اسخ
شما باید در لباس یک مسلمان مبلغ ظاهر شوید و با آرامش و خوش رفتاری اسلام را به آن شخص بی اعتقاد بشناسانید …
دعوت به راه خدا به دو قسم است:
۱ اول اینکه دعوت را عمومی و برای همه به کار بگیرید
۲ و دیگری دعوت خصوصی….
دعوت عمومی با سخنرانی برای عموم مردم و نوشتن کتاب برای استفاده عمومی انجام می گیرد…
اما دعوت خصوصی به این صورت است که پیش فرد مشخصی بروی و او را به راه خدا دعوت دهی،و این تنها ویژه کافر نیست، بلکه گاهی مسلمان هم نیاز به دعوت خصوصی دارد، زیرا بسا اوقات ما بعضی از مسلمین را مشاهده می کنیم که برای ارتکاب گناه کبیره اصرار می ورزند، و گمان می برند که آنها برحق هستند، یا در حرام بودن آن کار شک دارند، چنین فردی نیاز به دعوتی دارد که دعوتگر پیش او برود و حق را برایش بیان کند و مثال هایی برایشان بگوید تا قانع شود، و این را نمی توان امر و دستور دانست.چون که امر و دستور از گستره دعوتگر بالاتر است،
زیرا همانطور که همه می دانیم امر یعنی خواستن کاری به صورت استعلا و خود را برتر دانستن.وامرکردن نوعی سلطه و برتری است….
اما دعوتگر ارائه دهنده دعوت است تشویق می کند برانیگخته می نماید، بنابراین، اگر به آن شخص دستور بدهی، می گویند: این التماس و خواهش است نه امر، اما اگر فردی که از تو در سطح پایین تری است اگر او را دستور دهی، این امر، دستور شمرده می شود….
فردی که منکر را تغییر می دهد، قدرت او از امرکننده بالاتر است، چون او می تواند منکر را با دست خودش از بین ببرد..
بنابراین، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: هرکسی از شما منکری را دید، آن را با دستش تغییر دهد، و اگر نتوانست آن را با زبانش تغییر دهد، واگر نتوانست آن را با قلبش بد بپندارد(مسلم شماره ۷۸۱ – ۴۹)
اما در مورد امر چنین ترتیبی وجود ندارد، و پیامبر صلی الله علیه وسلم نفرموده هرکدام از شما امری کرد با دستش امر کند…
خلاصه این که روش دعوت دادن کافر برحسب کفرش فرق می کند:
به طور مثال کسی که وجود خدا را انکار می کند، مانند کمونیست ها ما آنها را با ارائه دلایل عقلی و حسی بر وجود خدا دعوت می دهیم، چون آنها با دلایل شرعی قانع نمی شوند، اما وجود خدا و وجوب وجود الهی را با دلایل عقلی و حسی واقع بیان می داریم…
یکی از دلایل عقلی که خداوند به آن اشاره کرده است، این است: أمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ(طور: ۳۵) یعنی: آیا ایشان بدون هیچگونه خالقی آفریده شده اند، و یااین که خودشان آفریدگارند
جبیر بن مطعم رضی الله عنه که یکی از اسیران در جنگ بدر بود، می گوید: من از پیامبر صلی الله علیه وسلم شنیدم که این آیه را در نماز مغرب می خواند، وقتی به اینجارسید که أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ از شدت تأثیر این آیه در وجود من و جای گرفتن ایمان در قلبم نزدیک بود که دلم پرواز کند( بخاری ۴۸۵۴)
پاسخی که در این آیه مطرح شده است، این است که آنها خود به خود آفریده نشده اند، بلکه باید آفریدگاری داشته باشند، و آنها نیز خودشان خود را نیافریده اند، چون آنها وجودی نداشته اند و چیزی که وجود نداشته باشد نمی تواند چیز دیگر را به وجود بیاورد…
بنابراین، امکان ندارد که آنها خودشان خود را بیافرینند و نیز ممکن نیست که آنها خود به خود آفریده شوند و آفریدگار آنها خداوند عزوجل است….
اما دلایل حسی این است ما و دیگران می بینیم که انسان از خداوند چیزی می خواهد، و خداوند همان چیزی را که او خواسته به او می دهد، و در قرآن و سنت شواهد زیادی براین مطلب وجود دارد، و همچنین در واقعیت زندگی در میان مردم موارد زیادی وجود دارد، و اگر فرد از کسانی باشد که به وجود خداوند ایمان داشته باشد، اما رسالت پیامبر صلی الله علیه وسلم را قبول نداشته باشد، مانند یهود و نصارا ما آنها را با بیان حقیقت بودن رسالت پیامبر صلی الله علیه وسلم به راه خدا دعوت می دهیم،و بویژه به نصارا می گوییم: آیا شما به عیسی ایمان دارید؟آنها در جواب خواهند گفت: بله، می گوییم: آیا او را تصدیق می کنید؟می گویند: بله،ما می گوییم: به فرموده الهی گوش فرا دهید که فرموده است:
وإِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاهِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ(صف: ۶)یعنی: و خاطر نشان ساز زمانی را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما بوده، و توراتی که پیش از من آمده است تصدیق می کنم، و به پیغمبری که بعد از من می آید، و نام او احمد است مژده می دهم، اما هنگامی که آن پیغمبر همراه با معجزات روشن و دلایل متقن به پیش ایشان آمد،گفتند: این جادوی آشکار است.
پس در نتیجه شما باید ذهنیت و اخلاق طرف مقابلتون را بفهمید و به نسبت همان اخلاق و رفتار اسلام را بهش بفهمانید …
اگر به نسبت اسلام بدبین است سعی کنید قبل از دعوت به اسلام از اخلاق شما راضی شود.
ان تنصروالله ینصرکم
والله اعلم بالصواب