عنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللّه عَنْهُمَا قَالَ: مَرَّ النَّبِیُّ صلی اللّه علیه و سلم بِحَائِطٍ مِنْ حِیطَانِ الْمَدِینَهِ أَوْ مَکَّهَ، فَسَمِعَ صَوْتَ إِنْسَانَیْنِ یُعَذَّبَانِ فِی قُبُورِهِمَا، فَقَالَ النَّبِیُّ صلی اللّه علیه و سلم: «یُعَذَّبَانِ وَمَا یُعَذَّبَانِ فِی کَبِیرٍ». ثُمَّ قَالَ: «بَلَى، کَانَ أَحَدُهُمَا لا یَسْتَتِرُ مِنْ بَوْلِهِ، وَکَانَ الآخَرُ یَمْشِی بِالنَّمِیمَهِ». ثُمَّ دَعَا بِجَرِیدَهٍ رَطْبَهٍ، فَکَسَرَهَا کِسْرَتَیْنِ، فَوَضَعَ عَلَى کُلِّ قَبْرٍ مِنْهُمَا کِسْرَهً، فَقِیلَ لَهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، لِمَ فَعَلْتَ هَذَا؟ قَالَ: «لَعَلَّهُ أَنْ یُخَفَّفَ عَنْهُمَا مَا لَمْ یَیْبَسَا».
(بخارى:۲۱۶)
ترجمه: از ابن عباس رضى اللّه عنهما روایت است که نبى اکرم صلى اللّه علیه و سلم از کنار باغى از باغ هاى مدینه یا مکه، عبور مى کرد. (ناگهان) صداى دو نفر را شنید که در قبرهاى شان گرفتار عذاب بودند. رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم فرمود:
«این دو نفر، عذاب داده مى شوند اما نه بخاطر گناه بزرگى».
سپس فرمود: «بلى، یکى از آنان، از ادرار خود، پرهیز نمیکرد و دیگرى، سخن چینى مى نمود».
آنگاه، رسول اکرم صلى اللّه علیه و سلم شاخه ترِ درختى خواست. آن را دو قسمت کرد و هر قسمت آنرا روى یکى از آن دو قبر، گذاشت. از رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم پرسیدند: چرا چنین کردى؟ فرمود:
«امید است تا زمانى که این دو شاخه، خشک نشده است، خداوند، عذاب آنان را تخفیف دهد».