دکتر البوطی تلاش کرده است تا در رابطه با مساله تقلید و تقیّد و التزام به یک مذهب معین از لحاظ علمی گفتگو و بحث کند، که در صفحه ۶۰ کتاب «لا مذهبیه» به نتیجهای که ما نیز با او موافق هستیم، رسیده است، وآن این است: کسی که نسبت به دلیل حکمی ناآگاه و بیاطلاع باشد، واجب است که ازکسانی که آگاه به کتاب و سنت هستند، سئوال کند، و به آنچه که آنان در مورد سئوال او فتوی میدهند، عمل کند.
بنابر فرموده خداوند- تبارک و تعالی: ﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ۴٣﴾ [النحل: ۴۳]. «(پس برای روشنگری) از آگاهان (از کتابهای آسمانی) بپرسید، اگر (این را) نمیدانید (که پیغمبران همه انسان بودهاند نه فرشته)».
سپس دکتر البوطی مقلّد را مختار کرده است در بین اینکه خود را ملزم یا مقیّد به امام شخصی بکند یا مقید به یک امام مشخص نکند، و گفته است که اگر مقلّد معتقد باشد به اینکه، خداوند او را به یکی از این دو حالت امر کرده است، با این طرز تفکّر مخطی و گناهکار است. و هر آنچه را که خدواند، انسان را به آن مکلّف کرده، بر او واجب کرده است که در تمام چیزهایی که خود نمیتواند آن را از ادلههای اصلی فهم کند، از یک مجتهد تبعیت کند. در تکمیل گفتههای دکتر البوطی میگوئیم: بله، خدواند، جاهل را زیادتر از این که از اهل علم سئوال کرده و یا از آنان تقلید کند، مکلف به چیز دیگر نکرده است، (جاهل مکلّف است در مورد احکامات دینی خود از اهل علم سوال کند و از آنان نیز تقلید نماید)ولی خداوند او را امر نکرده که از آراء و نظرات آنان سئوال کند، بلکه به او دستور داده که درمورد کتاب و سنت از آنان سئوال کند، زیرا تا زمانیکه برای سئوال او نصّی یا آیات و یا احادیثی در آن دو موجود باشد رای و نظر آنان هیچ قیمت و ارزشی ندارد، اما اگر نص و یا آیات و احادیث موجود، احتمال بیشتر از یک معنی را داشته باشند از آنان درباره اینکه کدا میک از این احتمالات ارجح تر و قوی تر است باید سئوال بکند، اما اگر در مورد سئوال او آیات و یا احادیثی موجود نباشد، از اجتهاد آنان در مورد مساله مذکور سئوال خواهد کرد. بعد از موضوع مطرح شده در بالا به مساله التزام و تقلید به یک مذهب معین میرسیم که آیا جایز است یا جایز نیست؟ دکتر البوطی معتقد است به اینکه التزام به یک مذهب معین جایز است به شرطی که مقلّد معتقد به این نباشد که التزام به یک مذهب معین، حکمی یا دستوری از جانب الله –تبارک وتعالی-است واو این مورد به سه طریق زیر استدلال کرده است:
اولاً: همانا واجب بودن التزام به یک مذهب واحد، یا واجب بودن التزام به حکمی که زاید بر حکم اصلی است و واجب است که از آن حکم اصلی تقلید کنیم، باید حتماً دلیلی قاطع و ثابت برای اینکار باشد که هیچ دلیلی وجود ندارد،
دوماً: درحقیقت تبعیت از مذاهب مانند، خواندن قرآن با قرائتهای ده گانه است، همانطور که تلاوت با هر کدام از این قرائتها و التزام به آن جایز است، بدین ترتیب نیز تبعیت از هر مذهبی و التزام به آن جایز میباشد.
سوماً: هیچگونه نهی یا تحذیری در رابطه با التزام و تقلید به یک مذهب معین، از طرف امامان و یا مجتهدان شنیده نشده است.ولی ما در رابطه با این مساله، با دکتر البوطی مخالف هستیم، و معتقدیم برای مسلمانان جایز نیست که در تمامی مسایل خود را ملتزم و مقید به مذهب معینی بکنند و به مواردی که دکتر البوطی برای جایز شمردن این مساله به آنها استدلال کرده جواب خواهیم داد.