علما از خطا معصوم نیستند، کما اینکه در حدیث آمده است: «إِذَا اجتَهَد الْحَاکِمُ فَأصَابَ فَلَهُ أَجْرَانِ، وَإِذَا اجتهد فَأَخْطَأَ فَلَهُ أَجْر واحدٌ». بخاری (۷۳۵۲) و مسلم (۱۷۱۶)
«حکم کننده اگر در اجتهادش مصیب باشد دارای دو اجر است و اگر خطا کند یک اجر دارد».
باید گفت:که این خطاها از ارزش علما هیچ چیزی را کم نمیکند، مادامیکه هدف آنها رسیدن به حق باشد. نباید به سبب این خطاها عرض و آبروی آنها را لکهدار ساخت. ولی درعین حال بیان حق و تذکر به خطای علما به همراه حفظ احترام و قدرشناسی از آنها واجب است،مگر آنکه آن عالم مبتدع و مخالف با عقیدهی صحیح باشد که در این صورت باید مردم را از او و کتابهایش هشدار داد تا مردم از گفتهها و فتواهایش متأثر نشوند.
بویژه اگر انگیزهی اغواگری داشته باشد. زیرا اعلام هشدارها از چنین علمایی پرداختن به بیان حق و نصیحت بر خلق است،البته این هشدارها نباید بصورت آبروریزی اشخاص و علما انجام بگیرد، بلکه به قصد یاد آوری از خطاهای علما باید مطرح شود.
از علم علما و اندیشمندان باید استفاده برد و بدون شک اینان فضایلی دارند که خطاهایشان را تحت پوشش قرار میدهند، ولی باید گفت: که خطای هیچ کس قابل پذیرفتن نیست، نه علما و نه هیچ کس دیگر
دوست عزیز…در شریعت اسلامی علمی داریم که به آن میگویند جرح و تعدیل.
جرح و تعدیل از علومی است نزدیک به اجتهاد که هرکسی بخواهد علم جرح و تعدیل را بخواند،باید قبل از آن علوم دیگر را نیز بخواند، و آگاهی کامل از لغت عرب و بلاغت آنان و نیز آگاهی کامل از علم تفسیر و اصول تفسیر و اصول حدیث و اصول عقیده و سایر علوم داشته باشد،تا بتواند علم جرح و تعدیل را خوانده و به درجه ی جرح و تعدیل برسد.
جرح و تعدیل یعنی اینکه: نیکی ها و بدی های شخصی را ذکرد کند.اعم از اخلاق های بد او،ولی باید نیکی هایش را هم ذکر کرد.
بزرگترین و خطرناکترین مرحله ی جرح و تعدیل (که علمای مجتهد آگاه به اجتهاد هم از آن خیلی میترسیدند) مرحله ی تکفیر است.
و همانطور که گفتم،علمای بزرگ مجتهد مانند: امام ذهبی و امام ابن ابوحاتم و ابن حزم و سایر مجتهدین در این مرحله بسیار برحذر بوده اند.
پس هیچ کس حق جرح و تعدیل راندارد مگر اهل آن…و اهل آن هم اگر در جایی به مسئله ی تکفیر رسیدند باید توقف کرده و تمام شروط و موانع تکفیر را برشخص مورد نظر تطبیق دهند..سپس حکم را صادر کنند.
دوم اینکه:تکفیر به مانند سایر احکام،،حکمی از جانب خداوند است..
پس هنگامیکه کسی دزدی کرد،باید حاکم و عالم،حکم دست بریدن را بر او ایجاد کند،
کسی مشروب خورد،باید حاکم یا عالم در حکومت اسلامی حکم شلاق را بر او اجرا کند.
کسی که زنا کرد،باید حاکم در حکومت اسلامی حکم شلاق یا رجم را بر او اجرا کند نه هر کسی.
و صد ها حکم دیگر.
همه ی اینها احکامی هستند که با عقوبتی دنیایی به پایان میرسند.
پس چگونه حکم تکفیر،که باید شخص کافر کشته و استتابه شود. و برای ابد در جهنم میماند و نباید از او سلام کرده و نباید به ملاقاتش بروی و نباید او راشست و نباید اورا تشییع کرد و در قبرستان مسلمانان دفن کرد،بلکه باید در چاله ای انداخته شود تا سگها اورا بخورند و هزاران حکم دیگر که در کتب فقهی ذکر شده اند .
چگونه حکم های دنیایی را تنها و تنها حاکم و عالم آن هم در حکومت اسلامی میتواند اجرا کند…ولی حکم سنگین تکفیر را میتواند هرکسی و حتی هر جوانی که احتمالا یک بار هم قران را با ترجمه ختم نکرده است،میتواند اجرا کند(سبحان الله)!
آن هم تکفیر عوام نه،بلکه عالم.
ای کاش اون هم عالمی میبود که با حکام بوده و عیش و نوش دنیایی را برگزیده بود..
بلکه
کسی تکفیر شود که همه ی زندگیش را با طلب علم و هجرت و جهاد و زندان و دربدری بوده است.
از خدا بترسید و از آن روزی بترسید که در مقابل خداوند حشر میشوید.و باید پاسخگو باشید.
آیا شروط و موانع تکفیر را میدانید؟