در سؤالات مطرح شده که از جمله نشانههای برتری جنسی در اسلام این است که چند همسری را پذیرفته، اما چند شوهری را حرام میداند. توضیح مسئله از دو جهت است:
اول: تفاوتهای جنسی افراد بشر منشاء تفاوتهای طبیعی و توانائیهاست. اما چنین تفاوت انکارناپذیری دلیل برتری جنسی میان زن و مرد نیست.
دوم: شریعت اسلامی چند همسری را تأیید و به عنوان قانون ارائه نموده است. زیرا بامجموعه آموزههای اسلامی و نیز با طبیعت فطری زن و مرد سازگار است. آری، با مجموعه آموزههای اسلام هماهنگ است، مثلاً زنا را به شدت حرام نموده، اما از طرف دیگر راهی برای ارضای این نیاز گشوده است که عبارتست از ازدواج. همچنین چند همسری را مباح نموده زیرا ممنوع نمودن آن سبب گرایش به زنا میباشد، چون تعداد زنان از مردان بیشتر است، و این اختلاف عددی در زمان ظهور جنگها افزایش مییابد. مخصوصاً در زمان ما که سلاحهای کشتار متنوع شدهاند و در هر بار هجوم یا آتش توپخانه دهها و صدها انسان نظامی و غیر نظامی کشته میشوند. حال اگر مرد مجبور به ازدواج فقط با یک زن باشد، تعداد زیادی از زنان بدون شوهر باقی میمانند و دست نیافتن زن به ازدواج و پیر شدن او در این حالت نتایج منفی بزرگی مانند افسردگی، بیآبرویی، انتشار زنا و تباهی نسل را در پی خواهد داشت.
از جهت دیگر، مرد و زن در روابط جنسی دارای استعدادهای متفاوتی هستند. مثلاً زن همیشه برای روابط جنسی آماده نیست، و در طول هر ماه اوقاتی وجود دارد که زن تا ده روز یا دو هفته ناتوان از انجام عمل جنسی است. یا به هنگام ولادت اغلب تا چهل روز توانایی این کار را ندارد و از نظر شرعی هم ممنوع است. در حین انجام عمل جنسی نیز گاهی زن آمادگی خود را از دست میدهد اما مرد در طول ماه و سال آماده این کار است. پس منع مرد از دستیابی به بیش از یک زن انگیزه انجام زنا را در بسیاری اوقات پدید میآورد.
بر این اساس در شریعت اسلامی به هر غریزه فرصت مناسب آن مطابق شرایط داده شده است، و کمبود مردان، تعداد زیاد زنان، اوقات ممنوعیت زن و کاهش آمادگی و پاسخگویی به نیاز مرد در نظر گرفته شده است.
یکی از اهداف ازدواج حفظ نوع انسانی و تداوم نسل بشری و تشکیل خانواده پابرجاست. حال اگر مردی با زنی نازا ازدواج کرد و نتوانست زن دیگری هم بگیرد در واقع هدف ازدواج برآورده نشده است، و در این صورت اگر زن نازا نزد شوهر خود باقی بماند و به او اجازه ازدواج با زن دیگری داده شود از طلاق دادن او و ازدواج با زنی دیگر بهتر است. علاوه بر این، توانایی مرد در ایجاد نسل بسیار بیشتر از توانایی زن است. مرد تا بیش از شصت سالگی چنین توانایی دارد اما زن در حدود چهل سالگی از این کار ناتوان میشود پس با اکتفا به یک زن وظیفه تولید مثل از نیمه زندگی به بعد تعطیل میشود.
دیدگاه شریعت اسلامی در جواز چندهمسری بر این اساس است که ضررها را دفع، نیازها را برآورده و برابری را میان زنان ایجاد کند و سطح اخلاق فردی و اجتماعی را بالا برد. ما که اهل اسلام هستیم میدانیم که قوانین وصف شده در اروپا به این مسئله اعتراف نکرده است بلکه آن را وسیله استهزا و انکار اسلام و ایراد گرفتن بر آن قرار داده است. اما مشاهده میکنیم که آثار پذیرش قوانین اسلام در میان برخی متفکران و اصلاح طلبان آنان پدیدار گشته است، و این مسئله بطور خصوص به انتشار جنگهای ویرانگر و بیوه شدن تعدادی از زنان و افزایش آنان نسبت به زنان بستگی دارد.
دلیل محکم برای ما و بر ضد آنان همین بس که درغرب زنانِ عاشقِ مردان، بسیار زیاد گشتهاند و اطراف هر مردی تعدادی زن و دختر وجود دارند که به همراه زن اصلی او از مردانگی او، همبستری و ثروت او بهره میبرند و گاهی سهم برخی از آنان در این موارد از زن اصلی او بیشتر است. علاوه بر این، زنا در میان آنان شایع گشته و امراض گوناگون، فرزندان نامشروع و قتل جنین در این جوامع گسترش یافته است. آنان روابط جنسی را در هرج و مرجی ترسناک ایجاد کردهاند به طوریکه تعداد فرزندان نامشروع و بچههای سرراهی به طور فجیع زیاد شده و در برخی مناطق با تعداد فرزندان مشروع برابری میکند.
اروپائیان در حالی صدای خود را بر علیه چند همسری بلند میکنند که گشت و گذار مردان اروپایی در میان مجموعهای از زنان امری مفهوم و قابل قبول در اندیشه فاسد آنان است. زن کندی رئیس جمهور اسبق آمریکا گفته است که شوهرش دویست تا سیصد دوست دختر داشته است. و طبقه گدایان آنان میتوانند بر صدها زن تجاوز کنند تا چه رسد به بالا دستهای آنان. هر مردآنان با لشکری از معشوقهها بدون هیچ مانعی رابطه دارد، اما اگر همین کار با تعداد کمی از زنان و در چهارچوب اخلاق و شریعت خدایی انجام گیرد کاری حرام به حساب میآید و شخص در قفس اتهام قرار داده میشود.
جرج کلمنسو، پلنگ سیاست در فرانسه در سالهای ۱۸۴۱ تا ۱۹۳۹ م -کسی که جزو مردان کمیاب سیاست بود و حرکت قوی و غالب بر علیه دشمنان داشت- به مقام بسیار والای حکومتی در فرانسه رسید در حالی که خباثت او به حد نهایی خود رسیده بود و زنا بازی او مشهور بود. اما هیچکدام از این فسادهای اخلاقی از عظمت او نزد فرانسویها نکاست.
او هشتصد دخترک عاشق داشت و چهل فرزند نامشروع به بار آورد. گفته می شود هنگامی که از زن امریکایی خود خیانت دید، نصف شب بیدار شده و او را در خیابان رها کرده و در شب تاریک آواره کرد.
آیا تعجب نمی کنید که چگونه این مرد چیزی را که برای خود جایز می داند برای دیگران حرام میداند؟ برخی از افراد که درباره ی داستان جورج سخن گفتهاند، می گویند که او همانند همه ی گرگان بشریت، زن را بسیار بی ارزش می دانست و کسی مانند او نسبت به زن بدگویی و ناسزا نگفته است چه در بستر هوس بازی و چه در بستر بیماری[۱].
در آخر، این نکته باقی است که بگوییم: اگر شریعت اسلامی چند همسری را جایز شمرده، آن را مشروط به وجوب رعایت عدالت میان همسران در مسکن و نفقه و همه ی نشانه های محبت و دوستی نموده است، و اگر مردی چنین توانی نداشت حق ندارد به ازدواج دوم اقدام نماید، و نیز جایز نیست که یک مرد با بیش از چهار زن ازدواج کند واین ممنوعیت برای جلوگیری از هرج و مرج موجود در عصر جاهلیت است.
خلاصه آنکه چند همسری برای کسی که توانایی رعایت عدالت میان همسران خود را دارد جایز است ویک واجب حتمی نیست.
۱ـ روزنامه ی الاهرام مصر، ۱۳ / ۹ / ۱۹۷۹ میلادی – نویسنده: انیس منصور.