پناه جستن به غیر از الله شرک است(۲)

استعاذه یعنی پناه بردن، توسل جستن و پرهیز کردن از چیزی و حقیقت آن یعنی فرار کردن از چیزی که از آن می‌ترسی به سوی کسی که تو را از شر آن حافظت می‌نماید، بنابراین آنچه به او پناه برده می‌شود ملجأ و پناهگاه نامیده می‌شود، پس کسی که به خدا پناه می‌برد از آنچه او را آزار می‌دهد یا هلاک می‌کند به پروردگار و مالک خویش پناه برده و به سوی پروردگارش گریخته است و خودش را پیش او انداخته و به او پناه برده است و این مثالی است که برای فهمیدن گفته می‌شود وگرنه پناه بردن قلب به خدا، متوسل شدن، انداختن خود به درگاه او تعالی، فروتنی و تواضع کردن و دست نیازمندی دراز کردن به سوی او، امری است که در عبارت نمی‌گنجد. این است معنای سخن ابن قیم[۱].

ابن کثیر می‌گوید: «استعاذه یعنی پناه بردن به خداوند برای محفوظ ماندن از شرّ هر آنچه دارای شرّ است و پناه بردن برای دفع شر و بدی و طلب نیکی و خیر کردن از او[۲]».

این معنای سخن دیگر علماست، پس روشن گردید که پناه بردن به خداوند یعنی عبادت و پرستش الله، بنابراین خداوند در چند آیه به پناه بردن به خداوند فرمان داده است و روایاتی زیادی به طور متواتر در این زمینه از پیامبر صلی الله علیه و سلم نقل شده است.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ٣۶﴾ [فصلت: ۳۶]. «و اگر وسوسه‌ای از شیطان متوجه تو گردید، به الله پناه ببر؛ بی‌گمان او، شنوای داناست». و می‌فرماید:

﴿وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ٩٧ وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ٩٨﴾ [المؤمنون: ۹۷-۹۸]. «و بگو: ای پروردگارم! از وسوسه‌های شیطان به تو پناه می‌برم. و ای پروردگارم! از اینکه نزد من حاضر شوند، به تو پناه می‌برم».

و می‌فرماید:

﴿فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ﴾ [غافر: ۵۶]. «پس به الله پناه ببر؛ بی‌گمان او، شنوای بیناست». و می‌فرماید:

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١﴾ [الفلق: ۱]. «بگو: به پروردگار سپیده‌دم پناه مى‌برم…» و می‌فرماید:

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١ مَلِکِ ٱلنَّاسِ٢ إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ٣﴾ [الناس: ۱-۳] «بگو: به پروردگار مردم پناه می‌برم. به فرمانروای(مطلق) مردم. به معبود مردم»

وقتی خداوند متعال، پروردگار، مالک، إله و معبود ماست، پس ما در سختی‌ها پناهگاهی جز او نداریم و معبودی غیر از او نداریم و شایسته نیست که غیر از او خوانده شود و از غیر او بیم و امید برود و کسی غیر از او دوست داشته شود و برای غیر از او کرنش و تواضع شود و بر غیر از او توکل شود.

چون کسی که شما از او هراس یا به او امید داری ، از او درخواست می‌کنی، بر او توکل می‌نمایی یا مربّی و کارساز و متولی همه امورات می‌باشد، پروردگار شما می‌باشد و شما جز او پروردگاری نداری و شما مملوک و بنده‌ی او هستی و او پادشاه حقیقی مردم است و همه بنده و در اختیار او هستند و معبود شماست که به اندازه‌ی یک چشم به هم زدن از او نمی‌توانی بی‌نیاز باشی و بلکه نیاز شما به او از نیازتان به زندگی و روحتان بیشتر است. او معبود حقیقی و معبود مردم است، پس کسی که معبود، إله و پادشاه مردم است شایسته است که مردم جز او به کسی پناه نبرند، از کسی جز او یاری نطلبند و او آنها را کافی است و او یاری کننده، یاور، کارسازشان و متولی امورشان می‌باشد. پس چگونه بنده به هنگام سختی‌ها و آمدن دشمن، به پروردگار، پادشاه و معبودش پناه نمی‌برد در حالی که قرآن این شیوه را به عنوان دلیلی علیه مشرکین آورده است و اقرار مشرکین به توحید ربوبیت را حجتی علیه آنها در پذیرش توحید الوهیت قرار داده است. این بود معنای سخن ابن قیم[۳].

پس هرگاه بنده صفات الهی از قبیل ربّ، پادشاه و معبود را دریافت، فهمید و فرمان الهی را اطاعت کرد و به خداوند پناه برد، تردیدی نیست که این پناه بردن از بزرگترین عبادت‌ها می‌باشد بلکه از حقایق توحید الوهیت است و اگر بنده به غیر از خداوند پناه ببرد پس او در حقیقت همان غیر را پرستش می‌کند، همان طور که فردی هم برای خدا نماز بگذارد و هم برای غیر از الله نماز بخواند، چنین فردی غیر الله را پرستش کرده است، پس در مورد پناه بردن نیز همین طور است و فرق نمی‌کند، اما از مخلوق آنچه را که در توان اوست می‌توان طلب کرد ولی در اموری که جز الله توانایی انجام آن را ندارد نباید جز به خداوند به کسی دیگر پناه برد، مثل دعا، پناه بردن به خداوند با انواع دعا.

 (گفت: و خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَأَنَّهُۥ کَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا۶﴾ [الجن: ۶]. «و(می‌دیدیم که) برخی از انسان‌ها به مردانی از جن پناه می‌بردند و بدین‌سان بر سرکشی آنان افزودند».

معنای آیه طبق یک قول این است که انسان‌ها با پناه بردن به جن‌ها بر (رهق) یعنی سرکشی و شرارت و گناه جن‌ها افزودند و بنابراین قول ضمیر فاعل به انسان‌هایی بر می‌گردد که پناه می‌بردند و ضمیر مفعول به جن‌هایی که به آنان پناه برده می‌شد بر می‌گردد و بنابر قول دوم بر عکس این است. و آنها با گمراه کردن انسان‌ها به طغیان انسان‌ها می‌افزودند و اینگونه بود که هرگاه عرب‌ها در سفر در دره‌ای شب آنها را فرا می‌گرفت و می‌ترسیدند و احساس خطر می‌کردند می‌گفتند: به سرور این وادی از شرّ بی‌خردان قومش پناه می‌برم، منظورش جن‌ها و بزرگشان بود، مجاهد می‌گوید: «آنها وقتی در وادی و دره‌ای اقامت می‌گزیدند می‌گفتند: به بزرگ این درّه و وادی پناه می‌بریم(فزادوهم رهقاً) یعنی به طغیان کفار افزودند.[روایت ابن عبد حُمید و ابن منذر[۴]].

و روایات در این مورد از سلف معروف‌اند و دلیل استدلال از آیه بر عنوان باب این است که خداوند از مؤمنان جن‌ها حکایت می‌کند که وقتی دین پیامبر صلی الله علیه و سلم برای آنها روشن گردید و به آن ایمان آوردند مواردی از شرک که در جاهلیت بدان معتقد بودند برشمردند و از آن جمله پناه بردن به غیر از خداوند بود.

علما اجماع کرده‌اند که پناه بردن به غیر از خدا جایز نیست بنابراین از افسون و دعایی که معنای آن فهمیده نمی‌شود نهی کرده‌اند که مبادا در آن به غیر از خدا پناه برده شود.

 

[۱]– بدائع الفوائد۲/۲۰۰٫

[۲]– ابن کثیر ۱/۱۶٫

[۳]– بدائع الفوائد ۲/۴۲۶٫

[۴]– الدر المنثور ۸۵/۳۰۱ و قسمت دوم آن را ابن جریر در ۲۹/۱۰۹ روایت کرده و اسناد آن صحیح است. 

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …