چرا صحیح بخاری از امام صادق روایت نکرده است در حالی که از ناصبی روایت دارد؟

همانطور که تمام محقیقین درباب مذاهب می دانند در صحیح بخاری هیچ روایتی از امام صادق نیاورده شده و این در حالی است که بخاری از راوی ناصبی روایت می کند وآن:

عمران بن حطان است که روایت به شرح ذیل است :

روایت اول:«حدثنی محمد بن بشار حدثنا عثمان بن عمر حدثنا علی بن المبارک عن یحیى بن أبی کثیر عن عمران بن حطان قال : سألت عائشه…»

صحیح بخاری،ج۵،ص۲۱۹۴،ح۵۴۹۷

روایت دوم :«حدثنا معاذ بن فضاله حدثنا هشام عن یحیى عن عمران بن حطان أن عائشه رضی الله عنها»

صحیح بخاری ،ج۵،ص۲۲۲۰،ح۵۶۰۸

واین درحالی است که این شخص در مدح ابن ملجم شعر زیر را سروده:

یَا ضَـرْبَهً مِـنْ تَــقِیٍّ مَا أَرَادَ بِـهَا        إِلاَّ لِیَبْلُغَ مِنْ ذِی العَرْشِ رِضْوَانَا

إِنِّـی لأَذْکُـرُهُ حِـــیْـناً فَأَحْـسِبُهُ         أَوْفَى البَــــرِیَّهِ عِــنْدَ اللهِ مِـیْزَانَا

ترجمه بیت اول: چه ضربتی آورد (ابن ملجم مرادی بر فرق علی) که ضربتش از نهایت تقوا بود. که با این ضربت صاحب عرش (خداوند) از دست او راضی گردید.

ترجمه بیت دوم: وقتی من (ابن ملجم مرادی) را به یاد می آورم، (به خاطر ضربتی که بر فرق علی آورد) او را از وفادارترین خلایق نزد خداوند به حساب می آورم.

سیر اعلام النبلاء ، شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد الذَهَبی ، متوفای ۷۴۸ هـ ، ج۴ ، ص ۲۱۵، مؤسسه الرساله بیروت، الطبعه الحادیه العشر ، ۱۴۱۷ هـ / ۱۹۹۶ م . تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ج۳ ص۶۵۴ و ج۶ ص۱۵۶ المؤلف: شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی (المتوفى: ۷۴۸هـ)، المحقق: عمر عبد السلام التدمری، الناشر: دار الکتاب العربی، بیروت، الطبعه: الثانیه، ۱۴۱۳ هـ – ۱۹۹۳ م، عدد الأجزاء: ۵۲٫

همانطور که ملاحظه کردید بخاری از یک ناصبی ودشمن حضرت امیر دو روایت نقل کرده سوال ما از مولوی های اهل سنت این است که:

چرابخاری از یک ناصبی روایت نقل می کند ولی ازامام صادق استاد ائمه اربعه روایتی نقل نمی کند آیا ناصبی را العیاذ بالله بیشتر از امام صادق قبول دارد؟

جواب: 

 

ما در ابتدا و بالفرض، اتهام شما را به جا و درست حساب می نماییم و می گوییم چون امام بخاری رحمه الله از یک ناصبی روایت آورده است، پس ایشان آن ناصبی را بیشتر از امام صادق قبول داشته است !!

اما خب باید شما نیز مثل ما که منصفانه عمل کردیم، شما نیز منصفانه عمل نمایید و این اتهام را به نسبت خودتان قبول کنید که

چون در کتب اربعه شما (کافی ،من لا یحرضه الفقیه، تهذیب و استبصار) که ۴۴۲۴۴ روایت دارد، و از بین این همه روایت، حتی یک روایت  نیز از فاطمه علیها السلام روایت نکرده اند پس:

👈صاحبان کتب اربعه شما یعنی کلینی و طوسی 🔸ناصبی🔸 بودند و قابل ندیدند که از سیده زنان عالم روایت کنند و این در حالی است که ما در صحیح بخاری هم از فاطمه حدیث داریم. (البته علم به اینکه تنها در من لا یحضه الفقیه شیخ صدوق، یک روایت آن هم ضعیف از فاطمه وجود دارد )

 

👈 پس شما قبول کنید که چون کلینی در کافی و همچنین طوسی در دو کتابش که از صحیح ترین کتب شما بعد از قرآن می باشد،از فاطمه روایتی نیاورده است، پس آنها ناصبی بوده اند.

👈 همچنین این را بدانید که بحر العلوم می گوید کلینی بعضی از ایام امام یازدم شما حسن عسکری را درک کرده است ونیز زمان غیبت صغری امام دوازدهمتان را نیز درک کرده است،

⭕️ خب پس شما لطف بفرمایید روایات کلینی در کتابش کافی  که بالغ بر ۱۶ هزار حىیث است را  که از حسن عسکری روایت کرده است  به ما نشان بدهید!!!

⭕️ همچنین لطف کنید و یک روایت از امام دوازدهمتان  که کلینی از او روایت کرده و هم عصر او بوده است را در کافی نشان ما بدهید!!!

⛔️ سند روایت کلینی از یاران و اصحاب حسن عسکری که هم دوره و هم سن و سال کلینی بودند، می توانست صحیح ترین روایت باشد و تنها با یک سلسله در سند از اصحاب امام عسکری آن را به حسن عسکری برساند و آن را در کتاب کافی می نوشت اما دریغ از یک روایت!!

آیا هیچ دلیلی دیگری دارد جز اینکه بگوییم کلینی روایات زراره  ملعون بر زبان معصوم را که در ریش امام جعفر صادقتان ضارط می کند و می گوزد را به روایات حسن عسکری ترجیح داده است؟؟؟ (در اینجا شیعه در چاهی که برای ما کنده بود، افتاد و بیرون آمدنش محال است)

👈  اگر برای کلینی عذر آوردید و به هرنحوی عمل او را توجیه نمودید، پس همان جواب را نیز ما به شما می دهیم. و به طور خودکار شبهه ای که مطرح کرده اید نیز باید پس بگیرید و چنین شبهه مضحکی را مطرح ننمایید که چرا امام بخاری از جعفر صادق روایت نکرده است.

📎اما به نسبت روایت بخاری از «عمران بن حطان» باید بگویم که روایات عمران بن حطان در تتابعات و تشاهدات قرار می گیرد، به این معنا که متن روایتی که عمران بن حطان روایت کرده است، با اسناد دیگری نیز در صحیح بخاری وجود دارد و بخاری در روایت عمران بن حطاب تفرد نکرده است.

📌روایت اولی که شیعه به آن استناد کرد در باب «بَابُ لُبْسِ الحَرِیرِ وَافْتِرَاشِهِ لِلرِّجَالِ، وَقَدْرِ مَا یَجُوزُ مِنْهُ» آمده است و دقیقا روایت عمران بن حطاب آخرین روایت از این باب است و در این باب هفت روایت دیگر نیز وجود دارد که همان متن روایت عمران بن حطاب را بیان می کنند که من در ذیل به آن اشاره می کنم:

 ۲۴ – باب لبس الحریر وافتراشه للرجال وقدر ما یجوز منه

۱⃣ روایت اول:

 ۵۴۹۰ – حدثنا آدم حدثنا شعبه حدثنا قتاده قال سمعت أبا عثمان النهدی

 : أتانا کتاب عمر ونحن مع عتبه بن فرقد بأذربیجان أن رسول الله صلى الله علیه و سلم نهى عن الحریر إلا هکذا وأشار بإصبعیه اللتین تلیان الإبهام قال فیما علمنا أنه یعنی الأعلام

۲⃣ روایت دوم:

 ۵۴۹۱ – حدثنا أحمد بن یونس حدثنا زهیر حدثنا عاصم عن أبی عثمان قال

 : کتب إلینا عمر ونحن بأذربیجان أن النبی صلى الله علیه و سلم نهى عن لبس الحریر إلا هکذا وصف لنا النبی صلى الله علیه و سلم إصبعیه ورفع زهیر الوسطى والسبابه

۳⃣ روایت سوم:

 ۵۴۹۲ – حدثنا مسدد حدثنا یحیى عن التیمی عن أبی عثمان قال کنا مع عتبه فکتب إلیه عمر رضی الله عنه

 : أن النبی صلى الله علیه و سلم قال ( لا یلبس الحریر فی الدنیا إلا لم یلبس منه شیء فی الآخره )

۴⃣ روایت چهارم:

 ۵۴۹۳ – حدثنا سلیمان بن حرب حدثنا شعبه عن الحکم عن ابن أبی لیلى قال

 : کان حذیفه بالمداین فاستسقى فأتاه دهقان بماء فی إناء من فضه فرماه به وقال إنی لم أرمه إلا أنی نهیته فلم ینته قال رسول الله صلى الله علیه و سلم ( الذهب والفضه والحریر والدیباج هی لهم فی الدنیا ولکم فی الآخره )

۵⃣ روایت پنجم:

 ۵۴۹۴ – حدثنا آدم حدثنا شعبه حدثنا عبد العزیز بن صهیب قال سمعت أنس بن مالک . قال شعبه فقلت أعن النبی صلى الله علیه و سلم ؟ فقال شدیدا

 : عن النبی صلى الله علیه و سلم قال ( من لبس الحریر فی الدنیا فلن یلبسه فی الآخره )

۶⃣ روایت ششم:

 ۵۴۹۵ – حدثنا سلیمان بن حرب حدثنا حماد بن زید عن ثابت قال سمعت ابن الزبیر یخطب یقول

 : قال محمد صلى الله علیه و سلم ( من لبس الحریر فی الدنیا لم یلبسه فی الآخره )

۷⃣  روایت هفتم:

 ۵۴۹۶ – حدثنا علی بن الجعد أخبرنا شعبه عن أبی ذبیان خلیفه بن کعب قال سمعت ابن الزبیر یقول سمعت عمر یقول

 : قال النبی صلى الله علیه و سلم ( من لبس الحریر فی الدنیا لم یلبسه فی الآخره )

۸⃣ و روایت هشتم و آخر از این باب که در سند آن عمران بن حطان وجود دارد:

 ۵۴۹۷ – حدثنی محمد بن بشار حدثنا عثمان بن عمر حدثنا علی بن المبارک عن یحیى بن أبی کثیر عن 👈عمران بن حطان 👉 قال

 : سألت عائشه عن الحریر فقالت ائت ابن عباس فسله قال فسألته فقال سل ابن عمر قال فسألت ابن عمر فقال أخبرنی أبو حفص یعنی عمر بن الخطاب أن رسول الله صلى الله علیه و سلم قال ( إنما یلبس الحریر فی الدنیا من لا خلاق له فی الآخره )

🔍 همانطور که برای شما کاملا واضح و روشن است، امام بخاری روایت عمران بن حطان را از باب متابعت و استشهاد ذکر کرده است و اگر در بخاری تنها همین یک روایت عمران وجود داشت آن وقت جایی برای اعتراض بود اما همانطور که مشخص است روایت عمران در آخر باب و از جهت متابعات ذکر شده است و متن روایت او از طرق متعدد دیگری نیز در بخاری آمده است.

📌 اما روایت دومی که شیعه به آن استناد کرده است چنین است:

 ۵۶۰۸ – حدثنا معاذ بن فضاله حدثنا هشام عن یحیى عن 👈عمران بن حطان👉  أن عائشه رضی الله عنها حدثته

 : أن النبی صلى الله علیه و سلم لم یکن یترک فی بیته شیئا فیه تصالیب إلا نقضه

🔍 همانطور که مشاهده می کنید، بغیر از این دو روایت ، روایت دیگری از عمران بن حطان در بخاری وجود ندارد و این روایت دومی  درباره آویختن تصالیب و تصاویر در خانه صحبت می کند که رسول خدا صلی الله علیه وسلم از آن نهی کرده است.

⛔️ در اینجا اگر می گفتیم که چون روایت نهی کردن از تصاویر را چون فقط و فقط عمران بن حطان روایت کرده است ، آن موقع جای ایراد وجود داشت، اما در اینجا نیز همانند روایت اولی، روایت عمران در باب مشابهات و متابعات قرار می گیرد برای اینکه مضمون روایت او با طرق متعدد دیگری در بخاری آمده است برای مثال:

۱⃣ روایت اول در نهی کردن از تصاویر در بخاری:

 ۱۹۹۹ – حدثنا عبد الله بن یوسف أخبرنا مالک عن نافع عن القاسم بن محمد عن عائشه أم المؤمنین رضی الله عنها أنها أخبرته

 : أنها اشترت نمرقه فیها تصاویر فلما رآها رسول الله صلى الله علیه و سلم قام على الباب فلم یدخله فعرفت فی وجهه الکراهیه فقلت یا رسول الله أتوب إلى الله وإلى رسوله صلى الله علیه و سلم ماذا أذنبت ؟ . فقال رسول الله صلى الله علیه و سلم ( ما بال هذه النمرقه ) . قلت اشتریتها لک لتقعد علیها وتوسدها فقال رسول الله صلى الله علیه و سلم ( إن أصحاب هذه الصور یوم القیامه یعذبون فیقال لهم أحیو ما خلقتم ) . وقال ( إن البیت الذی فیه الصور لا تدخله الملائکه )

۲⃣ روایت دوم:

 ۵۶۰۵ – حدثنا آدم حدثنا ابن أبی ذئب عن الزهری عن عبید الله بن عبد الله بن عتبه عن ابن عباس عن أبی طلحه رضی الله عنهم قال

 : قال النبی صلى الله علیه و سلم ( لا تدخل الملائکه بیتا فیه کلب ولا تصاویر )

۳⃣ روایت سوم:

 ۵۶۱۲ – حدثنا حجاج بن منهال حدثنا جویریه عن نافع عن القاسم عن عائشه رضی الله عنها

 : أنها اشترت نمرقه فیها تصاویر فقام النبی صلى الله علیه و سلم بالباب فلم یدخل فقلت أتوب إلى الله مما أذنبت قال ( ما هذه النمرقه ) . قلت لتجلس علیها وتوسدها قال ( إن أصحاب هذه الصور یعذبون یوم القیامه یقال لهم أحیوا ما خلقتم وإن الملائکه لا تدخل بیتا فیه الصور )

و …

👈 پس  عمران بن حطان  در این دو روایت تفرد نکرده است، بلکه روایتی را گفته است که شبیه روایت او در بخاری بسیار زیاد پیدا می شود و روایت او از باب متابعات می باشد.

🖊 اما اینکه شیعه نوشته است: «چرابخاری از یک ناصبی روایت نقل می کند ولی ازامام صادق👈استاد ائمه اربعه 👉 روایتی نقل نمی کند ».

در پاسخ می گویم: اولا امام صادق استاد هیچ کدام از امامان نبوده است برای اینکه امام صادق سال ۱۴۸ هجری وفات یافته است و امام شافعی دو سال بعد از وفات او یعنی سال ۱۵۰ هجری تازه به دنیا آمده است، همچنین  امام احمد سال ۱۶۴ به دنیا آمده است، پس چگونه شبهه پرداز این همه شبهه بی اساس را مطرح می کند که  هیچ بنیه علمی ندارد؟

👈 و اما اگر گفته شود امام ابو حنیفه شاگرد امام صادق بوده است در جواب می گوییم:

در کتب شیعه  از جمله کافی کلینی چنین روایت کرده اند:

   🔴  عن محمد بن مسلم قال: دخلت على أبی عبدالله u وعنده ابوحنیفه فقلت له: جعلت فداک رأیت رؤیا عجیبه، فقال لی: یا ابن مسلم هاتها فإن العالم بها جالس واومأ بیده الى أبی حنیفه، قال: قلت: رأیت کأنی دخلت داری وإذا أهلی قد خرجت علی فکسرت جوزا کثیرا ونثرته علی، فتعجبت من هذه الرؤیا فقال ابوحنیفه: انت رجل تخاصم وتجادل لئاما فی مواریث أهلک فبعد نصب شدید تنال حاجتک منها إن شاء الله، فقال: أبی عبدالله u: أصبت والله یا أباحنیفه، قال: ثم خرج أبوحنیفه من عنده، فقلت: جعلت فداک إنی کرهت تعبیر هذا الناصب، فقال: یا ابن مسلم لا یسؤک الله، فما یواطیء تعبیرهم تعبرنا ولا تعبیرنا تعبیرهم ولیس التعبیر ما عبره، قال: فقلت له: جعلت فداک فقولک: أصبت وتحلف علیه وهو مخطیء؟ قال: نعم حلفت علیه أنه أصاب الخطأ

⭕️ ترجمه: محمدبن سالم می‌گوید: «نزد ابوعبدالله رفتم که ابوحنیفه هم پیش او بود، گفتم: فدایت شوم خواب عجیبی دیدم، گفت: ای پسر مسلم بگو که آگاه به تعبیر خواب نشسته است و به ابوحنیفه اشاره کرد، گفتم: در خواب دیدم که وارد خانه‌ام شدم و همسرم که گردوهای بسیاری شکسته بود به من حمله کرد و گردوها را به رویم پاشید، من هم از این خواب شگفت‌زده شدم، ابوحیفه گفت: تو با چند نفر خسیس بر سر ارث خانواده‌ات نزاع و درگیری دارید ولی به امید خدا پس از خستگی شدیدی بدان دست می‌یابید. ابوعبدالله گفت: « أصبت والله یا أباحنیفه». یعنی ای ابوحنیفه به خدا سوگند راست گفتی، محمد بن سالم می‌گوید: سپس ابوحنیفه بیرون رفت، گفتم: فدایت شوم من تعبیر این سنی مذهب را دوست نداشتم، گفت: ابن مسلم! خدا به تو بد ندهد تعبیر ما با یکدیگر همخوانی ندارد و تعبیر او نیز درست نبود، گفتم: جانم فدایت، به ابوحنیفه گفتی: « ای ابوحنیفه به خدا سوگند راست گفتی» و حال آنکه اشتباه کرده است؟ گفت: آری قسم خوردم که به خطا اصابت کرده نه به حق».

الروضه، ۲۴۳   البحار، ۴۷/۲۲۳   لولا السنتان، ۱۱۰   الأنوار النعمانبه، ۴/۴۵   نور الثقلین، ۲/۴۷۰

📝 اولا همانطور که مشاهده می کنید، امام صادق، در حضور امام ابو حنیفه به خود اجازه نمی دهد به سوالات و تعبیر خواب دیگران جواب دهد و می گوید به استاد آن یعنی ابو حنیفه مراجعه کند که در نزد او نشسته است. پس امام صادق در جلوی مردم ، چنین وانمود کرده و نشان داده که ابو حنیفه استاد او بوده نه بر عکس آن.

⚡️دوما، امام صادق در انتهای روایت دروغی اندازه کره زمین می گوید ❌(البته به خدا قسم که به او دروغ بسته اند و امام صادق از کافی و کلینی و این روافض بیزار و بریء بود)❌  و به ابو حنیفه می گوید به خدا قسم که اصابت نمودی و سپس بعد از رفتن ابو حنیفه و در پشت سر او به او می خندند و مسخره اش می کنند که او را گول زده اند !!!

۱⃣ اولا آیا همچنین شخصیتی  می تواند و لیاقت معصوم بودن را دارد که شخصی تقیه باز و دروغگو آن هم در این حد بوده است؟ در حالی که وظیفه معصوم تبلیغ دین  و نشر آن است اما معصوم شیعه آنقدر ترسو نشان داده می شود که در همه چیز تقیه می کند.

۲⃣  و دوما آیا چنین شخصی می تواند استاد ابو حنیفه باشد؟ کسی که به شاگردش دروغ می گوید و از او تقیه می کند، چگونه می توان انتظار این را داشته باشیم که استاد او بوده است؟ آیا هر آنچه به شاگردش یاد داده است دروغ و از باب تقیه بوده است!!! سبحان الله از این مذهب رافضی گری.

✔️  امام جعفر صادق از شما بری و بیزار است و او همواره اهل سنت و محب اصحاب و خلفا بود اما کلینی به او دروغ بسته و عمده روایات کتبش از او و پدرش باقر است اما از امام هم عصر و زنده خودش روایت نکرده است!! همین برای عاقلان اشارت کافیی است که بفهمند کلینی کذابی بوده که از طریق یک مشت کذاب دیگر به امام صادق دروغ بسته است و دو امام عصر خود یعنی حسن عسکری و مهدی را ترک کرده و یک روایت هم از آنها در کتابش نیاورده است.

📌 اما نکته آخر و اینکه چرا امام بخاری از امام صادق روایت نکرده است:

می گویم، مگر امام بخاری از امام ابو حنیفه روایت کرده است؟؟

به عبارتی دیگر، یعنی هر راویی که امام بخاری از او روایت نکرده باشد یعنی اینکه امام بخاری او را مورد اعتماد ندانسته است؟؟؟

🖊 این را باید دانست که بخاری مختصری از روایات است و تمام روایات صحیح موجود در دنیا قرار نیست در کتاب بخاری وجود داشته باشد و قرار نیست تمام راویان ثقه در بخاری روایت داشته باشند. اما آنچه عجیب و جای سوال و ایراد و سرزنش و ننگ برای شیعه است این است که کلینی امامی مذهب، از حسن عسکری و مهدی فرزندش که هم عصر آنها بوده هیچ روایتی ندارد!!!! در حالی که کتاب کافی بالغ بر ۱۶ هزار حدیث است که در بین آن روایات جابر جعفی و زراره ملعون فراوان یافت می شود. همچنین از فاطمه که از اهل کساء بود هیچ روایتی ندارد. اینها جای شرم و سر افکندگی برای کلینی و کتابش و پیروانش است نه اینکه رافضی نادان می گوید چرا امام بخاری از صادق روایت نکرده است.

🍃موی بشکافی ز عیب دیگران ⭕️ چون به عیب خود رسی کوری ز آن🍂

با تشکر: مجاهد دین

مقاله پیشنهادی

شبهه مخالفان حدیث و آیه «در کتاب هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم»

یکی دیگر از شبه‌هایی که مطرح می‌کنند فهم آن‌ها از فرموده‌‌ی خداوند و این آیه …