از کسانی که اجتهاد را بعد از قرن چهارم هجری ممنوع اعلام میکنند میپرسیم: به استناد کدام دلیل شرعی حکم به بسته بودن دروازۀ اجتهاد میدهید؟ ما کتابها و مقالاتی را که در آن به اثبات این مسئله پرداختهاند مورد بررسی قرار دادهایم هیچ دلیل شرعی از قرآن و حدیث نداشتهاند، اکنون دو مرتبه سوال را تکرار میکنیم، اگر بر گفته خودتان دلیل شرعی ندارید آیا دلیل عقلی دارید؟ تنها دلیل عقلی که دارند این است که اگر دروازه اجتهاد گشوده شود کسانی که اهلیت این کار را ندارند دست به اجتهاد میزنند، دین را فاسد و احکام دینی را بازیچۀ خویش قرار داده و در نتیجه هرج و مرج در دین را بوجود میآورند.
به طور قطع این اعتراضی باطل و غیر منطقی است، و اگر ذرهای هم صحت و اعتبار داشت خدا و رسول وی صلی الله علیه وسلم ما را به آن راهنمایی و سفارش میکردند زیرا احدی از خداوند به خیر و صلاح دین و دنیای بشر آگاهتر نیست و همچنین احدی از خداوند به ضرر دین و دنیای بشر آگاه نیست، همانگونه که رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وسلم فرمود: «مَا تَرَکْتُ شَیْئًا مِمَّا أَمَرَکُمُ اللَّهُ بِهِ إِلاَّ وَقَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ وَلاَ تَرَکْتُ شَیْئًا مِمَّا نَهَاکُمُ اللَّهُ عَنْهُ إِلاَّ وَقَدْ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ…»[۱]. «از آنچه که خداوند شما را به آن امر نموده چیزی را ترک نکردهام مگر اینکه شما را به آن امر نمودهام، و از آنچه که خداوند شما را از آن نهی نموده چیزی را ترک نکردهام مگر اینکه شما را از آن نهی نمودهام». پس آیا معقول است که خداوند از مصیبتی بسیار بزرگ که بر مسلمانان وارد میشود و هرج و مرج دینی بوجود میآورد آگاه باشد باز هم آنان را از چنین چیزی که دین و آینده آنان را تهدید میکند بر حذر نکند؟ هرگز، خداوند برتر و بالاتر از چنین چیزی است، خداوند میفرماید:
﴿وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیّٗا﴾ [مریم: ۶۲].
«و پروردگارت فراموشکار نبوده».
چگونه عقل و فهم یک مسلمان بر خود روا میدارد که تصور نماید خداوند از خطری بزرگ و مصیبتی که با سرعت تمام مسلمین را فرا میگیرد خبر داشته باشد باز هم آنان را متوجه این خطر نسازد و بعد از این مدعیان علم در قرون اخیر بیایند تا آنچه را که خداوند نازل نکرده کامل کنند و شریعت وی را تکمیل نمایند؟ وای بر شماای جاهلان از این گفتار خطرناک و دروغ باطل. دروازهای را که دست خداوند آن را گشوده هیچ انسانی هرکه میخواهد باشد نمیتواند ببندد و خداوند چون میدانسته اجتهاد برای استمرار و حیات دین و برای امت ضروری است آن را گشوده است پس چگونه بستن این دروازه برای شما جایز است؟ خداوند با شدت تمام منکر میشود بر کسی که بدون اجازه وی قانونگذاری میکند و میفرماید:
﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَکَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّینِ مَا لَمۡ یَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُ﴾ [الشوری: ۲۱].
«آیا آنان انبازها (شریکان) و معبودهایی دارند که برای ایشان دینی را پدید آوردهاند که خدا بدان اجازه نداده است».
و خداوند کسانی را که بدون اذن وی حرام را حلال و حلال را حرام میکند از مشرکین گمراهان و جعل کنندگان از طرف خودشان را اربابهایی بجز الله قرار داده و در مورد اهل کتاب فرموده:
﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾ [التوبه: ۳۱].
«احبار و رهبانشان را به جای خداوند به ارباب گرفتهاند». و در حدیث عدی ابن حاتم آمده که ایشان معنای عبادت احبار و رهبان را از پیامبر صلی الله علیه وسلم پرسید، پیامبر صلی الله علیه وسلم به او گفت: که احبار و رهبان برای مردم حرام را حلال و حلال را حرام میکردند و مردم هم از آنها پیروی میکردند، این یعنی عبادت کردن احبار و رهبان[۲].
اگر حلال را حرام کردن و حرام را حلال کردن گمراهی و شرک است پس چگونه است بستن دروازهای که خداوند آن را مصدری از مصادر تشریع و اصلی از اصول اسلام قرار داده؛ و با بستن دروازۀ اجتهاد مسلمانان را از نعمت بزرگی از نعمتهایی که خداوند بر آنان ارزانی داشته است محروم میکنند چه کسی به شما این اجازه را داده؟
﴿ءَآللَّهُ أَذِنَ لَکُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ﴾ [یونس: ۵۹].
«آیا خداوند به شما اجازه داده یا اینکه به خدا نسبت افترا میزنید».
اگر دروازه اجتهاد مصدر شر و سوء میبود چگونه خداوند آن را گشوده و (اجتهاد را) برای بندگانش جایز قرار داده و بهترین افراد از این دروازه داخل شدهاند و خداوند نیز آنان را ستایش کرده؟ و اگر اجتهاد مصدر خیر و خوبی است پس چگونه آن را میبندید؟
و اگر شما معتقدید که در سه قرن اول هجری اجتهاد مصدر خیر بوده زیرا مردم در آن زمان صالح بودند و سپس اجتهاد مصدر شر و بدی شده زیرا مردم فاسد شدهاند، پس به شما میگوییم: چگونه خداوند به آن علم نداشته و از آن غافل بوده و شما یادآوری کردید و خدا از این ناآگاه بود و شما به وی آموختهاید، خداوند از این امر سکوت کرده و شما مردم را از آن بر حذر داشتهاید یا اینکه خداوند با خبر بوده و بندگانش را بر آن آگاه نکرده و اگر چنین بوده در این صورت خداوند در حق بندگان خیانت نموده و در امر هدایت بندگان تقصیر کرده است و خداوند سبحان برتر و بالاتر از اینها است (معاذ الله).
کافی است که روشن کنیم که خداوند دانسته که به زودی یک نسل از مسلمین قبل از قیامت به خطر دجال و خطر ایمان روبرو میشوند و خداوند به وسیلۀ پیامبر خودش همه مسلمانان را در تمام عصرها و از جمله صحابه را از این بر حذر داشته اکنون چگونه خداوند ما را از خطری بزرگ و بحرانی دینی به گمان شما که نه یک نسل و دو نسل بلکه بعد از صده چهارم هجری همۀ مسلمانان با آن روبرو هستند بر حذر نداشته؟ خدایا تو پاکی، این بهتانی است بس بزرگ.
ای مردم دست نگه دارید و از خدای خود شرم کنید و ادب را با خداوند پیشه گیرید، چون این کار شایسته و در خور یک مسلمان جاهل و فاسق نیست چه رسد به کسی که ادعای علم میکند و متصدی اصلاح و تبیین مسایل فقهی است!.
اضافه بر مطالب گذشته از جهت عقلی دلیل آبکی و بیارزش شما را که برای بستن دروازه اجتهاد بدان توسل جستید مورد مناقشه و ارزیابی قرار میدهیم، شما استدلال میکنید که اگر دورازه اجتهاد باز شود احتمال دارد کسانی که اهلیت و شایستگی اجتهاد را ندارند داخل این دروازه شوند، لذا میگوییم هر علم و فنی در معرض داخل شدن کسانی است که برای آن اهلیت و شایستگی ندارند، آیا با این استدلال باید همه علوم و فنون را لغو کنیم و دروازۀ شناخت و بحث و جستجو را ببندیم و بشریت را به دوران قهقرایی وانحطاط بر گردانیم؟ پس باید با این منطق پزشکان را از کار کردن در شهرها منع کنید چون ممکن است کسانی وارد جامعۀ پزشکی شوند که شایستگی و کاردانی این کار را ندارند، و دستور دهیم همۀ داروخانهها را ببندید چون ممکن است افراد ناباب به این شغل روی آورند همانگونه که باید مردم را از آموزش تفسیر و حدیث و فقه باز داریم چون احتمال دارد کسانی که صلاحیت این کار را ندارند در مسند تعلیم و آموزش این علوم قرار گیرند؟ آیا این کار منطقی است؟ آیا این معقول است؟
همانا خداوند عزوجل دنیا را برای امتحان و آزمایش انسانها آفریده و انسان نیکوکار و بدکار و خوب و بد را آفریده تا انسانها را آزمایش کند در حالی که ذات مقدسش بر همه چیز آگاه است.
لیکن خداوند حق را با دلیل و برهان همراه ساخته و باطل فاقد حجت و برهان است و ضعیف است، به محض آشکار شدن حق باطل خوار شده و در هم کوبیده شده و فرار میکند خداوند متعال فرموده:
﴿نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَیَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞ﴾ [الأنبیاء: ۱۸].
«بلکه حق را به جان باطل میاندازیم و حق مغز سر باطل را از هم میپاشد و باطل هرچه زودتر محو و نابود میشود».
و فرمود:
﴿إِنَّ کَیۡدَ ٱلشَّیۡطَٰنِ کَانَ ضَعِیفًا﴾ [النساء: ۷۶].
«بیگمان نیرنگ شیطان همیشه ضعیف بوده است».
هرگاه کسانی که صلاحیت اجتهاد را ندارند ادعای اجتهاد نمایند خداوند خود ضامن باطل کردن تلاش اینها و رد کردن حجتشان و ساکت گردانیدن آنها بوسیله مجتهدین با صلاحیت و علمای پرهیزکار میشود و دیگر برای مخالفین دلیلی باقی نمیماند، خداوند فرموده:
﴿قُلۡ فَلِلَّهِ ٱلۡحُجَّهُ ٱلۡبَٰلِغَهُۖ فَلَوۡ شَآءَ لَهَدَىٰکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١۴٩﴾ [الأنعام: ۱۴۹].
«بگو خداوند دارای روشنترین و رساترین دلیل است و واگر بخواهد همه شما هدایت میکند».
پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: «لا یَزَالُ مِنْ أُمَّتِی أُمَّهٌ قَائِمَهٌ بِأَمْرِ اللَّهِ، لا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ، وَلا مَنْ خَالَفَهُمْ حَتَّى یَأْتِیَ أَمْرُ اللَّهِ»[۳].
همواره یک گروه از امت من قائم به امر خداوند هستند کسی که قصد خوار کردن آنها را داشته باشد و با آنها مخالفت نماید ضرری به آنها نمیرساند تا اینکه امر الهی بیاید و آنها همواره بر همین حال هستند. و در حدیثی دیگر پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم میفرماید: «یحمل هذا العلم من کل خلف عدوله ینفون عنه تحریف الغالین وانتحال الـمبطلین وتاویل الجاهلین»[۴]. «افراد عادل پس از هر نسلی و قرنی، حامل علم حدیث میشوند و تحریف اهل غلو، و جعل و انتساب یاوه گویان، و تاویل افراد نادان را از آن دور میسازند». و درمیان مسلمانان علماء راستینی باقی خواهند ماند که از دین دفاع میکنند و تهمت تهمتزنندگان را دفع میکنند و تا نزدیک روز قیامت آنگاه که بنابه فرمودۀ پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وسلم علم با قبض علماء قبض میشود[۵] باقی خواهند ماند.
از اینکه دین ضایع شود و هرج و مرج دینی بوجود بیاید واهمه نکنید زیرا خداوند سبحان حفاظت و سرپرستی دین را تضمین نموده و فرموده:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: ۹].
«ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و خودمان نیز پاسدار آن میباشیم».
بحران و هرج و مرج دینی که امتهای گذشته با آن روبرو گردیدند به ما نمیرسد زیرا خداوند حفاظت دین ما را متعهد شده است و در مورد امتهای گذشته چنین تعهدی ننموده، و آنگونه که شما میپندارید بستن دروازۀ اجتهاد ضامن استمرار و صلاح دین نیست بلکه باز بودن دروازه اجتهاد ضامن استقرار و صلاح دین است، زیرا بستن دروازه اجتهاد یعنی مسدود کردن دروازۀ علم صحیح زیرا شما بیان داشتید اگر اجتهاد ممنوع شود جز مقلدان یعنی جاهلان کسی دیگر باقی نمیماند و افراد جاهل و نادان عاجزتر از آن هستند که دین را از شبهات (و ترفندهای) دشمنان حمایت کنند و دسیسهها، توطئهها و اتهامهای دشمنان را دور سازند، دین فقط بوسیلۀ علماء از نیرنگها و گمراهیهای دشمان در امان میماند و چگونه یک نفر نابینا میتواند تصدی (امور) بینایان را در دست گیرد و به پیش ببرد؟
[۱]– رواه الشافعی فی سننه (۱/۱۴) مرسلاً و الطبرانی وغیرهما قال شیخنا: وهو صحیح بمجموع طرقه.
[۲]– تخریج آن حدیث در صفحه (۷۶).
[۳]– متفق علیه.
[۴]– عزاه صاحب الـمشکاه إلی البیهقی وهو مرسل ولکن ذکر شیخنا (الألبانی) فی التعلیق أنه رُوی موصولاً من طریق جماعه من الصحابه وصحح بعض طرقه الحافظ العلائی، النظر الـمشکاه (۱/۸۲-۸۳) بتحقیق شیخنا.
[۵]– انظر الروض الباسم فی الذب عن سنه أبی القاسم (۱/۳۰-۳۹) لابن الوزیر.