چشم انداز سلفیت به عقلانیت (۲)

شیخ الاسلام ابن تیمه : می­ گوید: مسایل شرعی گاهی سمعی و شنیداری و گاهاً عقلی هستند. وقتی می­گوییم این دلیل شرعی است، یعنی شرع آن را ثابت دانسته و بر آن دلالت دارد. یعنی شریعت به آن اجازه داده و آن را مشروع می­داند.

پس اگر منظور از شرعی، چیزی باشد که شریعت آن را ثابت دانسته است، حال یا با عقل قابل درک است؛ مانند ادله­ی توحید و معاد و … که در این صورت شرع هم آن را متذکر شده و آن را شرعی و عقلی می­ دانیم؛ و یا این که دلیل شرعی فقط با خبر پیامبر که الصادق المصدوق است، دانسته می­شود. وقتی پیامبر صل الله علیه و سلم خبری را می ­دهد، این خبر شرعی و سمعی است. اما اگر منظور از خبر شرعی آن باشد که شریعت مشروعش نموده است و بدان دستور داده است، خبری را که رسول الله صل الله علیه و سلم بدهد و آن­چه قرآن بر آن دلالت دارد و انسان­ها به آن گواه هستند هم، تحت همین مورد قرار می­گیرد[۱].

به طور کلی: فرضیه­ ی تعارض میان وحی و عقل، فرضیه­ای نادرست است. زیرا باور به این که عقل بشری گوش به فرمان وحی و تابع اوست، این فرضیه را نفی می­نماید. عدم پای­بندی به وحی و حرف­شنوی از آن، عقلانیت یا رویکرد عقلانی محسوب نمی شود؛ بلکه از منظر شرع، هوا و هوس و گمراهی نام دارد. وحی عقل را مورد خطاب قرار داده و منهج و برنامه­ی صحیح برای نگریستن به تمام جوانب زندگی را به او می­ آموزاند.

و در بیان، رهنمون­ها و توجیهاتی که به عقل ارائه می ­دهد، عقل را ناتوان و زمین­گیر نمی­کند. بلکه بر عکسِ آن عمل می­کند. افق­های وسیع و میادین گسترده ­ای جهت احاطه و درک برایش می­ گشاید که عقل به تنهایی نمی­تواند در هر عصر و زمانی به صورت کامل بر آن­ها احاطه داشته و دست یابد. زمانی که عقلِ انسان در چارچوب وحی حرکت می­ کند، در مسیری تنگ قرار نگرفته بلکه در میدانی وسیع و گسترده جولان می­ کند. او در میدانی حرکت می ­کند که شامل تمام وجود هستی است و در برگیرِ جهانِ شهود و غیب می­ باشد.

چنان که ژرفای روح و تغییر و تحولات و تمام زندگی را شامل می ­شود[۲]. اگر گفته شود: اروپا تا وقتی دین و تعالیم آن را از صحنه­ی زندگی خارج نکرد، به پیشرفت علمی نایل نیامد. لذا با چنین رویکردی از جمود و تعصب نصرانیت و سیطره ­ی کلیسا نجات یافت. و برای رسیدن به شهرنشینیِ معاصر، فقط و فقط علم را فرمانده و جلودار خود نمود. بر این اساس بر ماست که دین اسلام، تعالیم و احکامش را کنار بگذرایم و اختیار و زمام را به علم بسپاریم تا ما را به تمدن پیشتازی که خواهان آنیم برساند.

در جواب باید گفت: این کوته­ نگری در مورد پیشرفتِ اروپا دارای نواقص و اشتباهاتی است که نیاز به توضیح و تفسیر دارد. میان گذشته­ی اروپا و آن­چه که هست و باید باشد، فاصله­ای بس فراوان است. چنان که لازم است دیدگاه خود را در مورد تمدن جدید اروپا اصلاح نماییم تا بتوانیم میان جنبه ­های مثبت که باید بکوشیم تا به آن برسیم و میان جنبه­ های منفی که باید از آن پرهیز کنیم، فرق قایل باشیم.

زمانی که اروپا علیه دین شورید، بر کلیسایی که دچار تحریف و تبدیل شده بود، شورید. بر تعالیم تحریف شده­ ای که سد راه علم و علماء شده بود. و همان­طور که پیشتر بیان کردیم علمِ صحیح، با وحی در تعارض نیست. لیکن اگر وحی دچار تحریف و تبدیل شد، آن­جاست که با دانش و علم تعارض پیدا می­کند. و این همان اتفاقی است که در اروپا رخ داده است. برخورد نصرانیتِ تحریف شده در لباس روحانیون نصرانی، با علمِ روز و علمای آن[۳]، دلیل واضحی بر تأیید خبری است که قرآن کریم از وقوع تحریف در دین نصرانی و در پی آن، انحراف کلیسا و مردانش و سپس ستم و ظلم و فشار بر دانشمندان علوم روز و مصادره­ی اکتشافات جدید علمیِ آنان، داده است. تحریفِ مذکور در قرآن کریم به وفور ثابت است. از آن جمله، می­توان به تحریف در نوشتن اشاره کرد. الله ـ می­فرماید: *فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا یَکْسِبُونَ*

(پس واى بر کسانى که کتاب را با دست­هاى خود مى‌نویسند، سپس مى‌گویند: « این از جانب الله است »، تا بدان بهاى ناچیزى به دست آرند؛ پس واى بر ایشان از آن­چه دست­ هایشان نوشته، و واى بر ایشان از آن­چه به دست مى‌آورند)[۴]. نوع دیگرِ تحریف، تحریفِ در تلفظ است: الله  می ­فرماید: *وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ*: (و از میان آنان گروهى هستند که زبان خود را به [خواندن‌] کتاب مى‌پیچانند، تا آن را از کتاب پندارید، با این­که آن از کتاب نیست؛ و مى‌گویند: آن از جانب الله است، در صورتى که از جانب الله نیست، و بر الله دروغ مى‌بندند، با این­که خودشان [هم‌] مى‌دانند)[۵].

تحریفِ معانی بخشِ دیگرِ تحریف است  که الله در این باره فرموده است: *یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ*: (کلمات را از جاهایش دگرگون مى‌کنند)[۶]. زیر بنای حلال و حرام در دیانت نصرانی بر پایه­ی تقلید از مردانِ دین و کلیسا و پیروان آنان است؛ *اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ*: (دانشمندان و راهبانشان را به جای الله به عنوان آفریدگار گرفتند)[۷].

و در سایه ­ی تحریف کُتُب مقدس و معانی آن، دانشمندان و راهبان برای پیروان نصرانی خویش گمراهی­ها و جهالاتی وضع نمودند که، یا از نصوص تحریف شده یا از اجتهاد مبتنی بر نصِّ تحریف شده گرفته شده بود. و در پیِ آن مواردی را بر نصرانیت بدون تحریف بستند، که از آن نبود. بعد از آن با علم و علما به دشمنی برخواستند؛ تا آن­جا که نصرانیت محرَّف در سویی و جهان تجربیِ ثابت، در سویی دیگر قرار گرفت.

لذا اروپا جز ترک کلی دین یا منحصر کردن آن در کلیسا راهی نیافت. و نخواست پا را از کلیسا فراتر نهاده و در سایه ­ی مفهوم جدید دین و نقش آن در زندگی قرار گیرد. اما  بحث تحریف دین در اسلام منتفی است. چرا که الله ﻷ خود حفظ این دین از تحریف و تبدیل را عهده­دار شده است. چنان که پروردگار در طول قرن­های متمادی افرادی را برای حفظ سنّت رسول الله ص مهیّا کرده است. از این رو مصادر و منابع دین اسلام بدون تحریف ماندگار و پاک ماند. از این­جاست که قرآن کریم و سنت صحیح نبوی که همان وحی الهی هستند، با علمِ صحیح تناقضی ندارند. همین جریان است، که به ما روایت می ­کند چرا جامعه ­ی اسلامی در طول تاریخ دراز مدت خود، شاهد نزاع و جنگ میان علم و دین نبوده است. براستی وقتی اروپا نصرانیت تحریف شده را به عنوان دین کنار گذاشت، و راه علمی را برای تمدن و فرهنگ پیشه کرد، نورِ وحی و هدایت را از دست داد. در نتیجه تمدنی مادیِ محض، پدیدار گشت. و به دلیل عدم پایبندی به ارزش­های اخلاقی انسانی در تعامل میان بشر، علم را در شر و فساد به کار گمارد؛ همان­گونه که در خیر به کار می ­بست. تا جایی که کشور­های متمدن اروپایی ملت­های ناتوان و ضعیف را مستعمره خود نمودند. انواع خواری­ها و مرارت­ها را به آنان چشاندند. ثروت­ها و خیرات­ امت­های مسلمان را غنیمت شمرده و به یغما بردند.

مردانش را به بردگی گرفته و به آبرویشان تعرض کردند. اگر مجبور به خروج از بلاد اسلامی شدند، به طرق مختلف اقتصاد بلاد اسلامی را وابسته به خویش کردند. چنان که شاهد هستیم، در جنگ فکری فرهنگی نیازهای مسلمین را غنیمت شمردند تا بتوانند در آینده­ای نزدیک بر آنان سیطره یابند. تأسی به روش­های آموزشی علمیِ غرب که به صورت­های مختلف نمودار است و جنبه­ی مثبت غرب محسوب می­شود، پسندیده است و باید آن را فرا روی خویش قرار داد. اما فقدان تعالیم الهی، نور وحی و رویکرد غیر دینی، جنبه­ی منفی آنان است که می­خواهد فرهنگ دینی را به دست فرزندان اسلام متلاشی کنند. لذا سزاوار است از تقلید در این زمینه پرهیز شود.

 

 

[۱] . السلفیه و قضایا العصر ص ۲۰۶  به نقل از ابن تیمیه : در کتابش به نام: درء تعارض العقل و النقل.

[۲] . السلفیه و قضایا العصر: ص ۲۰۶ – ۲۰۷ به نقل از سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن ج۲/ ۱۰۹۹٫

[۳] . بنده معتقدم: عموماً عده­ی زیادی لفظ علم و علما را بر کاشفان و مخترعین، در میدان پزشکی، فیزیک، شیمی و دیگر علوم دنیوی اطلاق می ­کنند. حال آن­که قرآن کریم به ما می­آموزد هر آن­کس که به الله ﻷ ایمان نمی­آورد عالم نبوده و جاهلی بیش نیست. *ذلک بأنهم قوم لا یعلمون*: زیرا آنان قومی­اند که نمی­دانند.

*و لکنکم کنتم لا تعلمون: لیکن شما نمی­دانستید* . لذا بر ماست که این کلمه­ ی بزرگ را به صورت مقید به کار ببریم. چنان که الله متعال می­فرماید: *وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ* یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غَافِلُونَ*: ( ولی بیشتر مردم نمی­دانند از زندگی دنیا ظاهری را می ­شناسند، حال آن­که از آخرت غافل­اند). نوشته­ ی یاسر برهامی.

[۴] . بقره / ۷۹٫

[۵] . آل عمران/ ۷۸٫

[۶] . مائده/ ۴۱٫

[۷] . توبه / ۳۱٫

مقاله پیشنهادی

به صبر کنندگان مژده بده

ما از آنِ الله هستیم و به سوی او برمی‌گردیم تا به هرکس هر عملی …