پیروان آیات متشابه

چنانکه خداوند متعال می فرماید: «فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ» یعنی از آیاتی پیروی می کنند که الفاظ آن شبیه به هم هستند و معانی مختلفی را احتمال دارند، تا اینکه اینگونه با ادعای خود تاویلات نادرست و تفسیر های نا صواب و گمراهی و انحراف خود از راه حق را محقق و ثابت نموده و با این روش بر کسانی که تاویل این آیات را به درستی نمی دانند و معانی آن را خوب نفهمیده اند، تلبیس نموده و آنان را نیز دچار ابهام و سرگردانی کنند. اما اهداف کسانی که از آیات متشابه پیروی می کنند از امور زیر خارج نیست:

۱- یا در پی ایجاد شک و تردید در مورد قرآن و گمراه نمودن مردم هستند چنانکه زنادقه و قرامطه چنین کرده و به عیب جویی و خرده گرفتن از قرآن می پردازند.

۲- یا اینکه در پی اعتقاد و باور به ظاهر آیات متشابه هستند چنانکه مجسمه چنین باوری داشتند؛ کسانی که معتقد بودند خداوند متعال همچون اجسام جسم دارد.

۳- یا اینکه از این جهت به آنها پرداخته اند که تاویل و تفسیر درست آن را بیان نموده و معانی آنها را توضیح داده و روشن کنند.

۴- یا اینکه در مورد آن سوالات زیادی مطرح کنند چنانکه صبیغ در مورد آیات متشابه سوالات زیادی را با عمر بن خطاب مطرح نمود.

حکم هریک از آنها:

گروه اول: قرامطه و زنادقه؛ در کفر آنها تردیدی نیست و حکم خداوند در مورد آنها قتل است بدون استتابه.

گروه دوم: مجسمه؛ قول صحیح در مورد آنها، تکفیر آنان است. چرا که تفاوتی میان آنها و بت پرستان و تصویر پرستان نیست اما استتابه می شوند. پس اگر توبه کردند که پذیرفته می شود وگرنه کشته می شوند و با آنها رفتاری می شود که با مرتد می شود.

گروه سوم: در جواز این امر اختلاف کرده اند و منشا این اختلاف به خلاف در جواز یا عدم جواز تاویل آنها باز می گردد. و مذهب سلف در این زمینه، عدم پرداختن به تاویل آنها می باشد.

سلف صالح در مورد آیات متشابه می گویند: «آنها را چنانکه وارد شده اند، تصدیق نموده و می پذیریم. به این معنا که کیفیت آنها را به خداوند می سپاریم نه معانی آنها را، چرا که معانی آنها مشخص و روشن است».

گروه چهارم: کسانی که همچون صبیغ در مورد آیات متشابه زیاد سوال می کنند، حکم آنان این است چنانکه شایسته است ادب شوند همچون رفتار عمر با صبیغ؛[۱]

 

 

[۱] – سائب بن یزید می گوید: مردی در پی آیات متشابه بود و هر جا از آنها سخن به میان می آورد. روزی نزد عمر آمد و گفت: ای امیرالمومنین، «وَالذَّارِیَاتِ ذَرْواً * فَالْحَامِلَاتِ وِقْراً» (ذاریات: ۱-۲) چیست؟ عمر گفت: (شخصی که در پی متشابهات است) تویی؟ آنگاه آستین بالا زد و با شلاق خود به جان او افتاد. و گفت: به خدا سوگند اگر می دیدم که موهایت را تراشیده ای، سرت را از تن جدا می کردم. سپس گفت: او را بر شتری سوار کنید و نزد قومش ببرید و بگویید: صبیغ در پی کسب علم بود ولی راه علم را به خطا پیمود. راوی می گوید: او در میان قومش همواره به عنوان انسانی ذلیل می زیست تا اینکه مرد. شرح اصول اعتقاد اهل السنه، لالکائی(۳/۶۳۴، ۶۳۵) به نقل از ترجمه کتاب عمر بن خطاب، دکتر صلابی.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …