نقش علماء صرفاً در محدودهی فروعات است، و اجتهاد در ادلهی ظنیه صحیح است، نه قطعیه. و همین است معنای اجتهاد (کسب یک حکم شرعی از دلیل ظنی). زیرا دلیل صریح قطعی خودش واضح است و نیازی به مجتهد ندارد. بنابراین، مرجعیت علماء پیرامون فروع و ظنیات است و اصول و قطعیات در دایرهی اجتهاد آنها نیستند.
لازم است گفته شود: فروعی که مستند به دلایل قطعی هستند خارج از اجتهاد میباشند، زیرا چنانچه گفتیم، دلیل قطعی نیازمند مجتهد نیست. مثل این آیه که درباره عدهی زنی که شوهرش فوت کرده، میفرماید: