلاف موازین انسانی وبشری بر شمردند.اینان مجوز دادن به تعدد همسران در اسلام را مرادف با برده داری قلمداد کرده وچنین تصور می کنند که عملاً با مشروعیت چنین عملی, راه برای نظام برده داریباز شده است.قوی ترین عاملی که باعث گردیده است تا اینان در برابر نظرگاه اسلام موضع بگیرند, عدم اطلاع کافی از شرایط اجرای چنین حکمی است واگر می توانستند ویا می خواستند که مدعیان خود را بر پایه های استوار تحقیق ومطالعه استحکام ببخشند,قطعاً همانانی که در جهت حق جویی وحق طلبی حرکت کرده بوده اند, به انصاف خواهی وحقیقت نگری احکام اسلامی قویاً پی می برند.
ایستادگی در برابر فطرت وناموس خلقت, در نهایت جز به شکست وزبونی منتهی نخواهد شد وتنها تلاشی بی ثمر را در پی خواهند داشت, از همین رو است که می بینیم ادیان سماوی هم که خود منطبق با چنین منبعی شرف نزول یافته اند در نظر به این موضوع از دروازۀ انکار وارد نشده اند بلکه با پذیرفتن اصل موضوع به اعمال قوانینی پرداختنه اند که منجر به اصلاح وعدم انحراف می شود چنان که یکی از محققین غربی در تاریخ ازدواج بنام( ویسنمارک) می گوید: ” تعدد همسران به اعتراف کلیسا عملا تا قرن هفدهم ادامه داشته است”. همچنین, تورات تعدد همسران را درست می داند ودر انجیل هم مطلبی که ناسخ این امر باشد نیست در همین قرن بیستم وپس از آن که کلیسا چند همسری را مردود دانست,مجبور شد تارسماً به مسیحیان افریقایی اجازه دهد, همسران متعددی داشته باشند هم چنان که دانشمند بر جسته ای چون توماس, تنها راه حل جلو گیری از شیوع مفاسد اخلاقی را درست شمردن چند همسری می داند.جالب است بدانیم که روزنامۀ” الأهرام” چاب مصر,چند سال قبل خبری را منتشر کرده بود که اذعان می داشت, دولت آلمان از دانشگاه الازهر خواسته است تا نحوۀ تعدد همسران را در اسلام روشن سازد , زیرا آنان می خواهند از این طریق راه حلی برای ازدیاد آمار زنان نسبت به مردان پیدا کنند. پس از این در خواست, جمعی از دانشمندان آلمانی به مصر آمده و در این ارتباط با شیخ ازهر به گفتگو وتبادل نظر پرداختند,شیخ ضمن توضیحات خود آنان را متوجه این حقیقت در اسلام کرد وگفت: نکته مهم در چند همسر داری این است که قرآن کریم, عدالت مطلق وکامل در رابطه با همسران را توصیه نموده وبر شوهر الزام گردانیده که هیچ کدام از همسران خود را بر دیگری در مال ودر لباس وحتی در مسایل اختصاصی زناشویی,بر تری ندهد وپس از این توصیه های اکید است که آیه مبارکه قرانی می فرماید:(فإن خفتم أن لا تعدلوا فواحدهً )سوره النساء : ۳) پس اگر ترسیدید که عدالت نتوانید پس یکی را ازدواج کنید. اما این که تمایل قلب انسان به کدام یک از همسران است وبه کدام یک قلباً علاقۀ بیشتری دارد, امری است که نمی توان حکمی بر آن مترتب دانست, بلکه علاقۀ قلبی انسان, موضوعی است میان قلب وی وخدای متعال واز همین جا است که حضرت محمد صلی الله علیه وسلم به پروردگار خویش روی آورده گفت:” بار خدا یا, در آنچه مالکش بودم, عدالت پیشه کردم, اما آنچه در ملک تواست ومرا در آن دخل وتصرفی نیست ( قلب) چاره ای برایش ندارم”. چنین نیست که اسلام تعدد زوجات را بدون قاعده واساسی مشروع گردانیده باشد واین امر از هیچ قاعده واصلی پیروی نکند.اگر قرار بر این باشد که مطلقا تعدد همسران را مردود بدانیم, در این صورت در مواردی از جمله عقیم ونازا بودن زن, یا تولد فرزندانی نا سالم ومریض ویا آن که زن مصاب به مریضی بوده که امکان معالجه نداشته باشد, و یا آن که بد خلق بوده, زندگی وحیات شوهرش را به جهنم سوزانی تبدیل کرده باشد.
مرد, چه می تواند بکند وچگونه خواهد توانست این مشاکل را رفع نماید, آیا راه ” سالم تری به غیر از طلاق واز هم گسیختن شیرازه زندگی با همسر اول” جز آن که مرد بتواند, با همسر دیگری ازدواج کند واز زندگی وحیات سعادتمندانه ای بر خوردار گردد؛ وجود دارد؟ البته در این میان نباید آمار رو به رشد زنان را به خصوص در هنگام جنگها, که عدۀ زیادی از مردان, از بین می روند, نادیده گرفت.
در چنین حالتی تنها سه گزینۀ زیر را می توان به عنوان راه حل ارایه داد:
۱ـ آن که زنا را درست شمرد؛ که این عقلا وعلما بر خلاف موازین انسانی واخلاقی است.
۲ـ آن که به عدم ازدواج این عده از زنان حکم کرد, که عملاً چنین امری خلاف واقع است.
۳ـ به چند همسری مجوز داد, که تنها راه معقول ومنطقی می تواند باشد.
جالب آن است که پس از یک دوره انکار وضدیت غربیان ودگر اندیشان واپس گرایش های شدیدی به احیای تعدد همسری در میان متفکرین شان دیده می شود, از جمله گوستاولوبون می گوید: ” چند همسری به تر تیبی که اسلام عنوان کرده است – از بهترین شیوه ها و الگوهای جامعۀ سالم است, این سیستم می تواند, بر استحکام خانواده ها بیفزاید وآنان را از آلوده شدن, پاک نگهدارد. وطبیعی است که بر اساس همین ملاحظات, زنان مسلمان سعادت مندانه زندگی کنند واز شأن وحرمت بیشتری نسبت به زنان غربی بر خوردار باشند!! وی می گوید:” نمی دانم به اساس چه قاعده ای, اروپایی ها تصور می کنند, این سیستم, غلط وناکار آمده است,در حالی که نظام تک زوجی غربی ها,عملا به دروغ ونفاق مواجه است ومن جز این که میان این دو گزینه نظام تعدد همسران را بر گزینم, راه سالم تری نمی یابم”. وی این سخن را پس از آن می گوید که ضررها وعواقب وخیمی که تک زوجی عامل آن است را بر شمرد, از جمله می گوید: تنها در شهر لندن هشتاد هزار دختر بی عفت وجود دارد” البته این رقم مربوط است به زمان شوپنهاور,خدا می داند که اکنون چه رقمی وجود خواهد داشت؟”.
نمی توان واقعیت را نادیده گرفت, زیرا همانانی که تعدد همسران را جایز نمی شمرند خود هم به یک زن اکتفا نمی کنند بلکه معشوقه های زیادی بر می گزینند وباآنان به عیش ونوش می پردازند, اما با عین حال هم در عرصۀ ابراز نظر ونوشتن, بر تعدد ازدواج در اسلام طعن می زنند ومی گویند: این کار باعث نادیده گرفتن حقوق زنان می گردد, عملا با روش نا پسندیده تری, از شهوت پرستی سر باز نمی زنند!! وی تصریح می کند که اینان دخترانی اند که شرف وحیثیت شان به دلیل نظام تک زوجی مردان به قربانگاه رفته است ونتیجۀ اباطیلی است که زن اروپایی خود را در چنگال آن گرفتار ساخته است. وی می افزاید: ” اگر به نظام طبیعی خلقت هم مراجعه کنیم, دلیلی نمی یابیم که از ازدواج مرد با همسر دیگری ممانعت داشته باشد, در حالی که زن وی به مریضی مبتلا بوده, عقیم ونازا باشد, ویا آن که به دلیل سن زیاد وپیری نتواند از عهدۀ همسر داری بدر آید.و از همین رو است که گوستالو بون نظام تک همسری را در کشورهای غربی به دروغ ونفاق متهم می سازد. شوپنهاور هم چنین تصریح می کند: ” حقیقتاً ما که می گوییم, مردان باید بیشتر از یک همسر نداشته باشند, می توان منکر این واقعیت شد که بیشتر ویا همۀ ما از چنین فرمولی پیروی نمی کنیم!”.
دانشمندی دیگری به نام ( کنزی) با تحقیقی که در آمریکا انجام داد, پی برد که ۶۰ % از مردان آمریکا به زنان خود خیانت می کنند و ۴۰% زنان نیز عین عمل را انجام می دهند. اما آنچه بر می گردد به موضوع طلاق واین که این امر در اختیار مردان قرار داده شده یکی از دلا یلش این است که مردان بیشتر از زنان بر اعصاب خود تسلط دارند طبیعی است که هم چون زنان تصامیم عجولانه ای نمی گیرند وعلاوه بر آن, چون بیشتر فشار ها ومشکلات زندگی مربوط به مردان بوده وآنان اند که غالبا مصارف وهزینه های زندگی را می پردازند, بناً معقول نخواهد بود که با تصمیمی عجولانه وغیر منطقی از طریق همسر گسیخته شود.اما با عین حال هم, اسلام منافذی را در مواردی خاص برای احقاق حق زن ملحوظ دانسته, که از جملۀ آن ( خلع) است که زن در بدل پرداخت وجهی به توافق همدیگر شوهر را به جدا شدن وا می دارد, اما چون طلاق , امری پسندیده وستوده نیست, آخرین تلاش احکام اسلامی آن است که منافذ این پیمان شکنی را در آخرین حد ممکن مسدود نگهدارد وبا عنوان نمودن این که (مبغوض ترین حلال ها نزد پروردگار طلاق است) عملی شدن این کار را به کم ترین حد ممکن تقلیل دهد.جهان غرب, از جمله آمریکا, پس از آن که به عنوان احیای حقوق زنان , طلاق را ممنوع قرار دادند, واپس مجبور شدند, قوانین خود را اصلاح کرده وبه قانونی شدن طلاق معترف شوند واز جمله ایتالیا در این مورد همه پرسی انجام داد که اکثریت آنان رأی موافق دادند, حتی فرانسه قوانین خود را در این امر به شکلی مرتب ساخت که بیشترین نزدیکی را با قوانین اسلامی در امر طلاق دارد.حقایق و وقایع مزبور نشان از آن دارد که نمی توان عقل ویا استنباط های شخصی را تنها ملاک اخذ ورد قوانین دانست – بلکه در نظام کائنات ومجموعۀ بزرگ هستی که انسان هم بزرگترین عنصر آن را تشکیل می دهد, اسراری موجود است که تنها با دید عقل قابل در یافت نیست, شاید چند صباحی عقل وتدبیر انسان آن را مردود بداند وبر آن پشت بگرداند اما گذشت زمان پرده از حقایقی بر می دارد که عقل را توان رؤیت ومشاهده آن نمی باشد. واین حکم شرعی هم یکی از همین حقایق فطری وقوانین طبیعی است که هر روز بر روشنی و و ضاحت آن افزوده می گردد.
تهیه کننده: استاذ عبد الاحد