داستان اصحاب اخدود و سوره بروج، پرتویی دیگر را بر طبیعت دعوت بسوی خدا و بر موضعی که باید داعی در برابر پیشامدهای مختلف بگیرد، می تاباند:
تاریخ دعوت نمونه های مختلفی از سرگذشت دنیایی ایمانداران فرا روی ما قرار می دهد :
در یک نمونه ایمانداران زمان نوح (ص)، هود (ص)، قوم شعیب (ص)، قوم لوط (ص)و … هستند که رهایی می یابند ، اما فقط نجات و رهایی است و قرآن بعد از نجات یافتن آنها، هیچ نقشی را در زندگی برایشان ذکر نکرده است .
در نمونه ی دیگر قوم موسی (ص) نجات پیدا می کنند و الله سبحانه و تعالی پس از نجات آنها، در برهه ای از زمان به آنها قدرت و مکانت عطا می کنند ، امّا آنها هیچ گاه نتوانستند به استقامت کامل دست یابند و دین خدا را بصورت کامل در زندگی پیاده کنند .
و…
همچنین تاریخ دعوت، نمونه های دیگری نیز به خود دیده است که به ندرت در پرونده تاریخ ایمانی قدیم و جدید نمودار شده اند و پیوسته نمونه های دیگر را نیز با همین سرانجام هایی که در طی قرنها حفظ کرده است، شاهد خواهد بود .
لازم بود این نمونه هم وجود داشته باشد که مومنان در آن نجات پیدا نکنند و کافران به قهر الهی در دنیا گرفتار نگردند! تا در احساس مؤمنان دعوتگران راه خدا جای بگیرد که در مسیر دعوت به دین خدا، انتظار چنین سرانجام و نهایتی را در کنار سایر سرانجام های دیگر هم داشته باشند و بدانند که سرنوشت کار در دست آنها نیست … و سرنوشت آنها و سرنوشت عقیده ی آنها تنها به دست خداست !
لازم است که بدانند وظیفه مؤمنان و دعوتگران مخلص این است که تکلیف خود را به انجام برسانند و بگذارند وتکلیف هم این است که خدا را برگزینند و عقیده و برنامه مورد پسند او را انتخاب کنند و با ایمان خود بر فتنه چیره شوند و در عمل و نیّت خود با خدا صادق باشند . آنگاه خداوند نیز هرگونه خود بخواهد در مورد آنها و دشمنانشان و در مورد دعوت و دین خود، اعمال اراده می کند و یکی از سرانجام ها و نهایتهای شناخته شده ی تاریخ ایمان و یا سرانجام های دیگری را که فقط او حکمت آنها را می داند و می بیند، نصیب آنها می گرداند .
بنابراین آنها در نزد خدا مزد می گیرند و باید هر جا و در هر سو و به هر گونه که او بدانها فرمان عمل کردن بدهد، عمل کنند و در مقابل آن، مزد معین خود را دریافت نمایند! آنها نمی توانند و به عهده آنها هم نیست که تعیین کنند که دعوت و سرانجام آن به چه مسیری پیش برود. چون این بر عهده ی کارفرما( الله) است نه مزد بگیر( دعوتگر).
مزدی که در مرحله نخست می گیرند، آرامش دل و رفعت و شعور و زیبایی بینش و رهایی از بندها و جاذبه ها و رها شدن از نگرانی وپریشانی در همه ی احوال است .
مزدی که در در مرحله دوم می گیرند، ثناگویی و ذکر و تکریمی است که در عالم فرشتگان از آنها به عمل می آید آنهم در حالی که هنوز بر روی این کوچک به سر می برند .
مزد بزرگ و اصلی را نیز که تسویه حسابی آسان و برخوردار شدن از نعمت های ملان است، در آخرت دریافت می کنند.
البته در تمام مراحل دریافت این مزدها، مزد دیگری فرا چنگ می آورند که از همه ی آنها بزرگتر است و آن رضایت خداوند و برگزیده شدن آنها از جانب خداست که ابزاری برای تقدیر او و پرده ی نمایشی برای قدرت او می شوند و خداوند اراده ی خویش را از طریق آنها به انجام می رساند .