مطلقاً نام نهادن بر حقیقتی که باعث ضرری نگردد، چه در مسایل شرعی باشد یا در مباحات، و مادامی که اسم، بر یک باطل دلالت دارد، از نگاه شرع ممنوع نیست.
برخی از مسلمانان به دلیلِ هجرتشان مهاجر نامیده شدند. و برخی دیگر چون به مهاجرین یاری رساندند به انصار نامگذاری شدند. و آنان که بعداً آمدند و از مهاجرین و انصار رضی الله عنهم تبعیت و پیروی کردند، نام تابعین را گرفتند. حال چه اشکالی دارد کسی روش و سنت سلف صالح که مهاجرین و انصار بوده اند را، به کار بندد؟!
ضرورتاً باید چنین اسمی وجود می داشت؛ هنوز هم که هنوز است، برای فرق گذاشتن میان گروه هدایت یافته (به اسم سَلَف) از دیگر گروه های مخالف با آن ها به این اسم نیازِ مبرم وجود دارد. شایان ذکر است که این واژه(سلفیت) قبل از یک اسم، نسبت محسوب می شود.
از این رو ما نسبت به این اسم هیچ تعصبی نداریم. بلکه هر مسلمانی که شهادتین را بر زبان رانده و به قدر توان خویش به مقتضای آن عمل کند را دوست می داریم. و با هر مسلمانی که الله متعال و رسول صلی الله علیه و سلم را دوست می دارد موالات و دوستی داریم. هرگز یک سلفیِ باطل و بزهکار را علیه دشمنش، هر چند که شخصی کافر هم باشد، یاری نخواهیم کرد. ما با یک سلفی که مرتکب ظلم شود موالات و دوستی نداریم. بلکه به هر مسلمان به تناسب دین، اعتقاد و ایمانش دوستی می ورزیم. و در نهایت باید گفت: ما حرکتی دعوتی موسوم به (دعوت سلفیت) هستیم. این دعوت، برنامه ای کامل و پویا برای فهم و عمل به اسلام و دعوت به سوی آن است. علمای سلفی در طول تاریخ تا امروز، همدیگر را در شرح و توضیح این دعوت یاری کرده اند. ما نیز طبق برنامه ی این علمایِ عامل حرکت می کنیم. فرق ما با دیگران در این است که نسبت به اسم سلفیت تعصب نداریم و به سبب آن با کسی دشمنی نمی کنیم و آن را شعاری سِوای اسلام قرار نمی دهیم. بلکه از ابتدا تا انتها مسلمان خواهیم بود. ابداً سلفیت به این معنا نیست که ما فهمِ صحیحِ بیشتری از اسلام که موافق با کتاب الله و سنت و پیروی از سلف صالح رضوان الله علیهم باشد، داریم.
مخفی و پوشیده نیست که وضع فعلی و حقیقتِ امت اسلامی از قرن ها پیش امت را به دو بخش سلفی و غیر سلفی تقسیم نموده است. دقیقاً از زمانی که اصطلاح (خَلَف) در مقابل (سَلَف) قد عَلَم کرد. لذا این گونه شد که مردم راحت می گفتند: مذهب خَلَف و مذهب سَلَف. در حقیقت این اصطلاح قبل از سلفی ها، ساخته ی دست خودِ خَلَف بود. به عنوان نمونه از سخنانِ معروف و مشهورشان این بود که می گفتند: روش خَلَف ریشه دارتر و آگاهانه تر است و روش سَلَف سالمتر و محتاطانه تر. حال آن که روش سَلَف سالم تر، آگاه تر و علمی تر است.
آفرین بر شاعر که چه نیک سروده است:
کلُّ خیرٍ فی إتِّباع من سلف و کلُّ شرٍّ فی ابتداع من خَلَف
خیر، به معنای واقعیِ کلمه، در پیروی از سلف نهفته است. و تمام شرارت ها، دست آورد نوآوری های خَلَف است.