اسلام هرگز مردم را وادار نمی کند تا پوششی خاص را بر خود تحمیل کنند. مسلمان می تواند هر نوع لباس و پوششی که دوست دارد، بپوشد. زیرا اصل و قانون شرعی در این امور، اجازه و رخصت است.
لیکن اسلام ضوابط و قوانینی برای ظاهر و پوشش مسلمان وضع نموده است که باید آن را مراعات نماید. همانگونه که اسلام انواع خوراکیها و نوشیدنی ها را حرام کرده است، با وجودی که اصل در خوراکی ها و آشامیدنی ها اجازه و آزاد بودن است. در پوشش و ظاهر هم این قانون وجود دارد.
اسلام حرام نموده است که مسلمان همانند کفار و مشرکین لباس بپوشد. و تشبیه مرد به زن و بالعکس را هم حرام دانسته است. پوشیدن ابریشم و طلا را بر مردان ممنوع کرده و لباس های بدننما و اندامی که نمایانگر عورت هاست را هم حرام دانسته است.
بدحجابی و نیمه عریان بودن هم بر زنان مسلمان حرام شده است و پوشش را لازمه ی آنان میداند. لیکن علما در آنچه زن میتواند از بدن خویش نمایان کند، بر دو نظریه اند:
نخست: ظاهر نمودن چهره و دستها جایز است.
دوم: ناجایز بودن نمایان کردن چهره و دستها. بلکه واجب است زن در مقابل مردان بیگانه و نامحرم تمام بدن خویش را بپوشاند.
اما هر دو گروه بر این اتفاق دارند که استفاده از نقاب و پوشیدن دستها، بهتر از ظاهر نمودن آنهاست. اختلاف در این مورد که آیا پوشاندن صورت و دستها فضیلت است یا فرض. هر دو گروه پوشاندن آنها را در صورتی که زن زیبا باشد یا چهرهاش را آرایش کند و موجب فتنه گردد یا اینکه در انظار عموم بوده و همه بدون پروای الهی به او مینگرند، واجب میدانند. بسیار واضح است که این امور، استفاده از نقاب را مطلوب و پسندیده می کند.
اما کوتاه کردن لباس(برای مردان از قوزک پا به بالا) و رها کردن ریش به دلیل دستور شارع است. پایبندی به این امر جزو دین است و باعث تقرب الهی میشود. چند نمونه از روایاتی که در این مورد آمده را بیان میداریم:
در کتاب ریاض الصالحین تالیف امام نووی رحمه الله از ابوهریره روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: (مَا أسفَل مِنَ الکَعبیَنِ مِنَ الإِزارِ فَفِی النَّارِ): (هر اندازه ازار(شلوار یا پایین پوش) از قوزکها پایینتر باشد، در آتش است)[۱].
پیامبر صلی الله علیه و سلم به جابر بن سلیم رضی الله عنه فرمود: «وارفَع إِزارکَ إِلى نِصْفِ السَّاقِ، فَإِن أبیتَ فإلى الکَعبین، وإِیاکَ وإِسْبال الإِزارِ فَإِنَّهَا مِن المخِیلهِ وإِنَّ اللَّه لا یحبُّ المَخِیله»: (شلوارت را تا نصف ساق پایت و اگر نخواستی و دوست نداشتی تا دو قوزک پا بالا بکش و از دراز کردن ازار(پایین پوش) یا شلوار بپرهیز که این کار از تکبر است و الله تکبر را دوست ندارد)[۲].
ابو سعید خدری رضی الله عنه از قول رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت می کند: «إِزْرَهُ الْمُسْلِمِ إِلَى نِصْفِ السَّاقِ، وَلَا حَرَجَ – أَوْ لَا جُنَاحَ – فِیمَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْکَعْبَیْنِ، مَا کَانَ أَسْفَلَ مِنَ الْکَعْبَیْنِ فَهُوَ فِی النَّارِ، مَنْ جَرَّ إِزَارَهُ بَطَرًا لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ»: (بلندیِ ازار یا شلوارِ شخص مسلمان تا نصف ساق باید باشد، واگر بین نصف ساق تا قوزکها هم باشد،گناهی نیست. آنچه از قورکها پایینتر باشد در آتش است. هر کس پایین پوشَش را متکبرانه دراز و آویزان کند، الله به او نگاه نمیکند)[۳].
عبدالله بن عمر رضی الله عنه میگوید: در حالی که ازارم(لُنگ) بلند و آویزان بود، از کنار رسول الله صلی الله علیه و سلم گذر کردم، فرمودند: ای عبدالله ازارت را بالا بکِش. من هم آن را بالا کشیدم. سپس فرمود: بیشتر. بعد از آن پیوسته چنین میکردم. بعضی از جمع حاضر پرسیدند: چقدر بالا؟ فرمودند: تا نصف ساقها[۴].
امام شمس الدین ذهبی در کتاب (الکبائر) بلند بودن لباس را از گناهان کبیره می شمارد. چنانکه در گناه کبیرهی شمارهی ۵۵ مینویسد: آویزان نمودنِ لُنگ(پایین پوش)، لباس، شلوار از روی تکبر و فخر از گناهان کبیره است. و برخی از روایات مذکور را آورده است. و در کتاب گرانسنگ خویش به نام (سِیَر اعلام النبلاء) آورده است که ابن عمر رضی الله عنه لُنگ یا ازاری می پوشید که به نصف ساقهایش می رسید.
و می گوید: ابن عمر رضی الله عنه لباسی می پوشید که ابریشمی نبود. ولی به دلیل ترس از تکبر و فخرفروشی لباسی پنبهای نرم و لطیف می پوشید. سپس در ادامه ی مطلب آنان که لباس خود را دراز و آویزان می کنند، نکوهش می کند. خصوصاً اگر از اهل علم باشد. خلاصه وار چنین می گوید:
هر لباسی[۵] که در شخص تکبر و فخرفروشی پدید آورد، صد در صد باید کنار گذاشته شود. گر چه ابریشمی و طلایی هم نباشد. جوانان را می بینیم که لباسهای بسیار گشاد با آستینهای بلندِ پشمی، ابریشمی و یا پنبه ای می پوشند که قیمت آن به چهارصد یا نزدیک به چهارصد درهم میرسد. تکبر و مباهات هم در گام زدنش نمودار است. اگر با نرمی نصیحت و ملامتش کنی ، برمی افروزد و می گوید: مگر من تکبّر دارم. در حالی که می ینیم ابن عمر رضی الله عنه از تکبر بر خویشتن بیم دارد. همچنین فقیهِ بزرگوار عمر بن خطاب هم از این مسئله بیمناک است. حال اگر فقیهِ خوشگذرانِ تجاوزگر را گویی که لباست از قوزکها بلندتر و آویزان است و این حدیثِ رسول الله صلی الله علیه و سلم را به او گوشزد کنی که: (ما أسفل من الکعبین من الإزار ففی النار): (هر اندازه ازار(شلوار یا پایین پوش) از قوزکها پایینتر باشد، در آتش است)، گوید: این روایت برای انسانِ متکبّر است؛ من از روی تکبّر چنین نمیکنم.
تو می بینی اینگونه خویشتنِ نادان را با تکبر تبرئه میکند و نصّ عام و مستقل را با حدیثِ جداگانه و مستقلِّ دیگری که برای تکبر آمده است، خاص میکند. و با استناد به سخن ابوبکر صدیق رضی الله عنه که گفت: ای رسول شلوارم آویزان است، و پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: (لستَ ممَّن یَصنَعُهُ خُیَلاء: تو از آنان که متکبرانه چنین میکنند نیستی)، کار خود را توجیه میکنند. در جوابشان میگوییم: ابوبکر رضی الله عنه در ابتدای پوشش آنرا بالای قوزک میبست و بعداً آویزان میشد. و پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إِزْرَهُ الْمُسْلِمِ إِلَى نِصْفِ السَّاقِ، وَلَا حَرَجَ – أَوْ لَا جُنَاحَ – فِیمَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْکَعْبَیْنِ، مَا کَانَ أَسْفَلَ مِنَ الْکَعْبَیْنِ فَهُوَ فِی النَّارِ، مَنْ جَرَّ إِزَارَهُ بَطَرًا لَمْ یَنْظُرِ اللَّهُ إِلَیْهِ»: (بلندیِ ازار یا شلوارِ شخص مسلمان تا نصف ساق باید باشد، واگر بین نصف ساق تا قوزکها هم باشد،گناهی نیست. آنچه از قوزکها پایینتر باشد در آتش است. هر کس پایین پوشَش را متکبرانه دراز و آویزان کند، الله به او نگاه نمی کند).
و همانند این نهی در مورد کسانی است که قوزکها را می پوشانند و آستین ها را از اندازه ی عادی بلندتر کرده و ریشه های لباس را هم بلند می کنند. تمام این موارد تکبرهای پنهانیِ درون است.
گاهاً برخی به دلیل ندانستن معذور هستند؛ لیکن عالمی که این نهی را به مردم متذکر نمیشود چه عذری دارد؟! اگر شخصی از سوی امام یا نائب وی خلعتی از نوع لباس ابریشمی یا طلا و… دریافت کرد و آن خلعت و بخشوده هم از نوع محرّماتی همچون پوست درندگان و غیره بود که در حدیث آمده است، میبینی شخص آن را پوشیده و به آن فخر و مباهات میکند. و اگر کسی به خاطر این نوع هدیه ها و درجه ها به آنان بی توجهی کند، ناراحت میگردد. خصوصاً اگر آن خلعت و بخشش برای وزارت، پُست و یا مقامی همچون مأمورِ أخذ مالیات و عوارض یا درجه دار و غیره باشد که آن فرد آمادهی ظلم و خشم و اهانت و زدنِ مردم است. او چنان که در هنگام اخذ چنین درجه و هدیه ای، بزرگ داشته میشود در هنگام بازپس گرفتن حکم، هدیه و یا درجه اش به وی اهانت میگردد و در آخرت عذابی سختتر و مجازاتی بدتر خواهد داشت. الله از ابن عمر و پدرش راضی باد. کجا افرادی دیندار، باتقوا، عالم، خداترس و بیمناکی همچون ابن عمر رضی الله عنه یافت می شود، که خلافت به او پیشنهاد شود و نپذیرد. یا همچون عثمان رضی الله عنه که قضاوت را به او عرضه دارند و سر باز زند. یا بسان علی رضی الله عنه که نیابت شام را به او واگذارند و دست رد برسینهشان زَنَد. الله هر که را بخواهد، به سوى خود برمىگزیند، و هر که را که از در توبه درآید، به سوى خود راه مىنماید[۶].
گویند زمانی که عمر بن خطاب رضی الله عنه ضربه خورد و مردم به عیادتش می آمدند، در میانشان جوانی بود با لباس دراز و آویزان. خلیفه ی راشد کارش را نپسندید و به او تذکر داد و گفت شلوارش را بلند و آویخته نکند. و گفت: این در مقابل آفریدگارت به تقوا نزدیکتر و برای لباست پاکتر است. یعنی این کار تو مساوی با اطاعت از الله است و لباست که پایینتر از قوزک است کثیف نمی شود.
اما در مورد رها نمودن ریش و بلند کردن آن روایاتی متعدد از رسول الله صلی الله علیه و سلم ثابت است. از جمله:
روایتی که امام مسلم آورده و میگوید: ابن عمر رضی الله عنه گفته است: ما امر شدیم که ریشهایمان را بلند و رها کنیم. رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: «خَالِفُوا الْمُشْرِکِینَ أَحْفُوا الشَّوَارِبَ وَأَوفُوا اللِّحَى»: (با مشرکین مخالفت کنید؛ سبیل ها را کوتاه کرده و ریش ها را بلند و رها کنید)[۷].
ابوهریره رضی الله عنه می گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «جُزُّوا الشَّوَارِبَ وَأَرْخُوا اللِّحَى خَالِفُوا الْمَجُوسَ»: (سبیلهایتان را کوتاه کرده و ریشهایتان را بگذارید و (با این کار) با مجوس مخالفت کنید)[۸].
عملکرد خود رسول الله صلی الله علیه و سلم هم همین گونه بوده است. امام مسلم از جابر بن سمره رضی الله عنه روایت می کند: که ریش رسول الله علیه الصلاه و السلام بسیار زیاد بود. عایشه رضی الله عنها گوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم ریش پر پشتی داشت که تا سینهاش را می پوشاند. به خباب بن ارت رضی الله عنه گفته شد: آیا رسول الله صلی الله علیه و سلم در نماز ظهر و عصر قرائت میخواند؟ گفت: بله؟ گفتیم: از کجا متوجه آن می شدید؟ گفت با تکان خوردن ریش مبارک صلی الله علیه و سلم [۹].
حال که این جریان معلوم شد، پس دانستی جوانانِ پایبند که لباس را کوتاه کرده و ریش را رها و بلند می کنند و زنان را به حجاب و نقاب دستور می دهند، به دین عمل می کنند. کوتاه نمودن لباس تا نصف ساقِ پا سنت است و حتمی و لازمی نیست. مهم این است که لباس از دو قوزک پایینتر نرود. اما امروزه بر عکس، همه در عملِ به سنت خُرده گیری می کنند؛ درحالی که باید بر مخالفین سنت اعتراض شود. جای تعجب است که مردم لباسهای کوتاهِ زنان و شلوارهای آنان را میپذیرند و دوست می دارند، و در عوض در مقابل جوانانی که حتی کوتاهی لباس آنان به اندازه لباس خانمهای بیحجاب هم نیست، اخم کرده و چهره در هم می کشند و از این افراد متنفر می شوند!
بر هیچ کس پوشیده نیست که بنده ی الله باید عملش با شرع موافق بوده و نیتش برای الله متعال خالص باشد. یعنی صلاحِ صورت و ظاهر با صلاحِ قلب و نیت در او جمع باشد. اگر اخلاص نابود شد، عمل باطل می گردد. و اگر در عمل، با شرع مخالفت شد، عملِ شخص به خودش بازگشت داده شده و پذیرفته نمی شود. از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إن الله لا ینظر إلی صُوَرِکم و أموالِکم ولکن ینظر إلی قُلوبِکم و أعمالکم»: (الله به چهرهها و مالهایتان نگاه نمیکند، بلکه به دلها و اعمالتان مینگرد)[۱۰].
بنگر که چگونه رسول الله صلی الله علیه و سلم میانِ سلامتِ قلب و درست بودنِ عمل با شرع، جمع نموده است.
[۱] . بخاری.
[۲] . ابوداود، ترمذی و آلبانی: صحیحش میداند.
[۳] . احمد، ابوداود و شیخ آلبانی: صححیش دانسته است.
[۴] مسلم.
[۵] . لباس در لغت عرب مفهومی فراتر و عامتر از واژهی فارسی دارد. به هر چیزی که انسان آن را برای پوشش و زیور استفاده نماید، خواه لباس باشد یا لوازم تزیینی، عربها بدان لباس گویند. مترجم.
[۶] . سیر اعلام النبلاء ج۳/ ۲۳۴، ۲۳۵، موسسه الرساله.
[۷] . متفق علیه.
[۸] . مسلم.
[۹] . بخاری.
[۱۰] . مسلم.